|

محیط ‌زیست در سالی که گذشت ‌

نیمه‌های «پر» و «خالی» لیوان

سال 1402، سال ویژه‌ای برای حوزه محیط‌ زیست نبود. اگر تورقی در اخبار زیست‌محیطی رسانه‌های کشور در سال 1402 داشته باشیم، آنچه بیش از همه جلب توجه می‌کند، «تکرار» است. از یک سو، «تکرار نگرانی‌های زیست‌محیطی» (از آلودگی هوای کلان‌شهرها گرفته تا خشک‌شدن دریاچه‌ها و تالاب‌ها) و از سوی دیگر، «تکرار وعده‌های بهبود اوضاع».

نیمه‌های «پر» و «خالی» لیوان

امیر محمودی‌انزابی-کارشناس آب و محیط‌ زیست:‌ سال 1402، سال ویژه‌ای برای حوزه محیط‌ زیست نبود. اگر تورقی در اخبار زیست‌محیطی رسانه‌های کشور در سال 1402 داشته باشیم، آنچه بیش از همه جلب توجه می‌کند، «تکرار» است. از یک سو، «تکرار نگرانی‌های زیست‌محیطی» (از آلودگی هوای کلان‌شهرها گرفته تا خشک‌شدن دریاچه‌ها و تالاب‌ها) و از سوی دیگر، «تکرار وعده‌های بهبود اوضاع». دور از انصاف است که فعالیت‌های انجام‌شده در دولت و مشخصا سازمان حفاظت محیط‌ زیست را نادیده گرفت، اما واقعیت این است که دستاوردهای بیان‌شده در ادبیات مسئولان حوزه محیط‌ زیست، بیشتر از جنس روزمرگی‌های کاری هستند تا تحول‌آفرینی‌های چشمگیر. اردیبهشت‌ 1402 بود که سازمان حفاظت محیط‌ زیست، برنامه‌‎های عملیاتی خود برای سال 1402 را به تفکیک معاونت‌های سازمان اعلام کرد. اگر‌چه برای قضاوت درباره نتایج آن برنامه‌های عملیاتی، باید در ابتدای سال 1403 در انتظار گزارش‌های رسمی سازمان باشیم، اما با بازخوانی برنامه‌های مذکور می‌توان دریافت  که عمده آنها در چارچوب رویه‌های رایج سازمان و فاقد تحول‌‎آفرینی عدیده بوده‌اند.

18 بهمن، علی سلاجقه، رئیس سازمان حفاظت محیط‌ زیست، در مراسم تجدید میثاق با آرمان‌های امام خمینی‌(ره)، با اشاره به اینکه مسائل محیط‌ زیست کارهایی نیست که در چند روز یا چند ماه آینده قابل لمس باشند، عنوان کرد: «محیط‌ زیست وظیفه فعالیت در راستای آینده‌پژوهی و هشدار جهت بهبود شرایط زیستی در طی 20، 50 و حتی صد سال آینده را دارد و ما باید مطابق پیش‌بینی‌ها برای دولت برنامه حرکت و مسیر حرکت را مشخص کنیم و این اقدامی است که تمامی کشورهای دنیا آن را انجام می‌دهند و نباید در روزمرگی متوقف شویم». علی‌رغم تأیید جان‌مایه سخنان رئیس سازمان حفاظت محیط‌ زیست، باید گفت‌ متأسفانه، عملکرد علی‌الارض سازمان در قبال آینده‌پژوهی و برنامه‌ریزی واقعیت دیگری را نشان می‌دهد. در همین سال 1402 و در خلال روند بررسی لایحه قانون برنامه هفتم توسعه (به‌عنوان یک برنامه میان‌مدت) بود که انتقادهای فراوانی‌ به رویکردهای زیست‌محیطی لایحه از سوی کارشناسان امر اعلام شد که نشان می‌داد امر محیط‌ زیست بر‌خلاف سیر تطور خود در اسناد برنامه‌های توسعه پنج‌ساله کشور، رویکردی رو به عقب را در لایحه تجربه کرده است. مرکز پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی در گزارش خود با موضوع بررسی حوزه محیط‌ زیست در لایحه برنامه هفتم توسعه که در تیر‌ماه 1402 منتشر شد، از عقب‌گرد برخی از احکام این برنامه نسبت به برنامه‌های توسعه گذشته خبر داد و نبود رویکرد مسئله‌محوری در تدوین برنامه هفتم توسعه، کلی‌گویی و ابهام در بندهای پیشنهادی، عدم لحاظ کلان‌روند تغییر اقلیم در بخش‌های مختلف توسعه‌ای کشور، بی‌توجهی به توازن و پایداری زیست‌بوم، کم‌توجهی به قوانین دائمی کشور در حوزه محیط‌ زیست و همچنین فقدان ضمانت اجرائی را از‌جمله مهم‌ترین چالش‌های اصلی لایحه برشمرد. با وجود اینکه در خلال روند بررسی لایحه، احکام مرتبط با محیط‌ زیست بهبودی نسبی یافتند، اما کماکان ضعف آن نسبت به برنامه‌های پیشین، به‌ویژه برنامه ششم توسعه که در آن توجه ویژه‌ای به حوزه محیط‌ زیست شده بود، محسوس است.

