|

درباره نمایش شقایق سعیدی

دریچه‌ای در بازتاب

این روزها در تب‌و‌تاب فروش و بحران مالی و پیشتازی رسانه نقاشی، بازارهای مکاره و عمده‌فروشی و نمایش‌های گروهی، شاهد نمایش انفرادی از هنرمند عکاس، شقایق سعیدی در گالری شیدا بودیم.

 دریچه‌ای در بازتاب

جاوید رمضانی

 

این روزها در تب‌و‌تاب فروش و بحران مالی و پیشتازی رسانه نقاشی، بازارهای مکاره و عمده‌فروشی و نمایش‌های گروهی، شاهد نمایش انفرادی از هنرمند عکاس، شقایق سعیدی در گالری شیدا بودیم.

اینکه چرا عکاسی و فتو‌‌آرت از تک‌و‌تا افتاد و در دهه اخیر دیگر آن بروبیای دهه 80 را ندارد، خود بحث جالبی است که بماند برای فراقت و امکانی دیگر. اما فراموش نکنیم عکاسی از بازنمایی طبیعت صرف شروع شد و نقاشی را به جهان انتزاعی تبعید کرد.

خود وارد زندگی مردم شد. امروزه همه دارای رسانه‌ای شدند که با آن، فردیت مورد تمایل خود را آشکار و در رسانه‌های اجتماعی فعالیت می‌کنند. هنرمند دیگر شیء تولید نمی‌کند، بلکه زیست در جریان خود را تبدیل به اثر می‌کند و مردم به کمک انواع بازنمایی واقع‌گرایانه در دام رؤیاپروری افتاده‌اند تا تنور اقتصاد صنعت فرهنگ داغ‌تر شود.

فارق از معنایابی و هستی‌شناسی، فراموش نکنیم که نشانه‌شناسی تصویر واقع‌گرا، خود مسیری بود که به کمک عکاسی هنری را شکل داد که به سادگی لایه‌های پنهان معنا‌یابی از طبیعت اطراف را گسترش داد و هنر را از قید تکنیک صرف نجات داد.

سعیدی به‌ عنوان یک هنرمند در انتخاب‌های خود سعی در باز‌خوانی مشی فلسفی فارغ از مکان عکاسی را در جایگاه هستی‌شناسانه قرار می‌دهد. او سعی دارد مقولات ساده‌ای همچون پنجره را با رویکردی پدیدارشناسانه بررسی کند. زیبایی‌شناسی او با تکیه بر آشنایی‌زدایی ظاهری و انتخاب مکان‌های دیده‌نشده غیربومی برای مخاطب بومی و خارج از ایران، دیگری‌پسندی را کاتارسیس کرده و جریان حقیقت مهیب زیستن برای همه انسان‌ها را نشان می‌دهد. در عکس‌های سعیدی که با ظاهری فرمالیستی ارائه‌ شده، به سادگی می‌گوید ‌آسمان همه‌جا همین رنگ است.

هنرمند که دومین نمایشگاه خود را ارائه داده، پیشرفتی قابل تأمل در انتخاب چیدمان و اندازه عکس‌ها نشان می‌دهد. جالب است که در این شرایط سخت اقتصادی نمایش او استقبال گسترده‌ای داشته و فروش خوبی نشان می‌دهد.

حال نمی‌دانم چون خارج را نشان می‌دهد ‌یا معنایی اصیل را مطرح می‌کند، ولی در هر‌حال وقتی اینستاگرام هست، دیگر تصویر خارج خیلی طرفدار ندارد؛ آن‌هم تصاویر برش‌خورده و منقطع فارغ از دورنما.

در حیطه عکاسی شاید بشود گفت که تزیینی است، اما در دریای تصاویر نقاشی پر‌رنگ و لعاب با قیمت‌هایی نه‌چندان متفاوت چطور مخاطب عکس به خانه می‌زند آن هم با ابعادی کوچک.

با تورقی در اینستاگرام حجم نقاشان و عکاسان وطنی را می‌توان ارزیابی کرد‌. حال، آیا نقاش یا عکاس هنرمندند؟ خیر! هنرمند بدون توجه به جریان مد روز در ‌پی جست‌وجوی معنایاب خود است؛ اینکه چقدر فروش دارد، چقدر مشهور می‌شود و چقدر بر روی صحنه دیده می‌شود. انگیزه‌هایی است که بیشتر او را مسخره می‌کند؛ آن‌چنان‌که هنرمند در دوران ناصری مسخره‌باز نامیده می‌شده.

دوران ناصری هم دیگر معرف حضور هست؛ نخستین زمانی است که خلأ گفتمان دوران باعث نشت رفتار دیگری در همه شئون است و عجیب اینکه شاه از نقاشی به عکاسی عزیمت فرموده و هنر جدید پیشه کردند.‌

عکاسی به دلیل سادگی تولید، ابزار نکویی است که می‌شود به‌راحتی به سرمایه‌های فرهنگی رسید، نمایشگاه گذاشت و مطرح شد. اما همین سادگی باعث پیچیدگی خاصی است که در ‌واقع دامی است برای ساده‌اندیشان و واقعیت جاری به‌سختی قابل خوانشی متفاوت است و رفتار نقاشانه در بطن خود در هر انسان به لحاظ فیزیکی متفاوت است. ولی برای تغییر در تصویر عکاسانه شما باید به لحاظ ذهنی متفاوت باشید، نه فیزیکی. البته امروزه با تکنولوژی‌ یا تکنیک‌های آلترناتیو‌ افکت نقاشانه‌ یا زیبایی‌شناسی سانتی‌مانتال بر‌عکس سوار می‌شود. اما تصاویر سعیدی در عین سادگی و بدون هیچ ترفندی چاپ شده بودند‌.

متن هنری سعیدی مانند رمانی است رازآلود و سرشار از نشان‌ها و سمبلیک. او به‌خوبی از آرای سارکوفسکی آگاه است و پنجره را در مقام سوژه‌شناسا به کار می‌بندد.

باید پذیرفت که نسل جدید نیازمند خوانشی جدید از هنر و نظام تصویر است و عکس واقع‌گرا ماده خام بسیاری از کنش‌های اجتماعی جهان زیسته معاصر است.