|

مروری بر «تئوری‌های انقلاب و انقلاب اسلامی» اثر سیدمصطفی ابطحی

انقلاب 57 از منظری نو

تاکنون کتاب‌های مختلفی درباره انقلاب اسلامی و علل وقوع آن منتشر و نظریات مختلف و متنوعی درباره انقلاب بزرگ قرن از سوی نظریه‌پردازان مطرح شده‌ است. نکته اینجاست که هر‌کدام از این پژوهش‌ها و آثار به ساحت تک‌علتی علل وقوع انقلاب اسلامی در ایران پرداخته‌اند.

یعقوب حیدری

تاکنون کتاب‌های مختلفی درباره انقلاب اسلامی و علل وقوع آن منتشر و نظریات مختلف و متنوعی درباره انقلاب بزرگ قرن از سوی نظریه‌پردازان مطرح شده‌ است. نکته اینجاست که هر‌کدام از این پژوهش‌ها و آثار به ساحت تک‌علتی علل وقوع انقلاب اسلامی در ایران پرداخته‌اند. سید‌مصطفی ابطحی به پشتوانه سال‌ها تدریس، تحقیق و پژوهش در حوزه علوم سیاسی، در کتاب «تئوری‌های انقلاب و انقلاب اسلامی» توانسته دریچه‌ تازه‌ای به روی پژوهشگران تاریخ انقلاب اسلامی باز کند. او در این کتاب به سیر تحول نظریه‌پردازی درباره انقلاب و دسته‌بندی آن، با ارائه آرای بسیاری از جامعه‌شناسان پرداخته است. این کتاب با به چالش کشیدن رهیافت ساختارگرایانه، ناتوانی نظریه‌های تک‌علتی را آشکار کرده و با رهیافت چندعلتی، بنیاد مطالعات تازه‌ای را در حوزه انقلاب اسلامی بنا نهاده و پارادایم جدیدی را در‌این‌باره مطرح کرده است. ابطحی در این رهیافت نو و بدیع، جدای از بررسی زمینه‌ها و بسترهای سیاسی و اقتصادی انقلاب ۵٧، ماهیت فرهنگی، دینی، بومی و ملی آن را مورد مطالعه قرار داده و با بررسی جامع نظریه‌های هانتینگتون و آبراهامیان از یک‌ سو و تئوری شش عاملی نیل اسملسر از سوی دیگر، قابلیت‌های این دو رهیافت را درباره رخداد انقلاب اسلامی مورد آزمون قرار داده است. نویسنده در فصل اول این کتاب به تبارشناسی مفهوم انقلاب، چیستی انقلاب و انواع آن پرداخته و در فصل دوم سیر تحول نظریه‌پردازی درباره انقلاب را شرح داده و به اندیشه و تأملات نظری فیلسوفان سیاسی مانند افلاطون و ارسطو پرداخته است. او در این کتاب، تئوری‌های انقلاب، از‌‌جمله دیدگاه نظریه‌پردازان کلاسیک انقلاب مانند مارکس، پارِتو، دورکهایم، ماکس وبر و الکسی دوتوکویل را دسته‌بندی و مورد بررسی قرار داده و ضمن بررسی علمی انقلاب با آرای کرین برینتون و طرح نقطه‌نظر او در باب انقلاب و نظریات تبیینی انقلاب‌ها با رهیافت‌های روان‌شناختی، جامعه‌شناختی، سیاسی و ساختارگرایانه به بررسی آرای بخش متنوعی از جامعه‌شناسان پرداخته است. در بخش دوم کتاب نیز دو رهیافت علل وقوع انقلاب به تفصیل مورد نقد و نظر قرار گرفته است. نویسنده بر این عقیده است که وقوع انقلاب اسلامی سبب شد رهیافت وقوع تک‌علتی انقلاب را به محاق ببرد و لذا رهیافت چندعلتی، بنیاد مطالعات انقلاب اسلامی را شکل داده است. ابطحی بر این عقیده است که با وقوع انقلاب اسلامی، پارادایم جدیدی در مطالعات انقلاب مطرح شده و انقلاب اسلامی را در پارادایمی چندعلتی باید مورد پژوهش و مطالعه قرار داد. او می‌نویسند‌ انقلاب اسلامی ناتوانی رهیافت‌های ساختارگرایانه و نظریه‌های تک‌علتی را آشکار کرده و با ارائه رهیافتی جدید، ضمن بررسی زمینه‌ها و بسترهای سیاسی و اقتصادی انقلاب اسلامی، ماهیت فرهنگی و دینی این انقلاب را در پرتو اسلام و تشیع، نقش ممتاز و بی‌بدیل فرهنگ دینی و بومی‌ـ‌ملی را مورد مداقه قرار داده است. نویسنده کتاب «تئوری‌های انقلاب و انقلاب اسلامی» تلاش کرده ضمن تبیین هم‌زمان تئوری ساموئل هانتیگتون و یرواند آبراهامیان مبنی بر نامتوازن‌بودن رشد اقتصادی و اجتماعی با نوسازی سیاسی دوره پهلوی و تئوری نیل اسملسر به برجسته‌کردن عناصر اصلی تئوری شش‌عاملی این جامعه‌شناس بپردازد. او در این کتاب با انطباق شرایط ساختار فرهنگی و مذهبی مردم ایران و دیگر عناصر مطرح در تئوری اسملسر بخش‌های ناگفته نظریه «توسعه نامتوازن» را تکمیل کرده است.