جز قانون برنامه هفتم توسعه، در سال 1402 شاهد دو سند مهم دیگر نیز بوده‌ایم؛ یکی «سند ملی دانش‌بنیان امنیت غذایی» که در تیر‌ماه 1402 توسط رئیس‌جمهور ابلاغ شد و دیگری پیش‌نویس «نقشه راه آب کشور» که در آذر‌ماه 1402 توسط معاونت آب و آبفای وزارت نیرو جهت بررسی و دریافت نظرات منتشر شد. نکته مهم این است که هر دو سند، به‌طور تنگاتنگی با حوزه محیط‌ زیست درهم‌تنیده هستند و سیاست‌های پیش‌بینی‌شده در آنها می‌تواند وضعیت محیط‌ زیست کشور را به‌طور جدی دستخوش تغییر کند. اینجا نیز سازمان محیط‌ زیست، آن‌گونه که کارشناسان امر انتظار داشتند، در جزئیات و تبعات اسناد، ورود نکرده و ارزیابی روشنی از آنچه در اثر اجرای این اسناد بلند‌مدت در انتظار محیط‌ زیست ایران است، ارائه نداده است. امری که لازم است در اسرع وقت مورد توجه سازمان حفاظت محیط‌ زیست قرار گیرد، و‌گرنه باید در دو دهه پیش‌رو که افق برنامه‌های اسناد مذکورند، در انتظار چالش‌های سخت‌تری در ساحت‌های مختلف مرتبط با محیط ‌‎زیست باشیم.

معمولا تغییر سال، فرصت درنگی است برای مرور گذشته و برنامه‌ریزی برای آینده. با این رویکرد، می‌خواهیم نیمه پر و نیمه خالی لیوان محیط‌ زیست ایران را با هم از نظر بگذرانیم.

 پرده اول: نیمه پر

متن زیر را که از گزارش شهریور ‌امسال خبرگزاری CNN انتخاب و ترجمه شده، بخوانید:

«ائتلاف گروه‌های زیست‌محیطی و حافظان محیط‌ زیست، از دولت به دلیل سوء‌استفاده از آب و ناکامی در محافظت از دریاچه در برابر فروپاشی زیست‌محیطی‌ شکایت می‌کنند. نزدیک به 32 دانشمند و حافظ محیط‌ زیست، این زنگ خطر را به صدا درآورده‌اند که دریاچه با خطر بی‌سابقه‌ای مواجه است و در‌صورتی‌که قانون‌گذاران به‌سرعت اقدامات اضطراری برای افزایش چشمگیر جریان ورودی به دریاچه را تا سال 2024 انجام ندهند، در پنج سال آینده باید در انتظار ناپدید‌شدن آن باشیم. بخش بزرگی از بستر دریاچه آشکار شده و دانشمندان نگران هستند که به‌زودی شاهد وقوع گردوغبارهای سمی در محدوده دریاچه باشند. بر اساس شکایت، مقامات رسمی اجازه داده‎‌اند‌ حدود 74 درصد از آب بالادست به کشاورزان برای آبیاری یونجه و سایر محصولات کشاورزی هدایت شود. بحران‎‌های آب‌و‌هوایی بازگشت دریاچه را حتی در سال‌های مرطوب سخت‌تر کرده است؛ چرا‌که با گرم‌تر‌شدن هوا، میزان تبخیر از میزان آب ورودی به دریاچه پیشی می‌گیرد».

