|

زیست زیرزمینی

جست‌وجویی تازه به دنبال حیات در فضاهای فانتزی

شده است به این موضوع فکر کنید که در لابه‌لای اوراق کتابی نمونه‌هایی متفاوت از حیات پیدا شود؟ شاید کمی مسخره به نظر آید. شاید شما را به یاد داستان‌های جی کی رولینگ و جانوران شگفت‌انگیزش بیندازد.

عبدالرضا ناصرمقدسی-متخصص مغز و اعصاب: شده است به این موضوع فکر کنید که در لابه‌لای اوراق کتابی نمونه‌هایی متفاوت از حیات پیدا شود؟ شاید کمی مسخره به نظر آید. شاید شما را به یاد داستان‌های جی کی رولینگ و جانوران شگفت‌انگیزش بیندازد.

اما وقتی خبر فرستاده‌شدن سفینه کلیپر به سوی قمر اروپا، یکی از قمرهای مشتری را خواندم، این موضوع ذهن من را به خود مشغول کرد. انگار حیات داشت از میان اوراق کتابی بیرون می‌آمد و این کتاب چیزی نبود جز ادیسه‌های آرتور سی کلارک. در ادیسه‌های آرتور سی کلارک، قمر اروپا نقش بسیار مهمی را ایفا می‌کند. در همین قمر است که تک‌سنگ معروف یا همان مونولیت پیدا می‌شود. تک‌سنگی که تنها نشانه از حیات هوشمند فرازمینی بوده و راه انسان را به جهانی ماورای خود باز می‌کند؛ اگرچه تنها مسافرش دیوید بومن، آخرین بازمانده سفینه دیسکاوری باشد. و در سایه همین تک‌سنگ است که حیاتی در اروپا شروع به رشد می‌کند. تا اینجا، داستان ما همان روایت عمیق و شگفت‌انگیزی است که در ادیسه 2001 و از ذهن آرتور سی کلارک خوانده بودیم. قمر اروپا چیزی بیشتر از یک تخیل هنرمندانه به ما نشان نداده بود.

اما حالا دانشمندان فکر می‌کنند که شاید اروپا واقعا میزبان حیاتی باشد که آن‌قدر ارزشمند و محتمل است که سفینه‌ای را برای بررسی آن ارسال کرده‌اند. فضاپیمای کلیپر قرار است یک سفر بسیار هیجان‌انگیز و پیچیده به سوی اروپا انجام دهد که باز یادآور سفر دیسکاوری به سوی اروپا و مشتری در ادیسه 2001 است. این فضاپیما باید چیزی نزدیک به 2.9 میلیارد کیلومتر را طی کند؛ مسیری طولانی و باورنکردنی. این فضاپیما با گردش به دور این قمر و با استفاده از تجهیزات پیشرفته‌ای که دارد، به بررسی ترکیب شیمیایی سطح اروپا پرداخته و دانشمندان از این طریق می‌خواهند به ترکیب مواد موجود در عمق این قمر دست یابند. دانشمندان بر این باور هستند که زیر سطح یخی این قمر سرد، اقیانوسی وسیع از آب شور وجود دارد که محلی مغذی برای رشد حیات میکروبی است. اقیانوسی که می‌توان نشانه‌های مواد آن را از تحلیل جو و سطح اروپا دریافت. در ادیسه‌ها می‌خوانیم که تک‌سنگ اروپا سبب ایجاد حیاتی نو در سطح آن شده و این تک‌سنگ از این حیات در‌ برابر هر‌گونه تهدید خارجی محافظت می‌کند.

حالا اگر حدس دانشمندان درست باشد، گویا از لابه‌لای کتاب شاهکار سی کلارک حیاتی شگفت رشد کرده و اروپا را در میان گرفته است. جست‌وجوی حیات فرازمینی از دیرباز مورد توجه انسان بوده و با رشد تکنولوژی ابعاد جدیدی به خود گرفته است. در سال 1961، فرانک دریک معادله مشهور خود را ارائه داد. او اخترفیزیک‌دان آمریکایی و از پایه‌گذاران پروژه SETI بود. پروژه ستی یک برنامه علمی بلندپروازانه‌ برای جست‌وجوی تمدن‌های هوشمند فرازمینی است. یکی از مهم‌ترین جنبه‌های این پروژه، جست‌وجو برای پیام‌های رادیویی محتملی است که ممکن است تمدن‌های فرازمینی برای ما ارسال کرده باشند.

فرانک دریک برای اینکه از نظر علمی این جست‌وجو را توضیح دهد معادله‌ای را عنوان کرد که به معادله دریک مشهور است. این معادله به دنبال تخمین تعداد تمدن‌هایی در سراسر کهکشان ماست که توانایی ارتباط را دارند. معادله از عناصر مذکور تشکیل شده است: N= R* × fp × ne × fl × fi × fc × L

متغیرهای معادله را موارد زیر تشکیل می‌دهد:

N: مشخص‌کننده تعداد تمدن‌هایی فرازمینی است که می‌توانیم با آنها ارتباط برقرار کنیم.

