نگاهی به اشتغال فارغالتحصیلان
رتبهبندی جهانی دانشگاهها در عرصه مدیریت آموزش عالی از اهمیت کاربردی قابل ملاحظهای برخوردار است؛ عرصهای بهشدت رقابتی. مؤسسات متعددی با اعتبارهای مختلف به امر طبقهبندی میپردازند. ضوابط رتبهبندی دانشگاهها مدون شده و از طرف بیشتر این مؤسسات مراعات میشود.
رتبهبندی جهانی دانشگاهها در عرصه مدیریت آموزش عالی از اهمیت کاربردی قابل ملاحظهای برخوردار است؛ عرصهای بهشدت رقابتی. مؤسسات متعددی با اعتبارهای مختلف به امر طبقهبندی میپردازند. ضوابط رتبهبندی دانشگاهها مدون شده و از طرف بیشتر این مؤسسات مراعات میشود.
ظرفیت پذیرش دانشجو، نمرات دانشجویان مورد پذیرش، کیفیت و کمیت پژوهشهای دانشگاه، خدمات متقابل دانشگاه به جامعه و بهویژه صنایع، از مهمترین ضوابط رتبهبندی هستند. یک ضابطه دیگر درجه اشتغال فارغالتحصیلان در انتهای سال اول فراغت از تحصیل است که موضوع نوشته حاضر است. به این مثال توجه بفرمایید: نزدیک 10 سال است که دانشگاه آکسفورد انگلستان مرتبه اول تا سوم رتبهبندی دانشگاههای جهان را کسب میکند. بیش از 95 درصد فارغالتحصیلان این دانشگاه یک سال بعد از اتمام تحصیلات، در رشتههای مربوط به تحصیل خود اشتغال پیدا میکنند. درصد فوق محتاج یک توضیح حیاتی است و آن اینکه دانشگاه و کشور (اکثریت استخدامکنندگان) متعاقب بررسیهای آماری و همهجانبه دقیق به این توافق رسیدهاند که تعداد خروجی دانشگاه متناسب با احتیاجات کشور (اکثریت قریب به اتفاق استخدامکنندگان) از نظر کمی و کیفی باشد. زمینه ایجاد توافق و رسیدن به ارقام مطلوب محتاج دسترسی به آمار و ارقام دقیق و توجه به احتیاجات کشور در آینده نزدیک و دور و مجموعهای از پیشبینیهای مورد لزوم از هردو طرف عرضهکننده و مصرفکننده است؛ همراه با تمایل و تعهد به بهفروزی کشور و دانشجویان. اما در ایران با دو دسته آمار مثبت و منفی مواجه هستیم. در وجه مثبت میتوان به دانشگاه فرهنگیان و غالب مؤسسات پرورش معلم و دبیر اشاره کرد. خوشبختانه فارغالتحصیلان اکثریت قریب به اتفاق این مؤسسات بلافاصله بعد از اتمام تحصیل به استخدام مؤسسات مصرفکننده درمیآیند (رقمی بالای 90 درصد). همینطور است در مورد رشتههای مربوط به پزشکی و رشتههای وابسته و دانشگاههای آموزشدهنده این رشتهها. متقابلا و شوربختانه با تعداد قابل ملاحظهای جوان شایسته روبهرو هستیم که رشتههایی بهجز موارد فوقالذکر را انتخاب کرده و فارغالتحصیل شده و از دسترسی به یک شغل مناسب محروم هستند. نگاهی داشته باشیم به آماری چند درباره اشتغال فارغالتحصیلان. به گزارش رئیس مؤسسه پژوهش و برنامهریزی آموزش عالی، بیشترین نسبت اشتغال به دورههای تحصیلات دکترای تخصصی (67 درصد) و کمترین نسبت به دورههای تحصیلی دکترای حرفهای (33 درصد) تعلق دارد. پس از دکترای حرفهای کمترین نسبت اشتغال به دورههای کاردانی (32 درصد) و از آن کمتر به دانشآموختگان رشتههای کشاورزی و دامپزشکی و گروه هنر (همگی کمتر از 30 درصد) میرسد. قابل ذکر است که نسبت اشتغال در رشتههایی از قبیل فیزیک و بیولوژی نیز کمتر از 30 درصد است. موضوع تخمین ظرفیت پذیرش در رشتههای مختلف امری است نهچندان سهل و آسان، اما اهمیت موضوع میطلبد که در این امر بیشترین مجاهدت ممکن انجام شود. به دلیل چندوجهیبودن موضوع، مسئولیت انجام این وظیفه به عهده یک دانشگاه یا وزارت علوم، وزارت کار، فرهنگستانها و یا شورای انقلاب فرهنگی بهتنهایی نبوده و همکاری و بهویژه توافق جمعی و همنوایی عموم دستاندرکاران و بالاخص سیاستمداران و برنامهریزان کشور را میطلبد. طرفه اینکه رمز توفیق در حل این معضل بستگی دارد به درجه آتیهنگری و ایمان به اهمیت و اولویت موضوع و پذیرش تغییرات احتمالی وسیع و پیگیری مداوم از طرف مقامات ارشد اجرائی کشور.