به نظر شما در این گزارش درباره کدام دریاچه صحبت می‌شود؟ دریاچه ارومیه؟ هامون؟ گاوخونی؟

نه! موضوع بحث، دریاچه بزرگ نمک (Great Salt Lake) است. دریاچه‌ای در شمال ایالت یوتای آمریکا که بزرگ‌ترین دریاچه نمک در نیمکره غربی است و از آن به‌عنوان خواهرخوانده دریاچه ارومیه یاد می‌شود. مشکل خشک‌شدن دریاچه‌ها البته فقط محدود به همین دریاچه هم نمی‌شود؛ اگر نگاهی به گزارش‌های علمی مجله معتبر نیچر بیندازیم، مشاهده خواهیم کرد که تعداد درخور توجهی دریاچه بزرگ در اقصی‌نقاط جهان خشک شده یا در حال خشک‌شدن هستند که از بین آنها، 12 دریاچه (مشخص‌شده با دایره‌های آبی‌رنگ در تصویر) پیش از وقوع بحران، مساحتی بیش از 250 کیلومتر‌مربع داشته‌اند.

دریاچه‌هایی که قربانی توسعه ناپایدار شده‌اند و دقیقا هم‌‎زمان با آغاز فرایند توسعه لجام‌گسیخته در پیرامون آنها، با از دست دادن بخش عمده‌ای از منابع آب ورودی، روند خشک‌شدن را آغاز کرده‌اند و هیچ‌گاه نیز نتوانسته‌اند شرایط گذشته خود را بازیابی کنند.

حالا گزارش زیر را بخوانید:

«مه‌دود بزرگ، یک رویداد شدید آلودگی هوا بود که در آن، بر اثر تولید مقدار درخور توجهی دود، اسید کلریدریک، ترکیبات فلوئور و دی‌اکسید گوگرد ناشی از سوزاندن زغال‌سنگ نامرغوب، لایه ضخیمی از دود بر روی شهر تشکیل شد و به مدت پنج روز ادامه داشت. گزارش‌های پزشکی دولت در هفته‌های پس از این رویداد تخمین می‌زند که تا چهار هزار نفر در نتیجه مستقیم مه‌دود جان خود را از دست داده‌اند و صد هزار نفر دیگر نیز به دلیل اثرات مه‌دود بر دستگاه تنفسی انسان، بیمار شده‌اند. تحقیقات جدیدتر نشان می‌دهد‌ تعداد کل تلفات به‌طور درخور توجهی بیشتر بوده است؛ با تخمین‌هایی بین 10 هزار تا 12 هزار مرگ‌ومیر. مه‌دود بزرگ در نهایت با وزش باد و تغییر شرایط آب‌وهوایی به اتمام رسید».

به نظر شما در این گزارش درباره کدام شهر صحبت می‌شود؟ تهران؟ اصفهان؟ اراک؟

نه! موضوع بحث، وقوع مه‌دود بزرگ در شهر لندن است. حادثه‌ای که از پنجم تا نهم دسامبر سال 1952 میلادی در شهر لندن رخ داد و به تلفات انسانی گسترده‌ای انجامید. حادثه‌های آلودگی هوا نیز اختصاص به بخشی خاص از جهان ندارند و تجربیات تلخ دیگری از دره میوز بلژیک گرفته تا حوادث سنت‌لوئیس ایالت میسوری و دونورای ایالت پنسیلوانیا در تاریخ محیط‌ زیست جهانی به ثبت رسیده‌اند.