*R: بر نرخ متوسط تشکیل ستاره‌ها در کهکشان راه شیری دلالت دارد.

Fp: نشان‌دهنده نسبتی از این ستاره‌هاست که دارای سیاره هستند.

Ne: مشخص‌کننده تعداد متوسط سیاراتی است که احتمال به‌ وجود آمدن حیات در آنها وجود دارد.

Fl: نشان‌دهنده نسبت سیاراتی است که در طول عمرشان عملا حیات در آن شکل می‌گیرد به تعداد سیاراتی که احتمال شکل‌گیری حیات در آنها وجود دارد.

Fi: نسبت سیارات دارای حیات را نشان می‌دهد که می‌توانند حیات هوشمند داشته ‌باشند.

Fc: نسبت تمدن‌هایی را نشان می‌دهد که دارای فناوری با علائمی قابل دریافت در کهکشان باشند؛ یعنی توانایی تماس را داشته باشند.

L: دلالت بر مدت‌زمانی دارد که در آن تمدن‌ها قابلیت برقراری این تماس را داشته باشند.

بر اساس این، تخمین زده می‌شود که حدود صد تمدن هوشمند در کهکشان راه شیری وجود داشته باشد و اگر کل کهکشان‌های جهان را در نظر بگیریم، میزان تمدن‌های موجود در جهان (البته با کمی خوش‌بینی) از حد تصور خارج می‌شود. آنچه دریک در معادله معروف خود بیان می‌کند، راهنمایی برای چگونگی جست‌وجو در کیهان به دنبال حیات‌های هوشمند است؛ اینکه دنبال ستاره‌ها باشیم. بعد ستاره‌هایی را بیابیم که دارای سیاره باشند، سپس سیاراتی را بیابیم که امکان ایجاد حیات در آنهاست. یعنی فاصله آنها از ستاره خود در حدی باشد که امکان ایجاد و حفظ حیات را داشته باشد و سپس توجه خود را بر این سیارات متمرکز کنیم که شاید پیامی را از آنها دریافت کنیم. یکی از پرشکوه‌ترین این تلاش‌ها که نفس معادله دریک را در خود نهفته دارد، اکتشافات بسیار مهم Kepler Mission است.

مأموریت تلسکوپ فضایی کپلر، کشف سیاراتی هم‌اندازه زمین بود که گرد سایر ستارگان می‌گردند. این تلسکوپ فضایی در سال 2009 به فضا فرستاده شد و مأموریت او در سال 2018 به پایان رسید.

این تلسکوپ فضایی در مدت مأموریتش توانست سیاراتی را پیدا کند که شرایط ایجاد حیات در آنها مناسب به نظر می‌آید.

همان‌طور ‌که گفته شد، طبق برآوردهای دانشمندان تعداد تمدن‌های هوشمند کیهان بسیار زیاد است، اما نکته مهم اینجاست که چرا علی‌رغم این پیش‌بینی‌های محتمل و خوش‌بینانه، هیچ نشانه‌ای از حیات فرازمینی کشف نشده است؟ موضوعی که به پارادوکس فرمی مشهور است. پارادوکسی که اولین بار توسط فرمی، فیزیک‌دان بزرگ، مطرح شد. او عنوان کرد که این همگان که باید زیاد هم باشند، پس کجا هستند؟

شاید یکی از دلایل عدم کشف حیات محدود‌بودن تکنولوژی‌های انسان و به‌ویژه عدم توانایی در جست‌وجوی مستقیم آن باشد. اگر از علاقه‌مندان ژانر علمی-تخیلی باشید، با دیدن سریال ممتاز پیشتازان فضا می‌توانید شاهد باشید که چگونه سفینه‌ها به تمدن‌ها و حیات‌های تازه‌ای در کیهان رسیده و آنها را کشف می‌کنند. گاه فکر می‌کنم بدون چنین توانایی‌هایی عملا جست‌وجو برای حیات فرازمینی غیرممکن است. اکنون اما به نظر می‌رسد جست‌وجوی حیات فرازمینی وارد مرحله‌ای جدید شده است. بعد از جست‌وجوهای متوالی روی مریخ توسط مریخ‌نوردهایی مانند «روح» و «فرصت»، حالا دانشمندان فضاپیمایی را به سوی اروپا ارسال کرده‌اند تا به بررسی این قمر مرموز بپردازند. قمری که گرچه سطحی یخ‌زده دارد، اما همان‌طور‌ که گفته شد، به نظر می‌رسد در زیر این سطح یخی اقیانوسی جریان داشته باشد که واجد شرایطی مناسب برای شکل‌گیری حیات است. حیاتی که این بار صرفا و برخلاف زمین، زیرزمینی بوده و در زیر سطح قمری جریان دارد؛ موضوعی که چه‌بسا حاکی از شکل متفاوتی از حیات نیز باشد. شاید هم تک‌سنگی پیدا شود. اما حیف که دیوید بومنی وجود ندارد که به سطح تک‌سنگ رفته و از جهانی متفاوت سر ‌برآورد.