درد بیدرمان اوضاع بهداشت و درمان کشور
وقتی صحبت از سلامت و درمان میشود، بیش از هر چیز این سخن سعدی رحمهالله علیه برایم تداعی میشود «هر نفسی که فرو میرود، ممدّ حیات است و چون برمیآید مفرح ذات». بهراستی سلامتی همان گنج بزرگ نفسکشیدن و دموبازدم است که تا هست، قدرش ندانیم و همین که با کمترین رنج به تأخیر و اصطلاحا به شماره افتاد، بیدریغ پی درمانش میگردیم.
فرزاد میرحمیدی: وقتی صحبت از سلامت و درمان میشود، بیش از هر چیز این سخن سعدی رحمهالله علیه برایم تداعی میشود «هر نفسی که فرو میرود، ممدّ حیات است و چون برمیآید مفرح ذات». بهراستی سلامتی همان گنج بزرگ نفسکشیدن و دموبازدم است که تا هست، قدرش ندانیم و همین که با کمترین رنج به تأخیر و اصطلاحا به شماره افتاد، بیدریغ پی درمانش میگردیم.
اما این روزها گویا «بهداشت و درمان» کشور نیز خود حال خوشی ندارد و علنا به نفسنفس افتاده است. فقط کافی است برای کوچکترین مشکل درمانی سری به بیمارستانهای کشور بزنید تا به این حقیقت زشت و کژتاب پی ببرید که نفسهای بهداشت و درمان کشور به شماره افتاده و بیپرده بگوییم، رو به احتضار است.
حتی در بیمارستانهای خصوصی که هر شب مراقبت و درمان در آن، پول خون بیمار را طلب میکند؛ کیفیت درمان به طرز چشمگیری افت پیدا کرده است. تهیهنشدن بسیاری از داروها و اقلام مورد نیاز از یک دمپایی یا یک گاز ساده که پیشتر خود بیمارستان در اختیار بیمار قرار میداد، تا کاهش روزافزون کیفیت غذا و خدمات و از همه مهمتر کمبود پرستار.
این آخری، یعنی تعداد کم پرستار و به طور کلی کمبود کادر درمان در بیمارستانهای دولتی به طور فاحشی محسوس و در حد فاجعه است. «م.د» یکی از پرستاران مشغول گذراندن طرح در بخش جراحی یکی از بیمارستانهای بزرگ در وسط شهر تهران میگوید: «به غیر از کشورهای توسعهیافته (شمال اروپا) که در برخی به ازای هر سه تا پنج بیمار یک پرستار وجود دارد، استاندارد جهانی تعداد پرستار به بیمار یک به هفت است. اما همین الان ما در این بخش 37 بیمار داریم و تنها دو پرستار و یک کمکپرستار (بهیار)». در تاریکی نیمهشب به ایستگاه پرستاری اشاره میکند و میگوید: «ببینید، فقط ما سه نفر هستیم، دو صندلی دیگر در ایستگاه خالی است».
بودجه دولت سیزدهم در سال 1403 برای بخش بهداشت و درمان، چیزی حدود 24 درصد در مقایسه با سال گذشته افزایش داشته است. بیشترین افزایش از سال نخست آغاز به کار این دولت، اما با توجه به متوسط نرخ تورم، درواقع بودجه بهداشت و درمان -مانند دیگر ارکان اصلی جامعه- کاهشی بیش از 30 درصد را نشان میدهد. به عبارت دیگر با توجه به نرخ سالانه تورم، بودجه بهداشت و درمان کشور هر سال حدود یکسوم تحلیل میرود و این تحلیلرفتن، بهویژه در بیمارستانها و مراکز درمانی دولتی خود را به شکلی واضح نشان میدهد.
کلافگی بیماران، خستگی پرسنل، تجهیزات اغلب خراب و از رده خارج که گاه حتی در اتاق عمل کار را مختل و بیماران دردمند را به جان کادر درمان میاندازد. در همان بیمارستان، بیماری را برای تشخیص درد پس از جراحی به سونوگرافی میفرستند. تا پیدا شدن بیماربر، بیمار نیمساعت روی ویلچر منتظر مینشیند و سونوگرافی نیز مملو از جمعیت است. پس از یک ساعت با دعوا و بدزبانی بیرون میآید و میگوید سونوگرافی نمیکند، میپرسیم: چرا؟، میگوید خانم (انترن سونو) به او گفته پانسمانش را باز کند و او گفته نمیتواند و دکتر هم به او چنین چیزی نگفته و خانم، نمایشگر دستگاه را محکم به روی زخم او زده و... خانم (انترن سونو)، خسته و برافروخته است. انترن (دانشجوی) دیگری میآید و پس از آرامکردن اوضاع سونوی بیمار را با ملایمت و ملاحظه بیشتری انجام میدهد.
