هزینههای انرژی در مکانهای معاف از پرداخت
کسانی که این روزها به مناسبتهای مختلف در مجالس و فضاهای مذهبی حضور پیدا کردهاند، گزارش دادهاند که محیط این محافل بسیار گرم بوده است.
کسانی که این روزها به مناسبتهای مختلف در مجالس و فضاهای مذهبی حضور پیدا کردهاند، گزارش دادهاند که محیط این محافل بسیار گرم بوده است.
در حالی که همه ارکان کشور دستبهدست هم دادهاند تا پویش دو درجه کمتر به نتیجه برسد، چرا این فضاها تا این اندازه گرم نگه داشته میشوند؟
مراجعه به اخبار نشان میدهد که در اسفند 1393 خبر معافیت مساجد، حسینیهها و مؤسسات قرآنی از پرداخت هزینه مصارف ماهانه آب، برق و گاز منتشر شده است.
موضوع به قانون الحاق برخی مواد به قانون تنظیم بخشی از مقررات مالی دولت (۲) برمیگردد. طبق ماده 13 این قانون، فضاهای اصلی مساجد، حسینیهها، مؤسسات قرآنی، دارالقرآنها، حوزههای علمیه، گلزارهای شهدا، امامزادهها، خانههای عالم روستاها و اماکن مذهبی اقلیتهای دینی مصرح در قانون اساسی از پرداخت هزینه مصارف ماهانه آب، فاضلاب، برق و گاز معاف شدهاند. البته این حکم شامل اماکن تجاری وابسته به آنها نیست.
قانون مذکور ازجمله قوانین بالادستی مهم در تنظیم مقررات مالی دولت و بودجههای سنواتی محسوب میشود. هدف از تنظیم آن نیز همانا دائمیسازی برخی تبصرههای غیربودجهای و کاهش تعداد تبصرههای بودجههای سالانه است. بنابراین حکم مزبور به صرف ذکر در قانون الحاق، برای تمامی سالها معتبر بوده و از آن موقع تاکنون به همین شیوه عمل شده است.
تبدیلشدن این اماکن به یک مکان بسیار گرم، مستلزم مصرف انرژی فراوانی است. در حالی که همه مردم به کمک دولت آمده و دمای هوای منازل خود را کمتر میکنند، اما چرا باید برخی مساجد و مکانهای مذهبی کشور به آن اندازه گرم شود که گویی در یک حمام سونا مستقر شدهایم؟
به نظر میرسد این بدمصرفی ناشی از همان معافیت باشد. در حالی که بسیاری از مساجد فعال کشورمان برای خود منابع درآمدی دارند (همانگونه که در متن ماده قانون الحاق هم بدان اشاره شده)، میتوان این پیشنهاد را مطرح کرد که از مساجد و مکانهای مذهبی کشور نیز همانند هر جای دیگر هزینه مصارف انرژی اخذ شود.
این در حالی است که معماری از مسجد با معماری منازل و سایر مکانها تفاوت دارد مثلا سقفهای بلند، وسعت محیط و زیباییسازیهای آن همگی ازجمله مصادیق ازدیادکننده مصرف انرژی هستند.
تعداد مساجد کشور به گزارش روابط عمومی پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات 85 هزار باب است. در همین گزارش تعداد اماکن مذهبی و عبادی به جز مسجد در ایران (همانند حسینیه، فاطمیه، مهدیه، زینبیه و تکایا) بالغ بر حدود 73 هزار باب عنوان شده است. این گزارش مربوط به آذر سال 1402 است و بنابراین نباید تغییر محسوسی در تعداد این اماکن متصور بود. البته این آمار صراحتا به بقعهها اشاره نکرده و اگر تعداد بقاع و همچنین اماکن مقدسه ادیان رسمی کشور را به این میزان اضافه کنیم، تعداد زیادی عبادتگاه در کشور داریم که هزینهای برای انرژی پرداخت نمیکنند.
نوع کاربری و کارکرد این اماکن نیز با یکدیگر فرق دارد. مثلا برخی از این اماکن ممکن است در همه ساعات فعال نباشند و فقط در دقایق یا ساعتی قبل از فریضه مفتوح شده و بعد از ادای فریضه نیز بسته شوند.
برخی دیگر علاوه بر فریضه، میزبان مناسبتهایی نظیر مجالس ختم هستند. تعدادی نیز محل ملاقاتها و جلسات هستند. همچنین برخی از مساجد به پایگاههای بسیج و نظایر آن تبدیل شدهاند. بدیهی است که نمیتوان مردم را در سرمای محیطی به نماز دعوت کرده یا میزبان مراسم ختم یا جلسات آنها بود. لذا باید فضای داخلی را گرم نگه داشت. اما اگر هیچ هزینهای به این منظور در میان نباشد طبعا دلیلی هم برای صرفهجویی یا تنظیم دمای محیطی مطرح نخواهد بود. همچنین بسیاری از این اماکن دارای متولی یا متولیان مربوطه هستند.
خانواده این متولیان نیز به تبع تقدس مکان، از نعمت انرژی رایگان بهره میگیرند. تعداد زیادی از مساجد و اماکن شریفه کشورمان، مشکلی از حیث تأمین مالی ندارند و صاحب درآمدها و عوایدی هستند. به همین خاطر پرداخت هزینه انرژی به هیچ وجه خللی در امور آنها ایجاد نمیکند ضمن اینکه ارقام قبوض در مقایسه با ارقام درآمدی آنها چیزی شبیه شوخی است. بنابراین بدون هرگونه قضاوت در رفتار متولیان و مسئولان و امنای این مکانهای مقدسه، شاید بتوان اظهار داشت که این رایگانبودن نرخها احتمالا منشأ بدمصرفی است. از آنجا که رویه کنونی در قانون الحاق (۲) به صراحت ذکر شده و امکان تفسیر آن نیز وجود ندارد، لذا میتوان به دولت و دستگاههای ذیربط پیشنهاد کرد که تدبیری برای این وضعیت بیندیشند. به عنوان نمونه میتوان در الحاقیهها یا دستورالعملهای متعددی که برای این قانون ارائه شده است، این معافیت را باطل کرد و برحسب نوع کاربری مکان مقدسه، هزینههای مربوطه را اخذ کرد. شکی نیست که اماکن مذهبی نقش مهمی در زیست روزانه مردم دارند. با استناد به همین تلاقی زیست عادی و زیست مذهبی، طبعا باید شباهتهایی به زندگی عادی مردم هم داشته باشند.
*منابع در دفتر روزنامه موجود است.