ابعاد تخاصم در گردونه امر سیاسی
بعد از ماجرای عزل محمدجواد ظریف، یکی از منتقدان دوآتشه دولت اظهار داشت: «.... هنوز چند مسئول دیگر نیز در دولت حضور دارند که آنها نیز یا باید تابعیت دوم فرزندانشان را لغو کنند و یا از سمت خود برکنار شوند.


بعد از ماجرای عزل محمدجواد ظریف، یکی از منتقدان دوآتشه دولت اظهار داشت: «.... هنوز چند مسئول دیگر نیز در دولت حضور دارند که آنها نیز یا باید تابعیت دوم فرزندانشان را لغو کنند و یا از سمت خود برکنار شوند. همچنان اجرای کامل این قانون را در مجلس پیگیری خواهیم کرد...». این اظهارنظر را چگونه میتوان در ساحت امر سیاسی تفسیر کرد؟
شانتال موفه، متفکر بلژیکیالاصل و همسر ارنستو لاکلائو است. این فیلسوف سیاسی بزرگ، حامی و نظریهپرداز شیوه خاصی از کارکرد عناصر و نیروهای سیاسی در عرصه سیاست است. موفه در چندین کتاب خود که دراینباره منتشر کرده، میخواهد مدل دشمنیجویانه یا ستیزنده در عرصه سیاسی (که به نام آنتاگونیسم نامیده میشود) را به حاشیه برده و بهجای آن رویکرد جدیدی به نام «آگونیسم» را تعریف میکند که مبتنیبر مدارا و رقابت است. او میگوید آنتاگونیسم بُعد برسازنده امر سیاسی است (در برابر مفهوم «سیاست» که در آن این بعد سازنده مورد غفلت و سرکوب قرار میگیرد). از دید او، لیبرالیسم عمدتا معتقد است به اینکه پلورالیسمِ ارزشها و چشماندازها رویهمرفته مجموعهای بیتعارض و هماهنگ پدید میآورد که منکر جنبه دشمنیجویانه امر سیاسی است. او توضیح میدهد تکلیف «ضرورت بازشناسی و تصدیق دیمانسون قدرت و آنتاگونیسم و سرشت ریشهکنناشدنی آنها» در ایده دموکراسی پلورالیستی میتواند مورد نقد قرار گیرد.
در عین حال، طی منازعات سیاسی دموکراتیک نیز نمیتوان به یک اجماع عقلانی رسید، بلکه صرفا ما با واقعیت آنتاگونیسم مواجه هستیم.
او سپس کارویژه فکری خود را به صورت «تغییر آنتاگونیسم به آگونیسم» تعریف میکند. بدین منظور او با ایدههای طیفی از اندیشمندان از رالز و هابرماس و اشمیت گرفته تا دریدا و گرامشی و سایرین گلاویز میشود تا ایده خود را نظریهپردازی کند. به نظر او، از نگاه هستیشناختی، سیاست چیزی نیست جز تلاشی آگونیستی برای مهار آنتاگونیسم که همواره در متن و بطن سیاست و روابط اجتماعی حضور دارد. او میگوید برای چارهجویی کاستیها و نقایصی که در مدل رالز و هابرماس وجود دارد، بایستی به یک مدل دموکراتیک روی آورد که بتواند سرشت امر سیاسی را فراچنگ آورد و بدین منظور به دنبال توسعه رویکردی است که پرسش از قدرت و آنتاگونیسم را در مرکز خود بپروراند. یکی از ایدههای موفه آن است که عینیت اجتماعی از طریق کنشهای قدرت تأسیس و تقویم میشود. این بدان معناست که هر عینیت اجتماعی در غایت خود «سیاسی» است. مثلا منتقد دوآتشه مزبور، به همراه سایرین در دفاع از «مردم» و کاهش ارزش پول و سایر معضلات اقتصادی گریبان چاک میکنند و دولت را مسئول نهایی آن میدانند.
آنگاه وزیر اقتصاد را استیضاح و عزل میکنند و سپس مغز متفکر دولت (یعنی محمدجواد ظریف) را مجبور به استعفا و کنارهگیری میکنند. اینها در لفافه «قانون» و «سفره مردم» و نظایر آن توجیه میشود، حال آنکه به تعبیر موفه کاملا سیاسی است. موفه در مرحله بعد اشاره میکند که هر عینیت اجتماعی بدین اعتبار که «سیاسی» است باید رد پای آن حذف و طرد را که بر تأسیس و تقویم آن حاکم بوده، نشان دهد. اینجا موفه تعبیر جالبی دارد و میگوید این نقطه واگرایی، نوعی درهمفروریزی متقابل بین عینیت و قدرت است که آن را با نام «هژمونی» میشناسیم. موفه با حضور سیاسی به شکل «ما-آنها» مخالف است. به نظر او حذف این رابطه منجر به حذف عنصر آنتاگونیسم شده و اگر «آنها» از عرصه اجتماعی حذف شوند، لاجرم دیگر «ما» هم در کار نخواهد بود. این همه چیزی است که دولت پزشکیان ذیل انگاره وفاق مطرح کرده و تلاش دارد گفتمانی هم حول آن بسازد. اما همچنان که حامیان اصلی این «گفتمان» بیان کردهاند، گویا این وفاق کاملا یکطرفه بوده و از جانب دولت چهاردهم رعایت میشود. آن طرف ماجرا در مجلس، در ابتدا با تأیید کلیت کابینه نشانههایی از همراهی با وفاق از خود نشان داد ولی به تدریج ماهیت غیروفاقی خود را آشکار ساخت.
شانتال موفه معتقد است رابطه ما-آنها نباید گونهای سامان یابد که مخالفان را به عنوان دشمن تلقی کند. این کاملا مخالف جناح مخالف دولت کنونی است که گویی یک «دیگری» باید از روی زمین محو شود. پزشکیان تلاش کرد مخالفان را به عنوان رقبایی تلقی کند که منافعشان را میتوان از طریق مذاکره تأمین کرد یا از طریق رایزنی به صلح و آشتی با آنها رسید. با نگاه موفه میتوان اینگونه فهمید که منتقدان کنونی دولت مبتلا به آنتاگونیسمی هستند که گویا در هیچ زمینه مشترکی سهیم و شریک نیستند. اما پزشکیان و مشاورانش به آن شکلی از رابطه ما-آنها میاندیشیدند که بالاخره راهحل عقلانی برای حل منازعاتشان وجود دارد. اما طرف مقابل به نظر میرسد مشروعیت مخالفان خود را به رسمیت نمیشناسد. آنها دولت پزشکیان و خصوصا نامهای برند او را دشمن میانگارند و نه مخالف.
منظور از فضای نمادین مشترک نیز میتواند برخی ساختارها و رویههای سیاسی بنیادین و اولیه باشد که طرفین میتوانند روی آن به نوعی توافق برسند. مثلا اینکه راهکارهای خروج از وضع اسفناک فعلی معیشت مردم چیست؟ اما این زمینه گویا از دست رفته و نیروهای منتقد دولت بر موضوعات دیگری تمرکز دارند. به همین دلیل است که به رغم تلاشهای دولت، گویا هیچ دری باز و گرهی از کار فرومانده مردم باز نمیشود.