|

روایتی از مدعیان سواد رسانه‌ای

چالش تفکیک واقعیت از تحریف اطلاعات

کلیدواژه سواد رسانه‌ای چندسالی است که به یک واژه پرطمطراق و برندینگ تبدیل شده و نه‌تنها مدعیان بسیاری پیدا کرده است، بلکه این مدعیان خود را واجد بالاترین سطح دانش در عرصه سواد رسانه‌ای می‌دانند و تأکید دارند دیگران فاقد این ویژگی هستند

احمد افروز-کارشناس رسانه و ارتباطات: کلیدواژه سواد رسانه‌ای چندسالی است که به یک واژه پرطمطراق و برندینگ تبدیل شده و نه‌تنها مدعیان بسیاری پیدا کرده است، بلکه این مدعیان خود را واجد بالاترین سطح دانش در عرصه سواد رسانه‌ای می‌دانند و تأکید دارند دیگران فاقد این ویژگی هستند. اما سواد رسانه‌ای چیست و چه نیازی به آن داریم؟ برای پاسخ به این پرسش باید گفت در عصری که به واسطه توسعه تکنولوژی‌های نوین ارتباطی، آن را عصر اطلاعات نامیده‌اند و هر روز شاهد تولد هزاران رسانه خرد و کلان در اقصی‌نقاط جهان هستیم، برای مصون ماندن از آسیب‌های اجتماعی چاره‌ای جز کسب آگاهی‌های لازم درباره رسانه نداریم. رسانه‌هایی که عموما به دنبال نشر اطلاعاتی هستند که خود می‌پسندد تا از ورای آن به اهداف آشکار و پنهان دست یابند. از‌این‌رو بود که دانشی تحت عنوان سواد رسانه‌ای متولد شد تا در این زیست اجتماعی نوین انسان‌ها، راهبر شهروندان در هزارتوی رسانه‌ها باشد. بنابراین این‌گونه می‌توان گفت که سواد رسانه‌ای در حقیقت عبارت است از توانایی تجزیه‌وتحلیل اطلاعات، ارزیابی منابع و تشخیص اخبار جعلی و تبلیغاتی. به بیانی دیگر، سواد رسانه‌ای این توانایی را به ما می‌دهد تا برخلاف جریان رایج در جهان، فکر و اندیشه و رفتارمان را از چنبره، سلطه و چارچوب‌های قالبی رسانه خارج کنیم. در دورانی که دسترسی به اطلاعات بیش از هر زمان دیگری آسان‌تر شده است، مفهوم سواد رسانه‌ای به عنوان یکی از مهارت‌های اساسی هر فرد مطرح می‌شود. اما مسئله اینجاست که بسیاری از افراد زیر پوشش عنوان «سواد رسانه‌ای» به انتشار اطلاعات تحریف‌شده، تبلیغات مخفیانه و انحراف از واقعیت پرداخته و در‌واقع علیه سواد رسانه‌ای فعالیت می‌کنند. امروزه شاهد آن هستیم که بسیاری از رسانه‌های اجتماعی و وب‌سایت‌ها، با انتشار اطلاعات تحریف‌شده و خبرهای جعلی، سعی در تحریف نگرش عمومی دارند و از این راه سواد رسانه‌ای را به سواد سوگیری تبدیل می‌کنند. همچنین، برخی از سیاست‌مداران و شخصیت‌های عمومی از این مفهوم برای ترویج ایدئولوژی‌ها و منافع خود استفاده می‌کنند و سواد رسانه‌ای را به ابزاری برای ترویج دیدگاه و سیاست خود تبدیل می‌کنند و حتی فراتر از اینها، برخی چهره‌های دانشگاهی نیز در لوای سواد رسانه‌ای، به تحریف واقعیت می‌پردازند تا مخاطب را از مسیری به‌ظاهر روشن و مطمئن، به همان مقصدی برسانند که از ابتدا هدف رسانه بود؛ با این تفاوت که اینجا مخاطب چنین می‌پندارد که بر ترفندها و حقه‌های رسانه غلبه کرده است. در نگاهی دیگر سواد رسانه‌ای مدعیانی دروغین پیدا کرده که با کنار هم چیدن برخی واژگان و تحلیل‌های سطحی، خود را دانای کل معرفی می‌کنند و با ریل‌گذاری‌های سوگیرانه، ذهن مخاطب را به وهن‌آباد نامعلوم رهنمون می‌سازند. اینجاست که سواد رسانه‌ای به واسطه این مدعیان دروغین نه‌تنها دوست راه‌بلد مخاطبان نیست، بلکه آنان را به وادی تاریک توهم دانایی و گمراهی نوین سوق می‌دهد. بدین صورت است که سواد رسانه‌ای تبدل به آنتی‌تز خود شده و مانند راهزنی است که به واسطه اینکه خود تمام به ترفندها و بیراهه‌ها‌ آگاه است، حالا در قواره جادوگری خوش‌سیما به دلبری از مخاطبی می‌پردازد که قرار بود دستگیر او در ورطه دره‌های هولناک رسانه باشد. به واسطه همین مدعیان، سواد رسانه‌ای که بنا بود به مخاطبان توانایی تشخیص دروغ رسانه‌ها را بدهد، اینک ابزاری در دست رسانه‌داران و سخنوران رسانه شده است تا در این بازار مکاره، قلب‌فروشی کنند و خود را مشفق خلق و یاور جمعیت بنامند و در سیمای فرشتگان نجات، مخاطب را مست از افیونی کنند که به‌تدریج او را مخمور بی‌خرد خواهد کرد. بنابراین، زمان آن رسیده که همه ما به دقت به مفهوم سواد رسانه‌ای نگاه کنیم و بتوانیم مهارت لازم را برای تشخیص‌ واقعیت و تحریف اطلاعات به دست آوریم. این مسئولیت نه‌تنها بر‌ عهده افراد، بلکه بر‌ عهده رسانه‌ها، مدیران‌ و جامعه به طور کلی است. با تأکید بر ارتقای سواد رسانه‌ای و انتقادی‌بودن در‌برابر هرگونه تلاش برای سوءاستفاده از آن، می‌توانیم به جامعه‌ای با اطلاعاتی سالم و سازنده دست یابیم.


 

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها