لغز و نکته
امروز دهم اکتبر، روز جهانی سلامت روان است. شعار محوری امسال بر اهمیت سلامت روان در محیط کار معطوف است. طبق گزارش سازمان جهانی بهداشت، پیامدهای اقتصادی سلامت روان و مشخصا انواع افسردگیها و اضطرابها سالانه یک تریلیون دلار هزینه روی دست کشورها میگذارد.
حسین ناصری-روانشناس پیشگیری: امروز دهم اکتبر، روز جهانی سلامت روان است. شعار محوری امسال بر اهمیت سلامت روان در محیط کار معطوف است. طبق گزارش سازمان جهانی بهداشت، پیامدهای اقتصادی سلامت روان و مشخصا انواع افسردگیها و اضطرابها سالانه یک تریلیون دلار هزینه روی دست کشورها میگذارد. اگر سیاستگذاران دل به یافتههای بیشماری بدهند که نشان دادهاند هزینهکردن برای ارتقای سلامت روان کارکنان محیطهای کار، یک سرمایهگذاری پرسود است، چهبسا بهمراتب راحتتر میتوانستند رشد اقتصادی مطلوب خود را محقق کنند. به عبارت دیگر این سرمایهگذاری با تأمین یکی از موارد مهم حقوق بشر یعنی سلامت روان تکتک افراد، زمینه بهرهوری اقتصادی و افزایش کارآمدی محیطهای کار خواهد شد. روشن است که هدف از شعار امسال این است که صاحبان مشاغل، رؤسا و مدیران اجرائی هر نوع محیط کار با هر مقیاسی، شرایط کاری کارکنان خود را بهبود ببخشند، دائما مراقب استرسهایی باشند که به کارکنان وارد شده و مسئولیت خود را در مدیریت آنها بهدرستی ایفا کنند و در نهایت فضایی را ایجاد کنند که امکان رشد افراد فراهم شود. اگر هدف از شعار امسال این باشد که سلامت روان در رأس موارد مدیریتی محیط کار قرار گیرد، ضروری خواهد بود که با اجرای برنامههای مناسب، فضایی ایجاد شود که کارکنان مشارکت فعالانهای در انجام مسئولیتهای شغلی خود داشته باشند. به عقیده دبیرکل فدراسیون جهانی سلامت روان، با وجود نقش مثبت اشتغال در سلامت روان، درحالحاضر برخی از محیطهای کار بهشدت بر سلامت روان کارکنان آسیب وارد میکنند.
این وضعیت وقتی شدیدتر میشود که افراد در معرض عوامل استرسزایی مثل زمانهای طولانی کار، شبکاری و کار در تعطیلات آخر هفته قرار گرفته و بدون استراحت کافی در معرض مواد خطرناک محیطی نیز قرار میگیرند. این شرایط، فرسودگی شغلی، غیبت و کاهش بهرهوری در محیط کار را به دنبال خواهد داشت. بسیاری از مواقع ترس از اخراجشدن، عامل اصلی اعتراضنکردن کارکنان به صاحبان مشاغل است. فیلم «عصر جدید» چاپلین بهخوبی توضیحات فوق را به تصویر میکشد که چگونه چارلی به علت شرایط سخت کار، مجنون شده و مجبور میشوند او را بستری کنند. نظریه آسیبپذیری به استرس بهروشنی این شرایط را تبیین میکند که به چه نحوی استرسهای بیرونی منجر به فعالشدن انواع آسیبهای افراد در حوزههای مختلف جسمانی یا روانشناختی شده و آنها را از کار میاندازد. از اینرو به نظر میرسد که توجه به سلامت روان کارکنان در محیطهای صنعتی و معدنی اهمیت بهمراتب بیشتری در مقایسه با محیطهای کاری خدماتی و تجاری داشته باشد. تعیین دستمزد منصفانه کارگران و تحت پوشش قرارگرفتن آن در زیر چتر بیمههای تکمیلی، اساسیترین مسائلی است که نقش مهمی در تأمین سلامت روان آنان