رباتی بر بالین بیمار
هوش مصنوعی، شفابخش امراض سخت میشود
چندی پیش داستان جذابی با نام «بندی قلعه بیداد» میخواندم. این کتاب خوب را نویسندهای مصری با نام یوسف زیدان نوشته است که به بازه کوتاهی از زندگی نابغه پزشکی جهان، ابنسینا، فخر سرزمین ایران، میپردازد.
زهرا محبیپورکانی :
پزشکی دیروز
چندی پیش داستان جذابی با نام «بندی قلعه بیداد» میخواندم. این کتاب خوب را نویسندهای مصری با نام یوسف زیدان نوشته است که به بازه کوتاهی از زندگی نابغه پزشکی جهان، ابنسینا، فخر سرزمین ایران، میپردازد. داستان بسیار پرکشش و جذابی است، اما برای من که پزشک هستم و هر روز با بیماران سروکار دارم، آن هم بیمارانی از طبقات مختلف جامعه، این کتاب رنگوبوی دیگری داشت. در این کتاب روایتهای جذابی از چگونگی درمان بیماران مختلف، از فرمانده قلعهای که ابنسینا در آن زندانی بود تا زندانیان دربند، روایت شده است. در خط به خط کتاب چگونگی درمان بیماریها را در گذشته میتوان دید. در گذشته پزشکان، همزمان چندین کار را انجام میدادند؛ هم تشخیص بیماری بر عهده آنان بود، هم تجویز دارو و هم کارهایی که امروزه به آن فیزیوتراپی میگوییم. ابزارهایشان بسیار ابتدایی بود و متکی بر تشخیص و استنباط فردی از روی علائم. بخشی از نبوغ پزشکان قدیم هم برگرفته از این مسئله بود. ابزار کافی نداشتند، درک ژنتیکی و سلولی-مولکولی از بیماریها نداشتند، اما بسیار خوش درخشیدهاند. برای نمونه ابنسینا چنان با دقت معاینه بالینی میکرد و چنان نگاهی کلنگرانه به بیماری داشت و برایش وقت صرف میکرد که در سایه این سبک درمان، میتوانست بسیاری از بیماریها را درمان کند. ناگفته پیداست اگرچه من ابنسینا را مثال زدم، اما سنت پزشکی در تمدن بشری قدمتی بس طولانی دارد. کوتاه سخن اینکه پزشکی قدیم بسیار به هوش و ذکاوت پزشک بستگی داشت و بر تجربههایی که از مداوای بیماران به شکل مستقیم یا در کنار پزشکی دیگر کسب کرده بود.
پزشکی امروز
اگر این روزها گذرتان به مطب پزشکی چون من بیفتد، دستگاههایی خواهید دید که مدرن هستند. دستگاه کوچکی دارم که روی انگشت سبابه بیمار قرار میدهم و تعداد ضربان قلب و اکسیژن خون و چند شاخص دیگر را بهراحتی میسنجم. تب بیمار را با یک دستگاه دیجیتالی میسنجم. گوش بیمار را با وسیلهای ویژه معاینه میکنم. دهان بیمار را هم با چراغ مخصوص میبینم. حتی تختی که بیمار را روی آن میخوابانم، مهندسیساز است. در مطب من وسایل ضدعفونی وجود دارد. نوشتههایی به دیوار زدهام که تقریبا همه افراد باسواد دبیرستانی میتوانند بخوانند. فراتر از این اگر لازم باشد، برای بیمار تصویربرداری تجویز کنم، او به یک مرکز رفته و انواع عکسبرداریها با فناوریهای گوناگون را میتواند انجام دهد. بگذارید اینطور بگویم که پزشکی مدرن چند نقطه عطف درخشان داشت؛ یکی از آنها مسئله کالبدشکافی بود. کالبدشکافی انسان گامی بزرگ در شناخت بدن انسان و بیماریهایش بود. کالبدشکافی دانش پزشکی را در شناخت آناتومیک بدن، ساخت ابزارهای لازم برای انجام کار تخصصی روی هر قسمت و بررسی آزمایشگاهیِ هر آنچه در بدن آدمی است، از خود اعضای بدن گرفته تا تومورها و تودهها، بسیار ارتقا داد. درواقع اگر امروز جراحی جزء جداییناپذیر پزشکی شده و کاری میکند کارستان در درمان بیماریها، مرهون آغاز انقلاب کالبدشکافی است. پیشرفت در فیزیک هستهای، یکی دیگر از گامهای بزرگی بود که پزشکی را توانمند کرد. امروزه انواع دستگاههای پیشرفته امآرآی و پِتاسکن، با بهرهمندی از فیزیک هستهای و مهندسیهای نوین، توانستهاند بسیاری از بیماریهای سخت همچون سرطان را مهار کنند. داروسازی، علوم آزمایشگاهی و مهندسی پزشکی چنان پزشکی را یاری رساندند که بهراستی مردم حق دارند بگویند نگران نباش پزشکی پیشرفت کرده است. اما نکته اینجاست که با وجود تمام این دستگاههای پیشرفته که از مطب گرفته تا بیمارستانها وجود دارند و گویی بدون آنها پزشکی امروز دستبسته است، یک نکته کماکان پابرجاست؛ تشخیص و تعیین روند درمان با پزشک یا تیم پزشکی انسانی است، گزارش امآرآی را پزشک مینویسد، تصمیم جراحی را پزشک میگیرد، دارو را پزشک تجویز میکند و داروساز است که میگوید چگونه دارو را بخوریم. کماکان حرف اول و آخر را انسانِ پزشکی میزند.