بیمار دیگری میگوید: «این خانم کلا مشکل دارد، با بیمار قبلی هم دعوایش شد». دیگری از کل کادر درمان شکایت میکند و پرستاران بیمارستان را بداخلاق و بیملاحظه توصیف میکند.
پرستاری شغلی سخت و طاقتفرساست. بهویژه با توجه به شرایط وخیم اوضاع درمانی کشور. هنوز بار سنگین دوران کرونا از دوش پرستاران نیفتاده، هنوز اجر زحمات بیدریغشان در دوره همهگیری را ندیدهاند، مطالبات بحقشان بارها و بارها نادیده و ناشنیده انگاشته میشود. همین چند روز پیش پرستاران چند بیمارستان در استان فارس دست به اعتصاب زدند. هفته پیش پرستاران در کرج به اعتراض دست از کار کشیدند. هفته و هفتههای پیشتر از آن در اراک، تهران و... .
«پرستاران رکن اصلی بهداشت و درمان محسوب میشوند و بهداشت و درمان رکن اصلی در پیشرفت و توسعهیافتگی کشور محسوب میشود». دکتر «ک.ز» از مدیران اسبق سازمان انتقال خون و انستیتوی پاستور ایران، ضمن بیان این نکته میافزاید: «در کشور ما اوضاع بهداشت و درمان هر روز بدتر از دیروز است. بیشتر مشکلات هم مشکل مدیریتی است. مشکلات ما در بحث درمان برخی مزمناند و ریشه در سیاستگذاریها در دولتهای پیشین دارند و برخی هم از عوارض مدیریتی در دولت اخیرند. برای مثال در سالهای گذشته مرتب سهمیه رشتههای پزشکی و پیراپزشکی را در دانشگاهها کم کردند یا ثابت نگه داشتند و حالا ما مشکل کمبود پزشک متخصص در برخی رشتهها داریم یا مثلا در دولت قبل مالیاتها را برای برخی رشتههای تخصصی به صورت تصاعدی افزایش دادند، در این دولت اگرچه مالیاتها را افزایش ندادند، اما برای سالها تعرفهها را ثابت نگه داشتند. خب پزشک و کلا کادر درمان اگر در بخش دولتی کار کند، باید فشار کاری سنگین و دستمزد حداقلی را متحمل شود و اگر در بخش خصوصی مشغول باشد، با تعرفههای پایین و مالیات بالا مواجه میشود. در این شرایط طبیعی است که تصمیم به مهاجرت شغلی یا سرزمینی بگیرد. از طرف دیگر در بخش دارو و تجهیزات، متأسفانه شرایط، شرایط رانتی و فسادآمیز است. در کجای دنیا مدیر یا مقام بلندپایه در وزارتخانه خودش در بخش خصوصی مدیرعامل شرکت واردات یا توزیع دارو و تجهیزات است؟ حتی نزدیکانش هم نباید و نمیتوانند در این زمینه فعالیت داشته باشند. اما در کشور ما، برای مثال در دولتهای قبل وزیری داشتیم که خودش مدیرعامل شرکت توزیع و فروش تجهیزات پزشکی بوده یا وزیری که بستگان درجه یکش واردکننده دارو بودهاند. در دولت فعلی هم در بر همین پاشنه میچرخد، اگرچه در سطوح و زمینههایی متفاوت».
دکتر معتقد است که اینها تنها قطراتی از دریای معضلات هستند؛ معضلاتی که اگر تدبیر و اصلاح شوند، عواید آن نصیب پزشکان، پرستاران و کادر درمانی میشود که هر روز خستهتر و فرسودهتر از دیروز همچنان به وظیفه حیاتیشان ادامه میدهند. معضلاتی که تنها در شهرهای بزرگی مانند تهران دیده میشوند و در مناطق محروم و دورافتاده که اوضاع بهمراتب فاجعهآمیزتر است. کمبود پزشک و پرستار، فقدان دارو، حتی گاهی داروهای اولیه و هزینههای درمانی که هر سال با پوشش بیمهای کمتری مواجه میشوند، بدهکاریهای دولت به بیمههای درمانی و... همه و همه دردهایی هستند که این روزها بهداشت و درمان کشور را به نفسنفس انداختهاند. در این شرایط شاید با یک اپیدمی بزرگ دیگر مانند اپیدمی کرونا، کل سیستم درمانی کشور فروبپاشد و این اندک نفسهایی هم که اینک برمیآیند، دیگر نهتنها مفرح ذات نباشد، بلکه به دردی بیدرمان فروبماند.