«شرق» نرخ سوخت با قیمت ثابت و ادعاها درباره نازلبودن بهای آن را بررسی میکند
بنزین ارزان یا گران؟
بنزین در ایران گرانبهاست! شاید این جمله قدری عجیب به نظر برسد ولی واقعی است. در طول سالها جامعه ایران با بمباران خبری توسط ادعایی کذب مبنیبر ارزانبودن قیمت بنزین مواجه بوده است. به حدی این ادعا به صورت گسترده مطرح شده است که گویا سازندگان این ادعا هم باور کردهاند که بنزین در ایران ارزان است و هر دولتی مدعی است که اولین اقدام و تمامی همت خود را مصروف «واقعی»شدن قیمت بنزین میکند.
مجید خورشیدی
بنزین در ایران گرانبهاست! شاید این جمله قدری عجیب به نظر برسد ولی واقعی است. در طول سالها جامعه ایران با بمباران خبری توسط ادعایی کذب مبنیبر ارزانبودن قیمت بنزین مواجه بوده است. به حدی این ادعا به صورت گسترده مطرح شده است که گویا سازندگان این ادعا هم باور کردهاند که بنزین در ایران ارزان است و هر دولتی مدعی است که اولین اقدام و تمامی همت خود را مصروف «واقعی»شدن قیمت بنزین میکند. موضوع زمانی جالب میشود که حتی برخی رؤسای ستادهای انتخاباتی کاندیداهای ریاستجمهوری نیز بهجای ساماندهی کمپین تبلیغات انتخاباتی، وظیفه خود میدانند به ادعای واقعیکردن قیمت بنزین بپردازند و حتی رئیسجمهور جدید نیز در اولین اظهارنظرهای اجرائی درباب مشکلات کشور، از موضوع قیمت بنزین یاد میکند. اما آیا بنزین واقعا ارزان است؟
چرا بنزین ارزان نیست؟
قبل از پرداختن به اصل موضوع اجازه دهید به بزرگترین رخداد امنیتی در ایران پس از انقلاب که علت اقتصادی داشته، اشاره کنم. بزرگترین اعتراض اقتصادی در ایران، به واسطه گرانی قوت غالب ایرانیان «نان» و هیچیک از اقلام سبد مصرفی جامعه ایرانی انجام نشده است؛ آبان ۱۳۹۸ در پی تغییر قیمت بنزین در ایران بود که بهمدت چند روز، ناآرامی بسیاری از مناطق شهری و روستایی ایران را فراگرفت و بزرگترین آمار قربانیان ناآرامیهای اجتماعی را بنا بر آمار رسمی و غیررسمی برجای گذاشت. این امر نشان از غیرقابل تحمل بودن هزینه سوخت بر حملونقل ایرانیان بوده است، وگرنه اصولا باید در گرانشدن اقلام ضروری دیگر که بارها در این سالها اتفاق افتاده، چنین اتفاقی میافتاد. حتی اولین ناآرامی اجتماعی ایران پس از انقلاب در اولین سالهای دهه ۷۰ نیز در واکنش به تأثیر گرانشدن سوخت بر هزینههای حملونقل و در نتیجه بر معیشت مردم بوده است. اعتراضی که راه را بر وقایع دیگر در مشهد و شیراز و قزوین و... باز کرد.
اما بهراستی، هزینه سوخت و بنزین اگر ارزان است؟ و چرا در پی هربار تغییرات، به بزرگترین ناآرامیها دامن میزند؟
بنزین شاید از جمله نوادر مصنوعات بشری بوده که کاربردی یگانه و فقط برای حملونقل دارد. یعنی انسانها در هر کشوری بنزین را فقط برای دریافت سرویس حملونقل میخرند و مصرف میکنند و این یعنی خدمت غایی، حملونقل است و نه بنزین. ناگفته پیداست که بسیاری از اقلامی که انسانها تولید میکنند مصارف متعددی دارد و وقتی آن اقلام را خریداری میکنند در بسیاری از جنبههای زندگی بشری کاربرد دارد و بنابراین خریداری یک محصول ممکن است در ابعاد مختلفی از وجوه زندگی انسانی کاربرد داشته باشد. اگر چنین باشد، یعنی برای محاسبه قیمت نهایی خدمات حملونقل، باید مجموع قیمت خودرو و هزینههای جانبی آن و بنزین را در نظر گرفت. همچنین چون در ایران تولید و توزیع بنزین و هزینههای مترتب بر تولید و واردات خودرو همگی دولتی هستند، پس هنگام خرید خودرو و بنزین، تقریبا همگی پرداختها به صندوق دولت انجام میشود.
