|

تاراج خاطرات شهر

برخی بر این باورند که عودلاجان چنین نوشته می‌شود: اُدلاجان. شواهدی هم بر درستی آن هست. «اُ» همان آب است که در لهجه‌های محلی ایرانی به کار می‌رود. نهرو، نخست‌وزیر پیشین هند، در نامه‌ای به دخترش فامیل خود را نهراُ یا نهر آب می‌خواند؛ به‌واقع ریشه عمیق فرهنگ ایرانی را در شبه‌قاره هند با این مثال ساده بیان می‌کند.

تاراج خاطرات شهر

برخی بر این باورند که عودلاجان چنین نوشته می‌شود: اُدلاجان. شواهدی هم بر درستی آن هست. «اُ» همان آب است که در لهجه‌های محلی ایرانی به کار می‌رود. نهرو، نخست‌وزیر پیشین هند، در نامه‌ای به دخترش فامیل خود را نهراُ یا نهر آب می‌خواند؛ به‌واقع ریشه عمیق فرهنگ ایرانی را در شبه‌قاره هند با این مثال ساده بیان می‌کند. زنده‌یاد دکتر ناصر تکمیل‌همایون هم کتابی با همین املا‌ درباره همین‌جا نوشته است که با حضور او در یکی از تهران‌گردی‌ها در نخستین صرافی و بانک تهران دیروز و سفره‌خانه سنتی امروز در تیمچه اکبریان رونمایی شد.

به‌ هر حال، عودلاجان از مناطق کهن تهران حتی پیش از پایتختی است و در طول این‌همه زمان، تحولات و شکل‌گیری سبک‌های گوناگون معماری و شهرسازی را تجربه کرده است. عودلاجان به نحوی قلب تهران است؛ زیرا زمانی شمال شهر بوده و منابع آب از آنجا به سمت جنوب سرازیر می‌شده است. به همین قرینه در کنار محله عودلاجان، محله سرچشمه را داریم‌ که هنوز هم این هر دو نام بر زبان‌ها جاری است. محله عودلاجان نمادی از زندگی مسالمت‌آمیز ادیان در پایتخت است. آنها که بر «عود» در این واژه پا می‌فشارند، به این سبب است که در سال‌هایی نه‌چندان دور، در میان کسب‌و‌کارهای رایج، بنگاه‌های شادمانی هم برپا بود که بیشتر آنها را کلیمیان اداره می‌کردند و چون عود از سازهای معمول این مجالس است، از این ‌رو آن را عودلاجان می‌خواندند.

در این سو و آن سوی عودلاجان، چندین امامزاده قرار دارد. یکی در جنوب، امامزاده اسماعیل است که در کنار مسجد و مدرسه فیلسوف‌الدوله قرار گرفته. فیلسوف، پزشک پرآوازه دوره انتقال است که مطب او در همان‌جایی بوده که اینک مرقد او‌ست. این مطب دیروز‌ و مزار امروز، قدیمی‌ترین مطب پایتخت است. در میانه عودلاجان، امامزاده محمد و امامزاده یحیی واقع شده‌اند. مهم‌ترین نشانه طبیعی در این فضا، دو چنار کهن است که در زمان کودکی و نوجوانی ما هر دو سرسبز بود و امروزه فقط یکی از آنها باقی مانده است. مکان مقدس دیگر، مزار پیر‌عطا‌ست که هیئت عزاداران حسینی پیر‌عطا ‌-قدیمی‌ترین هیئت محله‌ای تهران-‌ در اینجا شکل گرفته و اکنون در خانه‌ای تاریخی و ارزشمند در خیابان چراغ‌برق استقرار یافته است.