به‌طور مشابه در سایر حوزه‌های زیست‌محیطی نیز می‌توان تجربیات تلخ دیگری را مشاهده کرد که هر بار بخشی از مردم جهان را با چالش مواجه کرده و حتی زندگی آنها را با خطرات جدی مواجه کرده است. هدف از طرح این مثال‌های جهانی، این است که بدانیم «به هر کجا که روی آسمان همین رنگ است». بیشتر مردم گمان می‌کنند‌ روند توسعه در جهان، از همان ابتدا کاملا اصولی و منطبق بر قاعده بوده و‌ تنها در محدوده موسوم به جهان سوم و کشورهای در‌حال‌توسعه است که چنین معضلاتی مشاهده می‌شود. این یک حقیقت اجتناب‌ناپذیر است که هر کشوری در مسیر رشد خود، با چالش‌هایی مواجه می‌شود که کم‌و‌بیش با چالش‌های کشورهای دیگری که این مسیر را پیموده‌اند، یکسان است. کشور ما نیز که بنا بر دلایل عدیده تاریخی، یک عقب‌ماندگی مزمن و تحمیلی حداقل 150‌‌ساله دارد، امروز دارد در مسیری گام برمی‌دارد که کشورهای توسعه‌یافته سال‌ها پیش گام برداشته‌اند. بنابراین مقایسه شرایط امروز ما با شرایط امروز کشورهای توسعه‌یافته خطاست و باید شرایط امروز خود را با شرایط تاریخی مشابه آن کشورها در طول دوره رشد مقایسه کنیم. این مقایسه به این معنی نیست که استانداردهای کیفی و سطح توقع خود را پایین بیاوریم، بلکه از این جهت است که این امید را در ما زنده نگه دارد که اینها چالش‌هایی هستند که همه ملت‌ها در طول دوره تطور خود، آن را تجربه کرده‌اند و امروز، بعد از گذراندن آن بحران‌ها، به شرایطی پایدارتر دست یافته‌اند. مهم این است که بدانیم فرایند توسعه‌یافتگی دفعتا اتفاق نمی‌افتد و انباشت تجارب در یک ملت است که می‌تواند مسائل را در گذر زمان حل‌وفصل کند.

بنابراین اگر به لیوان محیط‌ زیست ایران نگاه کنیم، در نیمه پر آن تجربه‌هایی جهانی خواهیم دید که اولا به ما نشان می‌دهند امر محیط‌ زیست، چالش‌هایی برای همه کشورهای جهان به دنبال داشته و ثانیا همین همه‌گیری چالش‌ها، به اندوخته‌ای از دانش و تجربه منجر شده که فرایند گذر از بحران را به‌طور درخور توجهی تسریع می‌بخشد و لازم نیست برای بهبود اوضاع‌ سراغ اختراع چرخ از ابتدا برویم، بلکه کافی است نسخه‌های موفق جهانی را بومی‌سازی کرده و در کشور خود به کار ببندیم.

 پرده دوم: نیمه خالی

در مقابل نیمه پر لیوان محیط‌ زیست، نیمه خالی‌ای وجود دارد که نگران‌کننده است. دانستن اینکه بقیه کشورها با چالش‌هایی مشابه ما مواجه بوده و هستند، می‌تواند به‌‌جای ایجاد امید و انگیزه، به صورت رخوت و درجازدن خود را نشان دهد. در حقیقت، مشاهده تجربه‌های ناگوار، در صورتی منشأ تغییر خواهند بود که با تمام توان، تجربه‌های اندوخته‌شده را به روش‌هایی عملیاتی برای بهبود اوضاع تبدیل کنیم؛ مثلا اگر زلزله‌ای رخ می‌دهد و شاهد تخریب گسترده ساختمان‌ها هستیم، این حادثه را باید به نقطه آغازی برای تدوین دستورالعمل‌های افزایش مقاومت ساختمان‌ها تبدیل کرده و پس از تبدیل آن به دستورالعمل، به دقت بر حسن اجرای آن و نیز بهبود دائمی مفاد دستورالعمل‌ پایبند باشیم. اگر نگاهی به سیر تجارب اندوخته‌شده در دهه‌های اخیر کشور بیندازیم، متوجه خواهیم شد که هرکجا تحولی چشمگیر بوده، اراده‌ای مستحکم نیز وجود داشته است. مثلا اینکه مشکل آلودگی‌های گوگردی هوا امروز نسبت به 20 سال گذشته وضعیت بسیار مطلوب‌تری دارد، ثمره اراده‌ای محکم برای حذف گوگرد از سوخت‌های دیزل در همان زمان بوده است.‌ یا اینکه بحران دریاچه ارومیه که در سال 1392 دریاچه را به ورطه نابودی کامل کشانیده بود، در یک دوره زمانی به واسطه اقدامات مدیریتی انجام‌شده به بهبود نسبی اوضاع منجر شد، ثمره اراده سیاسی برای احیای دریاچه ارومیه بوده است.

