واکنشهای ادامهدار به نامه فائزه هاشمی
فائزه هاشمی در نامهای از زندان اوین از فضای بند زنان تصویری را ترسیم کرده که واکنشبرانگیز شده است، بهویژه آنکه از نبود اعتقاد عملی به دموکراسی و آزادی اندیشه بر فضای زندان از طرف زندانیان حامی آزادی سخن گفته است.
فائزه هاشمی در نامهای از زندان اوین از فضای بند زنان تصویری را ترسیم کرده که واکنشبرانگیز شده است، بهویژه آنکه از نبود اعتقاد عملی به دموکراسی و آزادی اندیشه بر فضای زندان از طرف زندانیان حامی آزادی سخن گفته است. او در این نامه روایتی تلخ و تکاندهنده از بند زنان روایت کرده که سبب تأملی جدی شده است. در جدیدترین واکنش به این نامه، پروانه سلحشوری، نماینده پیشین مجلس، در یادداشتی نوشت: فائزه هاشمی را به صراحت کلام و شجاعت میشناسم. نوشتن دردنامه، نشانگر عمق نبود رواداری در جامعهای است که حتی زندانیان تحمل عقاید یکدیگر را ندارند. زمینه اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و عدالت قضائی در ایران نیازمند جدی تحول، رواداری و مداراست. پیشازاین نیز صادق زیباکلام، فعال سیاسی اصلاحطلب، با انتشار یادداشتی در شبکه اجتماعی ایکس، به نامه فائزه هاشمی از زندان واکنش نشان داد و نوشت: بغض و کینه طیفی از اپوزیسیون از خانم فائزه هاشمی را میتوان از سکوت رسانههای فارسیزبان به نامه ایشان ملاحظه کرد. آن رنجنامه غایت شهامت اخلاقی و وفاداری فائزه به دموکراسی بود. در تأیید آنچه میگوید، میتوانیم نگاهی بیندازیم به کارنامه زندانیان سیاسی در دفاع از دموکراسی بعد از انقلاب ۵۷. عباس عبدی، فعال سیاسی اصلاحطلب، در مطلبی با عنوان «زندان در زندان؛ درباره نامه خانم هاشمی» نوشت: «گرچه ۳۸ ماه زندان بودم ولی از همان موقع همیشه خوشحال بودم که با وجود سختیهای زندان انفرادی، فقط یک ماه را در بند عمومی به سر بردم. این حس ناشی از تجربیات زندانیان بند سیاسی (پیش و پس از انقلاب) بود که یا شنیده یا مطالعه کرده بودم و هیچگاه دوست نداشتم در چنین فضایی آکنده از بدبینی و اتهامزنی و بستگی زندگی کنم. جالب است که در همان یک ماهی که در بند عادی بودم، زندانیان سیاسی این بند در اقلیت بودند و تازه از بند سیاسی به آنجا آمده بودند و چقدر از فضای بند زندان سیاسی بد میگفتند و خوشحال بودند که به بند زندانیان عادی و مالی آمدهاند. در این سالها هم توصیفهای زیادی از زندان عمومی بندهای سیاسی شنیده بودم که موجب تأسف بود. بخشی از بدبختیهای دوران پس از انقلاب محصول همین تنشهای درون زندان بود که پس از انقلاب روی مردم و جامعه آوار شد. خانم فائزه هاشمی درباره فضای زندان نامهای را منتشر کرده است که از نظر حقیقتیابی شجاعانه بود و موجب احترام است. به نظر من اینگونه نقدها از سوی کسانی که تصور میرود از جناح و جبهه مورد انتقاد هستند، بیشتر شنیده میشود و موجب تلطیف فضای سیاسی و تمایز میان حق و باطل میشود و باید به خانم هاشمی تبریک گفت که در این راه پیشگام شدهاند. برای بهبود شرایط عمومی کشور باید از جایی آغاز کنیم که خودمان هم در آن حضور داریم. اگر قرار است از بیان حقیقت نترسیم، ابتدا باید درباره خود آزادانه حرف بزنیم». احمد زیدآبادی، فعال سیاسی و روزنامهنگار، هم در کانال تلگرامی خود نوشت: «فائزه هاشمی با انتشار نامهای از داخل زندان به موضوعاتی اشاره کرده است که برای هر زندانکشیده باتجربه و مستقلی، طنینی آشنا دارد. خانم هاشمی با نوشتن این نامه، شجاعت بیمانندی از خود نشان داده است. چنین حرکتی، شجاعتی فراتر از به چالش کشیدن مخوفترین دولتها را طلب میکند و فقط کسانی ارزش و اهمیت آن را فهم میکنند که تجربهای مشابه داشته باشند.در زندانهای دوران پهلوی هم داستان همین بوده است، اما قربانیان این شیوهها، عمدتا از سر محافظهکاری اما با پوشش مصلحتگرایی و پیشگیری از «سوءاستفاده رژیم» روی مشکلات خاک میریختند و تمام بدسگالیها را به «فشار زندان» نسبت میدادند. بههمیندلیل پس از آنکه درهای زندان گشوده شد، مردم عادی، تکتک زندانیان سیاسی را بر دوشهای خود گرفتند و با شور و شوق آنان را در شهر چرخاندند، غافل از آنکه چند ماه بعد، برخی از همین «قهرمانان» از شدت جاهطلبی شخصی و گروهی، به روی هم اسلحه خواهند کشید و به جای آزادی و دموکراسی و عدالت، جامعه را غرق خشونت و خونریزی خواهند کرد.خانم هاشمی باید منتظر تندترین حملههای لفظی از هر سو علیه خود باشد، اما شجاعت اخلاقی و سیاسی او که «صدای بیصدایان واقعی» شده است، نزد خداوند بیاجر نخواهد ماند».