ایفا خواهد کرد. اگر قوانین کار بهدرستی در محیطهای کار به اجرا درآیند، مهمترین اقدام در به خطر نیفتادن سلامت روان به حساب میآید. بدیهی است که محیط کاری ایمن و انسانی، عامل محافظ قدرتمندی در برابر افسردگی و متعاقبا خودکشی افراد خواهد بود. وقتی صاحبان مشاغل برای سلامت روان کارکنان ارزش قائل شده و فعالانه درصدد رفع عوامل آسیبزننده به آن باشند، آنان شاهد کاهش غیبت، سوانح حین کار، مشاجره بین کارکنان و در یک کلام، افزایش بهرهوری خواهند بود. یکی از جامعترین پژوهشهایی که در زمینه ارتقای سلامت روان در محیطهای کار انجام شده است، پژوهش مرجعی است که مرحوم دکتر دماری و همکاران در سال ۱۳۹۸ انجام دادند؛ در این پژوهش فقدان بهداشت و ایمنی محیط کار، رعایتنشدن جایگاه و کرامت انسانی، جو روانی نامساعد در محیط کار، مدیریت نامناسب و ناامنی شغلی بهعنوان پنج عامل مهم در سلامت روان محیطهای کاری مطرح شده است.
مطمئنا اگر سیاستگذار و مشخصا وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی، یافتههای این پژوهش را مبنای سیاستگذاری خود قرار داده بود، فضای محیطهای کار کشور حتما کارآمدتر بود. با وجود غفلتهای صورتگرفته، ازجمله مواردی که در سالهای اخیر شاهد آن بودیم، طرح شناورشدن ساعت کار ادارههای بخشهای دولتی در تهران است. اگرچه این موضوع برای کاهش بار ترافیک در ساعتهای اوج بوده، ولی در بهبود سلامت روان کارکنان بخش دولتی مفید بوده است؛ چراکه با کاهش استرس در آنان برای اینکه رأس ساعت مقرر در سر کار حاضر شوند، افزایش آسایش روانشناختی آنان را به دنبال داشته است. علاوه بر نقش مهم افزایش توجه به شرایط کار، حقوق مناسب و تسهیلات رفاهی، ترغیب مدیران کارخانههای صنعتی و صاحبان کارگاههای کوچک و مشاغلی که بیش از 10 نفر نیرو دارند، به اجرای برنامههای ارتقای سواد سلامت روان کارکنان، موضوعی است که افزایش بهرهوری محیطهای کاری را به دنبال خواهد داشت. ارزیابی روانشناختی کارکنان اولین قدم در طراحی و اجرای برنامههای ارتقای سلامت روان در محیط کار محسوب میشود. ارائه تسهیلات رواندرمانی برای افرادی که درگیر مسائل و مشکلات روانشناختی هستند از یک سو و برگزاری برنامههای آموزشی منظم به منظور پیشگیری از اختلالات از سوی دیگر، حوزههای اصلی هستند که صاحبان مشاغل میتوانند با مشورت از متخصصان، آنها را در برنامههای سلامت روان لحاظ کنند. اطلاعاتی در دسترس نیست که نشان دهد محیطهای کار اعم از دولتی و غیردولتی، به شکل مشخص در زمینه ارتقای سلامت روان کارکنان و پیشگیری از ابتلای آنان به انواع اختلالات روانشناختی چقدر هزینه میکنند، ولی احتمال کمی وجود دارد که آنچنان هزینهای در این حوزه راهبردی صرف شود. روشن است تا زمانی که وزارت بهداشت، سازمان نظام روانشناسی، سازمان بهزیستی و انجمن روانشناسی ایران بهعنوان چهار ضلع اصلی حوزه سلامت روان کشور طی تعاملات بینبخشی باکیفیت، برنامه موجود برای ارتقای سلامت روان کارکنان را ارزیابی و مدیران و صاحبان مشاغل، ملزم به اجرای برنامههای اثربخش نشوند و