حال بعد از این مقدمه مشروح، به چرایی گرانبودن حملونقل و در غایت، بنزین مصرفی در ایران میپردازیم. به طور متوسط و در کمترین محاسبه، یک خودروی 10 هزار دلاری در عمده کشورهای جهان بهویژه در منطقه خاورمیانه که عمدتا تولیدکننده خودرو نیز نیستند، در ایران با احتساب سود بازرگانی و عوارض گمرکی و مالیات و... با قیمت حداقل 40 هزار دلار به بازار مصرف میرسد؛ یعنی دولت 30 هزار دلار از یک خودروی 10 هزار دلاری درآمد دارد. اگر هر خودرو، با توجه به کیفیت بنزین توزیعشده در ایران و نوع خودروهای موجود، به طور متوسط 10 لیتر بنزین را در هر ۱۰۰ کیلومتر مصرف کند و به طور متوسط هر خودرو در سال ۱۰ هزار کیلومتر طی کند، پس در سال هر خودرو هزار لیتر مصرف میکند. اگر عمر یک خودرو را طبق سلیقه مصرف ایرانیان، ۲۰ سال در نظر بگیریم در این صورت مصرفکننده به قیمت ثابت امروز حدود ۶۰ میلیون تومان هم هزینه بنزین به دولت پرداخت میکند. حتی اگر از سایر هزینههایی که شهروندان بابت مصرف خودرو همچون مالیات و عوارض و... به دولت پرداخت میکنند و در نوع خود قابل توجه است بگذریم، به این نتیجه میرسیم که ایرانیان در یک بازه ۲۰ساله، در مجموع و به قیمت امروز، یکمیلیاردو 860 میلیون تومان میپردازند که اگر تقسیم بر ۲۰۰ هزار کیلومتر مسافت طیشده و به تبع آن ۲۰ هزار لیتر بنزین مصرفی شود، یعنی ایرانیان به ازای هر لیتر بنزین مصرفی به قیمت پایه امروز، بیش از ۹۰ هزار تومان به دولت پرداخت میکنند و این یعنی حداقل یکونیم دلار به ازای هر لیتر.
نکته قابل توجه این است که در این محاسبه، بهای خودروی ۱۰ هزار دلاری مبنا گرفته شده و عمر متوسط ۲۰ساله و هیچیک از هزینههای جانبی مانند مالیات، عوارض سالانه، سود بازرگانی و عوارض گمرکی قطعات یدکی که به نسبت چند برابری قیمت خودرو در ایران، چند برابر قیمت واقعی به دست مصرفکننده میرسند، محاسبه نشده و اگر همه اینها در محاسبه فوق اعمال میشد -که باید میشد- آنگاه معلوم میشد ایرانیان بنزین را به قیمتی بسیار بالاتر از تمامی کشورهای جهان مصرف میکنند.
برای بررسی مصرف بهینه یک محصول به غیر از قیمت، باید به ابعاد دیگری همچون مصرف سرانه و قدرت خرید و... توجه شود.
در برخی مطالعات انجامشده، از جمله مرکز مطالعات زنجیره ارزش، به مقایسه سرانه مصرف بنزین در ایران پرداخته شده است. براساس این مطالعه، سرانه مصرف ایرانیان ۱.۲۷ لیتر در روز است. در این مطالعه گفته شده است که مصرف سرانه بنزین در ایران، از آمریکا و بسیاری از کشورهای تولیدکننده نفت عرب و خاورمیانه بسیار پایینتر است، اما از مصرف اروپاییها و بعضا کشورهای فاقد منابع نفت مانند هند و ترکیه بالاتر است. در چرایی این فاصله سرانه مصرف، بدیهی است که نبود سیستم حملونقل عمومی هوایی، ریلی و زمینی از سویی و نیز بهینهنبودن تولیدات خودروی داخلی و فرسودهبودن بخش عظیمی از خودروهای کشور، از عوامل مؤثر بر بالابردن سرانه مصرف بنزین در ایران است. همچنین برخلاف بسیاری از کشورهای اروپایی و ترکیه که عمده سوخت خودروهای آنها گازوئیل است، در ایران عمدتا خودروها بنزینسوز هستند. نبودن امکان استفاده از خودروهای برقی و گستردگی سرزمین را نیز باید به این عوامل اضافه کرد و بنابراین بهدرستی باید نتیجه گرفت که برخلاف ظاهر محاسباتی که سرانه مصرف ایرانیان را در میانههای جدول نشان میدهد، با در نظر گرفتن این عوامل، در واقع ایرانیان تمایلی به مصرف بیرویه بنزین ندارند و اتفاقا به دلیل گرانبودن واقعی بنزین، یکی از پایینترین سرانهها را دارند.