پزشکی فردا
پزشکی دیروز بسیار انسانمحور و تقریبا بدون ابزار مدرن بود. پزشکی امروز هم انسانمحور است و البته بسیار متکی بر ابزارها و گزارشهای برگرفته از روندهای فناورانه؛ از تجزیه و تحلیل ادرار و خون گرفته تا پاتوبیولوژی لنف ملتهب و تومورهای سرطانی. اما با تمام این پیشرفتها، بسیار پیش آمده که پزشکی با داشتن اطلاعات کافی از بیمار، باز هم دچار خطای پزشکی شده باشد. از سویی هزینههای درمانی هم برای فرد و هم برای دولتها زیاد است. نمونه آن درمان سرطان است. مشکلات دیگری هم گریبانگیر جامعه پزشکی است. برای نمونه در دوره کرونا، مسئله فقط مداوای بیماران نبود، یکی از پرسشها یافتن الگوی پراکندگی بیماری بود که بتوان آن را مهار کرد. حال با این مشکلات، پدیدهای از راه رسیده که میتواند بسیاری از این دست معضلات را حل کند. هوش مصنوعی به کمک پزشکی آمده است. بدون اینکه بخواهم وارد مباحث زیربنایی هوش مصنوعی بشوم، میخواهم بگویم چگونه انقلاب پزشکی رخ خواهد داد. هوش مصنوعی دادهمحور است؛ یعنی ماشینی داریم که با داشتن دادههای بیشمار و تحلیل آنها، میتواند دستهبندی خوبی از تنوع بیماریها داشته باشد و اگر دادهها به شکل داده-باز باشند، بانک دادهای فوقالعاده خواهد داشت. هیچ انسان پزشکی نمیتواند چندین میلیون داده بیماران را بررسی کند؛ اما هوش مصنوعی میتواند. نکته دوم در هوش مصنوعیِ پزشکی امکان تولید تعریف پروتکل درمانی است. تشخیص بیماری یک سو و داشتن پروتکل درمانی درست، بهویژه در بیماریهای سخت یا بیماری که همزمان چند عارضه جسمی دارد، سوی دیگر ماجراست. دستگاههای پزشکی کنونی با داده کار میکنند و خروجی بسیار خوب کمی و کیفی میدهند. اما هوشمند به معنایی که مانند مغز پزشک باشد، نیستند. انقلاب هوش مصنوعی در نگاهی زیربنایی در پزشکی در همین چیزها نهفته است. پزشکان ماشینی در اختیار دارند که با کمک ابزارهای پیشرفته، میداند چطور با دادهها کار کند، چطور دادهها را تحلیل کند، چطور به تشخیص برسد، چطور روند درمان تعریف کند و چطور بیمار را زیر نظر داشته باشد. مزایای هوش مصنوعی در پزشکی بسیار است؛ ازجمله تسریع روند درمان بیماران، زیرا تشخیص بهموقع یعنی بالابودن شانس زندهماندن بیمار. در اقتصاد پزشکی برای دولتها بسیار صرفهجویی خواهد شد. صرفهجویی در خدمات پزشکی میتواند سبب افزایش خدمات بیمهای و خدمات دیگر شود. دغدغهای که تمام کشورها، ازجمله توسعهیافتهترینها دارند. سخن پایانی اینکه هوش مصنوعی دور از ذهن است کامل جای پزشک را بگیرد، زیرا پزشک و بیمار، ورای رابطه درمانی، رابطهای عاطفی نیز با هم دارند و این رابطه در روند درمان بیماران اثربخش است. جان کلام اینکه جامعه پزشکی ایران باید آموزش هوش مصنوعی را برای پزشکان جوان در فهرست درسها و مهارتهایشان بگنجاند تا نسل پزشکان آینده بتواند بهترین خدمات و ارتباط را با بیماران داشته باشد؛ آن هم در جامعهای که میانگین سن آن از جوانی به سمت میانسالی و پیری میرود.