محیط‌ زیست نیازمند یک حامی تمام‌قد است. قاعدتا این حامی تمام‌قد، در نظام اداری و سیاسی کشور کسی نیست جز سازمان حفاظت محیط‌ زیست؛ سازمانی که به‌عنوان معاونت ریاست‌جمهوری باید زبان محیط‌ زیست بی‌دفاع باشد و در مقابل همه منافع سازمانی‌ای که بقیه دستگاه‌ها و نهادها خواهان جذب آن هستند، قاطعانه ایستاده و از همه ابزارهای خود برای استیفای حق محیط‌ زیست بهره‌برداری کند. متأسفانه امروز احساس می‌شود که سازمان محیط‌ زیست در موضوعات مختلف آن‌گونه که باید، قاطعانه و با تمام توان وارد عمل نمی‌شود و نقش خود را نصحیت‌گرانه و پایش‌کننده تعریف کرده است. مثلا جای تعجب است اگر بدانیم برخلاف تمامی وعده‌های داده‌شده درباره در دستور کار بودن موضوع دریاچه ارومیه در سطوح مختلف مدیریتی، سازمان حفاظت محیط‌ زیست به‌تازگی درصدد برگزاری مناقصه‌ای با عنوان «انجام خدمات مطالعه، طراحی، پایش و ارزیابی احیای دریاچه ارومیه» برآمده تا در قالب مرکز مدیریت هماهنگی و ارزیابی احیای دریاچه ارومیه که در روزهای پایانی دولت قبل به افتتاح رسید، اقداماتی را که در قالب ستاد احیای دریاچه ارومیه انجام می‌پذیرفت مجددا از سر گیرد؛ اقداماتی از قبیل مراجعه به دستگاه‌های ذی‌ربط و جمع‌آوری داده‌ها و سوابق اجرائی پروژه‌های احیای دریاچه ارومیه، انجام بازدیدهای متعدد از پروژه انتقال آب سد کانی‌سیب و سد سیلوه به دریاچه ارومیه جهت پایش حجم آب ورودی به سد و میزان انتقال آب در زمان مناسب، بازدید از سردهنه‌های بندهای انحرافی رودخانه‌های حوضه آبریز دریاچه ارومیه، بازدید از برداشت‌‌های غیرمجاز اعم از برداشت آب و تغییر مسیر رودخانه و کانال، بازدید از رهاسازی حقابه دریاچه ارومیه از مخزن سدهای حوضه آبریز، بازدید پروژه‌های تحویل حجمی آب به کشاورزان، بازدید از تغییر کاربری اراضی دیم به آبی و اراضی ملی به آبی و‌... . پر‌واضح است که بی‌توجهی به همین اقدامات بوده که به اوضاع وخیم کنونی دریاچه منجر شده و اگر هر یک از اجزای این پازل، به‌موقع در جای مناسب خود قرار می‌گرفت، احتمالا دریاچه امروز وضعیت بسیار بهتری‌ داشت.

 در انتظار معجزه نباشیم، معجزه خود ما هستیم ...

داستان معروفی هست که عطار نیشابوری در منطق‌الطیر به آن پرداخته است. ماجرا از این قرار است که روزگاری جمعی از پرندگان جلسه تشکیل دادند تا پادشاهی برای خود برگزینند. هدهد گفت که پادشاه لایق، کسی نیست جز سیمرغ که در کوه قاف زندگی می‌کند و برای رسیدن به او باید از هفت وادی گذر کرد. صدها هزار پرنده در طلب سیمرغ به راه افتاند و پس از گذر از مراحل دشوار متعدد، در نهایت فقط 30 مرغ از آنها به کوه قاف رسیدند و آنجا مشاهده کردند که سیمرغی که در طلبش بودند، همین 30 مرغی هستند که به حقیقت نهایی رسیده و خود، سیمرغ شده‌اند.

هدف از بیان این داستان، آن است که در موضوع محیط‌ زیست نیز هیچ سیمرغ معجزه‌گری وجود ندارد، بلکه این همکاری، همراهی و وحدت است که نتیجه‌بخش خواهد بود. بعضا اخباری از گوشه و کنار محیط‌ زیست به گوش می‌رسد که نشان می‌دهد ذائقه جامعه از تلاش علمی و عملی برای احیای محیط‌ زیست دارد به سمت انتظار برای وقوع معجزه‌‌ می‌رود. نمونه‌اش فیلم‌هایی که چند وقت پیش با موضوع «جوشیدن چشمه‌های اطراف و کف دریاچه ارومیه» منتشر شد و اذهان عمومی از آن به‌عنوان معجزه‌ای برای احیای دریاچه نام می‌بردند.

