پیشنهاد دولت وحدت ملی
به قول آقای پزشکیان با دعوا و درگیری مسائل کشور حل نمیشود، بلکه میتوان با وحدت و همگرایی به جنگ انبوه مشکلات کشور رفت؛ اما کدام وحدت؟ این یادداشت به سهم خود یک پیشنهاد را مطرح میکند، بلکه امکانسنجی آن از سوی اهل اندیشه در رسانههای وطنی دامنهدار و گسترده شود.
فیضالله پیری: به قول آقای پزشکیان با دعوا و درگیری مسائل کشور حل نمیشود، بلکه میتوان با وحدت و همگرایی به جنگ انبوه مشکلات کشور رفت؛ اما کدام وحدت؟ این یادداشت به سهم خود یک پیشنهاد را مطرح میکند، بلکه امکانسنجی آن از سوی اهل اندیشه در رسانههای وطنی دامنهدار و گسترده شود.
اصولگرایان هرگاه دسترسی به کرسی بخشی از قدرت برایشان سخت و غیرممکن میشود یا در انتخابات آن را از دست میدهند، خشمگین میشوند، چنانکه طرح موضوعاتی مانند دولت ائتلافی برای دسترسی به بخشی از قدرت شکلگرفته به نام گفتمانی دیگر یا تلاش برای جدایی برخی از همکاران پزشکیان و نسبتدادن برخی از آنها با انگ و برچسبهای خاص در همین راستا ارزیابی میشود. جالب اینکه حتی اگر در راستای تعامل و برای اثبات صداقت بخشی از مدیریتها به آنها واگذار میشود، همین بخش و از ابزار رسانه و بخشهای دیگر قدرت برای عدم موفقیت و تخریب همان دولتی که خود نیز سهمی از آن دارند، اقدام میکنند. دولت روحانی بهعنوان مصداق تجربه و نمونه مقابل دیدگان تاریخ است. رسانههای اصولگرا نیز هرچه در توان داشتند، برای کنترل و ترمز فعالیتهای دولت به کار میبردند. حال آنکه اکثریت آرای همین دولت به واسطه اصلاحطلبان به دست آمد و همانها بودند که بهعنوان سرباز از خاکریزهای همین دولت ناتمام امید دفاع میکردند. البته گاهی اعضای دو نبشطلب دولت هم علیه اصلاحطلبان موضوع میگرفتند چنانکه رئیس دفتر غیراصلاحطلب رئیسجمهور وقت، انتصاب چند استاندار را مانند صدقهدادن به اصلاحطلبان تفسیر میکرد! باری سخن اصولگرایان از وحدت ملی که در واقع شبیه تقسیمکردن یک نان میان دو نفر است که از قبل، نصف و بلکه بیشتر از آن را به خود اختصاص داده و اکنون میگویند این نصف را عادلانه تقسیم کنیم! فلسفه عدالت و ضرورت وحدت نزد شماری از اصولگرایان رادیکال همین است. اکنون که دولتی از متن مردم با رویکرد اصلاحطلبانه شکل گرفته و رسالتش افزایش سرمایه اجتماعی، تقویت آشتی ملی و جلب رضایت 60درصدی است که در انتخابات شرکت نکردهاند، باید دقت شود که امید به ناامیدی تبدیل نشود، یعنی مبادا زیر سایه سهمخواهی، یکی از حساسترین فرصتهای تاریخی برای تغییر مسالمتآمیز و گرایش به مردم به ناامیدی تبدیل شود. اتفاقا آنچه اصولگران از وحدت میگویند، تحت شرایطی مفید و مؤثر است. اما کدام وحدت؟ همه با من متحد شوید یا همه با هم متحد شویم؟ ائتلاف برای حفظ همه سرمایهها و نقشآفرینی همه سلایق یا اتحاد و همدلی برای تشکیل دولت بهعنوان بخشی از قدرت و نه مدیریت همه نهادهای حاکمیتی و مشارکت همه سلایق؟!
برای ایجاد وحدت دائمی و عمیق پیشنهاد میشود هم دولت به اصولگرایان به نسبت تلاششان سهم پرداخت کند و هم در بخشهایی از نهادهای حکومتی مانند صداوسیما و... حق اصلاحطلبان ادا شود. اینگونه گام اول اساسی و ریشهدار تشکیل دولت وحدت ملی بنا نهاده میشود و موجب ایجاد انگیزه و نشاط اجتماعی در جامعه و البته تقویت سرمایه اجتماعی میشود. امید که هم عقلای هر دو جناح به این پیشنهاد صرف بهمثابه اقتراح نگریسته و درباره طرح و تحلیل بیشتر موضوع اقدام کنند. در کنار این ضرورت، دولت هم باید نقش و دخالت جوانان، زنان و نیز اقلیتهای دینی و فکری و البته نخبگان اقوام را در مدیریت دولت بیشتر کند، تا بلکه بتوان فرصتهای ازدسترفته را جبران کرد، طرحی نو درانداخت و امید دوباره آفرید. فقط با تغییر محسوس میتوان سرمایه اجتماعی را احیا کرد، وگرنه با محدودیت و ترمزکشی، آلترناتیو و مشابهسازی نمیتوان به تاریخ پاسخگو بود.