بیمهها، خدمات روانشناختی اعم از مداخلات درمانی و پیشگیرانه را پوشش ندهند، امیدی به کاستن رنج کارکنان در انواع محیطهای کاری نخواهد بود. بدیهی است که بیتوجهی به پدیده رایج فرسودگی شغلی، منجر به شکلنگرفتن هویت شغلی خواهد شد؛ موضوعی که نقش بسیار مهمی در فضای اقتصادی کشور دارد. البته نمیتوان منکر نقش خلاقیت و دلسوزی برخی از مدیران و صاحبان مشاغل در بهبود شرایط روانشناختی کارکنان و رشد و موفقیت آنان شد. زندگی «علی قدیمی» که بهعنوان دونده اسکای رانینگ شناخته میشود و دارای مقامهای کشوری و بینالمللی است، بهشدت به صاحبکار او مربوط است. او که علاقه علی را به دویدن میبیند، شرایطی را برای او فراهم میکند که بتواند بیشتر تمرین کند. این موضوع، دلگرمی ویژهای را برای علی فراهم کرده و با سختکوشی از این شرایط حداکثر استفاده را کرده و در آستانه ۳۰سالگی مرحله جدیدی را در زندگی خود آغاز میکند. در محیطهای کاری اداری نیز کارشناسان به دلایل مختلفی فرسوده شده و خیلی از اوقات، این فرسودگی ناشی از فضای کار، به شخصیت و فردیت آنان تقلیل داده شده و هیچ برنامهریزی برای کاهش فرسودگی در این محیطها نمیشود. روشن است که این وضعیت، نارضایتی اربابرجوع را از سرعت انجام امور و نحوه پاسخگویی به دنبال خواهد داشت. شاید لازم باشد که نکته پایانی به جدینگرفتن اهمیت تبلیغاتی هفته سلامت روان از طرف سیاستگذاران اصلی آن اختصاص یابد. روشن است که روز سلامت روان، فرصت مناسبی است که با اقدامات خلاقانه، توجه جامعه به موضوعی که دستمایه شعار سال قرار گرفته است، جلب شده و بهاینترتیب تا سال آینده زمینه تقویت آن حوزه فراهم شود. اگر سری به سایت چهار ساختار ذکرشده بزنید، فقط در سایت سازمان نظام مشاهده میکنید که شعار امسال کار شده است؛ بدون اینکه هیچ متن، تصویر، اینفوگرافی و... وجود داشته باشد. در کلانشهری مثل تهران، هیچ بیلبوردی را نمیبینید که توجه شهروندان را به اهمیت سلامت روان شاغلان در محیطهای کار جلب کند؛ شهروندانی که بخش اعظم آنان حتما در بخشهای مختلف کاری مشغول به کار هستند یا مدیریت محیطهای کاری را در مقیاسهای مختلف بر عهده دارند. البته این موضوع در شهرستانها پررنگتر بوده و ادارات مرتبط با سلامت روان، با وجود بودجههای ناچیز، سالهاست که تلاش میکنند آگاهی مردم را به شعار سال جلب کرده و با تخفیف جلسات مشاوره و رواندرمانی، جلسههای سخنرانی، توزیع بروشور و دیگر شیوههای مرسوم، حداقلی از اقدامات را به اجرا درآورند. خیل عظیمی از دانشآموختگان رشتههای مربوط به سلامت روان و فراهمکردن خلاقیتورزی برای آنان، نیروی بالقوهای است که میتوان در برگزاری این روز به بهترین نحو از آنان استفاده کرد؛ بهویژه آنکه در کشور مااز سالها قبل روز سلامت روان به هفته تبدیل شده و وزارت بهداشت متولی اصلی اجرای آن است که معمولا یک روز زودتر هم شروع میشود. آیا واقعا قبل از خواندن این متن میدانستید که از دیروز هفته سلامت روان در کشور آغاز شده است؟
گفت حافظ لغز و نکته به یاران مفروش/ آه از این لطفِ به انواع عتاب آلوده