سؤال این است که برای حل چالش‌های محیط‌ زیست، چه چیزی کم داریم؟ مشکل را نمی‌دانیم؟ علم لازم برای پرداختن به ابعاد مختلف موضوعات را نداریم؟ نیروهای لازم برای انجام کارها در اختیارمان نیست؟ توانایی تدوین برنامه را نداریم؟ یا‌... . به نظر می‌رسد به مدد وجود نیروهای علمی شاخص و مراکز دانشی برتر در کشور، توانایی علمی غلبه بر چالش‌ها وجود دارد. در زمینه برنامه‌ریزی‌ها نیز به نظر می‌رسد با اغماض از برخی از کاستی‌ها، برنامه‌هایی قابل قبول تدوین شده باشند. مشکل آنجایی به وجود می‌آید که این برنامه‌ها، در ورود به عرصه عمل، حمایت قاطع لازم را به دنبال خود ندارند و بنابراین حتی با وجود بهترین برنامه‌ها و نیروهای متخصص، به دلیل همین فقدان اراده واقعی، دستاوردی چشمگیر حاصل نمی‌شود.

 برای 1403 منتظر چه باشیم؟

شاخص عملکرد زیست‌محیطی (Environmental Performance Index) که اختصارا EPI نامیده می‌شود، چکیده‌ای است از وضعیت محیط‌ زیست هر کشور بین 180 کشور دیگر که با تجزیه و تحلیل 32 شاخص خرد، در 11 موضوع مرتبط با محیط‌ زیست به دست می‌آید. این شاخص، نتیجه پروژه‌ای مشترک بین مرکز قانون و سیاست محیط‌‌زیستی دانشگاه ییل و مرکز شبکه جهانی اطلاعات علوم زمین در مؤسسه زمین‌شناسی دانشگاه کلمبیاست که با همکاری انجمن جهانی اقتصادی تنظیم می‌شود. متأسفانه رتبه ایران در میان 180 کشور جهان، از‌ 67 در سال 2020 میلادی (با امتیاز مکتسبه 48 از 100) به رتبه 133 در سال 2022 میلادی (با امتیاز مکتسبه 34.5 از 100) رسیده است. امسال یعنی سال 2024 میلادی رتبه‌بندی جدید EPI ‌منتشر خواهد شد که می‌تواند ضمن ارائه دیدی درست از تغییرات وضعیت محیط‌‎ زیست، برای برنامه‌ریزی‌های آتی نیز مورد توجه قرار گیرد. اتفاقا «سند تحول دولت مردمی» هم که در 18 اسفند 1400 نخستین ویرایش آن منتشر شده، شاخص عملکرد زیست‌محیطی کشور را اولین نشانگر وضعیت مطلوب دانسته است.

در آستانه سال 1403، به‌عنوان یک هدف‌گذاری یک‌ساله، باید مشخص کنیم ‌در پایان سال آتی در کجا قرار خواهیم گرفت؟ با توجه به مطالب گفته‌شده، به نظر می‌رسد سازمان حفاظت محیط‌ زیست باید در سال آتی دو رویکرد را به‌طور ویژه دنبال کند؛ رویکرد اول اینکه در کشاکش تصویب و اجرای اسناد بلند‌مدت کشور، به‌ویژه «نقشه راه آب کشور»، اجازه ندهد ‌محیط‌ زیست نادیده انگاشته شود؛ چرا‌که اگر در همین مرحله جلوی برخی از خطاهای راهبردی گرفته نشود، تلاش‌های آینده حکم نوشداروی پس از مرگ سهراب را پیدا خواهند کرد و تبعات تصویب قوانین امروز، در آینده گریبان‌گیر محیط‌ زیست خواهد شد. رویکرد دوم، خروجی‌محور بودن اقدامات است. اگر برنامه‌ای چند سال متوالی است که به نتیجه درخور نمی‌رسد، باید بازنگری اساسی در آن انجام شود و به‌جای اصرار بر اجرای برنامه‌های بی‌نتیجه گذشته، راهی برای برون‌رفت ملموس از شرایط یافت؛ وگرنه کامیابی و حصول نتیجه قابل قبول، دور از دسترس خواهد بود.

نباید فراموش کرد که اگر مردم به قوت و درستی گام‌های دولت‌ها در مسیر رفع مشکلات ایمان بیاورند، پای کار خواهند آمد و آنجاست که قطار پیشرفت‌ شتاب خواهد گرفت.