تأثیر نرخ بنزین بر تورم
اگر به این تصویر، سطح دستمزدها در ایران را نیز بیفزاییم و مقایسهای با سطوح دستمزد اکثریت کشورهای جهان انجام دهیم، آنوقت دلیل بسیار بزرگ غیرقابل تحمل بودن افزایش قیمت بنزین، عیانتر میشود. براساس بسیاری از مطالعات مقایسهای، سطح عمومی دستمزدها در ایران، تقریبا در جایگاه ۱۵۰ جهان است. بدیهی است که وقتی دستمزد در کشوری که عمده اقتصاد آن دولتی است و عمده ارزش افزوده حاصل از کار، به صندوق دولت واریز میشود و درواقع شهروندان حتی با کار، بخشی از هزینههای دولت را تأمین میکنند. ایرانیان همزمان قدرت خرید کمتری نسبت به شهروندان بسیاری از کشورها دارند.
همچنین نکته مهم دیگرکه عمدتا در تعیین قیمت بنزین مورد غفلت قرار میگیرد این است که ایران دارای یکی از بزرگترین منابع نفت در جهان است و تمامی این منابع نیز در تملک دولت است و دولت عملا در تولید و توزیع بنزین و سایر فراوردههای نفتی هیچ پولی را هزینه نمیکند و حتی اگر به سبب برخی تصمیمات غلط و ناترازی تولید بنزین داخلی مجبور به واردات بنزین میشود، باز هم عملا هزینهای نمیکند و از منابع نفت خام برای واردات بنزین تهاتر میشود.
نکته دیگر در موجهای افزایش قیمت بنزین، تسری فوری و منحصربهفرد افزایش قیمت بنزین بر تمامی بخشهای اقتصادی کشور است؛ چراکه مثلا با افزایش قیمت نان و سایر اقلام مصرفی، سریعا موج تغییرات قیمتی بر سایر بخشها تأثیر نمیگذارد.
با توجه به آنچه در این مقال مختصر گفته شد و یقینا با توجه به اهمیت بنزین و نقش آن در تمامی ابعاد زندگی انسان ایرانی، باید مطالعات و پژوهشهای فراوانی روی آن انجام شود، نتیجهگیری راقم این سطور این است که ایرانیان با توجه به جمیع جوانب، یکی از گرانترین بنزینهای جهان و شاید گرانترین بنزین جهان را مصرف میکنند. چنین مدعایی حتی اگر قدری به واقعیت نزدیک باشد، میطلبد تا با اصلاح رویکرد همیشگی مصر به گرانترکردن (تحت عنوان اصلاح قیمت) بنزین، به اصلاحاتی روی آورده شود که در میانمدت و بلندمدت، بتواند تأثیرگذاری بر اصلاح مصرف داشته باشد.
به تجربه ثابت شده که گرانترکردن قیمت بنزین نمیتواند و نباید بر اصلاح مصرف اثر بگذارد؛ همانگونه که ۱۴ مرحله گرانشدن بعد از انقلاب، هیچگاه کوچکترین اثری نگذاشته است و این درحالی است که برخی از این مراحل با گرانشدن سه یا چهار برابری قیمت همراه بوده ولی دریغ از کوچکترین تأثیری. چون عملا و به نظر نویسنده این سطور، مصرف ایرانیان با توجه به عواملی همچون وسعت کشور، خودروهای با مصرف بالا و فرسودگی به دلیل متوسط عمر بسیار بالا، کیفیت بنزین، عدم کفایت سیستم حملونقل هوایی، ریلی و زمینی عمومی، بنزینسوزبودن بخش عظیمی از خودروهای درحال تردد و...که گفته شد در نقطه بهینه و تقریبا حداقلی قرار دارد و امواج گرانشدن بنزین فقط سریعا سبب تورم و بیارزششدن آنی پول ملی از سویی و گسترش سریع اعتراضات عمومی و شکنندگی بیشتر سیستم سیاسی و اجتماعی کشور و شکاف بیشتر دولت و ملت شده است.
به نظر میرسد مدافعان گرانترکردن قیمت بنزین اگر سوءنیت نداشته باشند، با سادهاندیشی فراوان بهجای تدبیر امر، به پاککردن صورتمسئله میاندیشند.
حال با استقرار دولت جدید، میطلبد رئیسجمهور که برای معدود مواردی در دهههای اخیر میتواند دولت وفاق ملی را تشکیل دهد و سبب همگرایی مطالبات با یکدیگر شود، با دیدی وسیعتر و نه طبق عادت دولتهای قبل و صرفا با هدف حل مسئله، دستور بررسی مشکل بنزین و نه گرانکردن آن را صادر کند. در این میان، با توجه به سرنوشت رئیسجمهور دولت اعتدال که به قول خود، «صبح جمعه» خبردار شد، بجاست که مسعود پزشکیان در این موضوع تمام ابعاد را بررسی دقیق و کارشناسی کند.