از میراث‌های دیگر آنجا، مسجدی است در کنار امامزاده که پیش‌ترها آیت‌الله سرخه‌ای امام‌جماعت آنجا بود و به همان نام مشهور است. بیرونی خانه آقای سرخه‌ای هم دیدنی است که ظاهرا آسیبی ندیده است. در ضلع جنوبی امامزاده، مدرسه‌ای با نظام جدید آموزشی است که پیشینه‌ای به اندازه شهریت تهران دارد و همان مدرسه «خانوم» است که خواهر شاه‌تهماسب آن را برپا کرده و در‌ این‌همه ایام، زمین موقوفه آن پابرجا بوده، هرچند ساختمان آن تغییر کرده است. دومین دوره انتخابات شورایاری‌های شهر تهران در محله عودلاجان در همین‌جا برگزار شد. عودلاجان از قدیمی‌ترین محلات شهر تهران و از اوایل دوره صفویه تاکنون است و نخستین تأسیسات بهداشتی و فضای عمومی شهری به همت همان شاهزاده صفوی در قالب حمام خانوم و تکیه شهر ساخته شد. خانه و محل تولد و عروسی پروین اعتصامی هم در آنجا‌ست که نخستین بنای سبک رومی در این محله است.

در عودلاجان، مساجد، مدارس و تکایای بسیاری وجود دارد؛ از جمله مدرسه معمارباشی که در مشروطیت نقشی اساسی داشت و طلبه‌ای به نام سیدعبدالحمید در آنجا در 18 تیر 1285 خورشیدی به ضرب گلوله نیروهای امنیتی کشته شد‌ و جنازه او را تا مسجد جامع تهران تشییع و گویا در همان‌جا دفن کردند. همان دوره‌ای که نسیم‌شمال درباره آن سرود: ای وای وطن وای وطن وای وطن 

وای... . در سال 1388، من و گروهی از جوانان علاقه‌مند و کسبه و دانشجویان محله، جلساتی برای بهبود وضعیت آنجا تشکیل دادیم و با همکاری میراث فرهنگی، شهرداری تهران، شورای شهر، شورایاری‌ها و حضور مؤثر کسبه و اهالی کارهایی به نتیجه رسید. از جمله پیراستن و بازسازی بازار عودلاجان و تملک خانه موروثی سیداحمد‌خان کاظمی و تبدیل آن به موزه و راه‌اندازی کتابخانه تهران‌پژوهشی و برگزاری مسابقه سراسری عکس عودلاجان با همکاری خانه هنرمندان که کتاب آن نیز چاپ شد‌ و چندین شماره نشریه عودلاجان.

خانه مرحوم علامه شعرانی شیخ‌المشایخ، حضرات حسن‌زاده آملی و جوادی‌آملی و اکبر ثبوت در همین محدوده است و تا چند سال پیش پابرجا بود. به‌تازگی طرحی مبنی‌بر توسعه صحن و فضاهای امامزاده یحیی پیش‌بینی شده است که همه ساختمان‌ها و ساختارهای ارزشمند تاریخی و فرهنگی را تهدید می‌کند و بخشی از تاریخ تهران را نادیده می‌گیرد. در دوره‌ای که بازگشت به هویت و حفاظت از بناهای کهن و بافت تاریخی شهرها ارزشی غیرقابل مناقشه‌ دارد، گسترش بی‌رویه، ظاهرا به بهانه اماکن مقدسه و تخریب تکایا و خانه‌های تاریخی چه توجیهی دارد و کیست که نداند پشت آن دل‌سوزی مقدس‌مآبانه برای امامزاده، چه حقوقی از شهر و مردم نادیده گرفته می‌شود‌ و چه قبرهای گران‌قیمتی که قرار است فروخته شود.

مگر همین چند روز پیش از اعلام طرح جدید نبود که برخلاف معمول، در حیات آنجا قبری با قیمت گزاف میلیاردی معامله شد و این تازه آغاز راه است. باری اگر شما هم خراب کنید، فردا دیگرانی خواهند آمد و آن میراث را برپا خواهند کرد. همان اتفاقی که در میدان حسن‌آباد یا هشت‌گنبد و سپس در میدان توپخانه افتاد و قرار است به‌زودی بلدیه دیروز به دست شهردار امروز با افتخار و سربلندی افتتاح شود. امیدوارم ‌میراث فرهنگی و شورای شهر هم در برابر چنین رفتارهایی پا در میدان بگذارند و از تاراج خاطرات شهر جلوگیری کنند.