|

جهان در گلوی جنگ

جنگ بدون اراده ما برای کشتن امکان‌پذیر نیست؛ اما این ایده به تنهایی جنگ را شرح نمی‌دهد. جنگ خشونتی سازماندهی‌شده است و احتمالا بتوان آن را سازمان‌یافته‌ترین فعالیت بشر دانست. جنگ به تنهایی گستره‌ای از احساسات، از ترس گرفته تا تحسین را بر‌می‌انگیزد؛ بنابراین نزدیک‌شدن به آن و مطالعه دقیق این پدیده، آسان نیست. بااین‌حال، اگر می‌خواهیم جهانی را که در آن زندگی می‌کنیم درک کنیم، باید جنگ را در مطالعه‌مان از تاریخ بشر بگنجانیم. اثرات جنگ آن‌قدر عمیق بوده که نپرداختن به آن به معنای غفلت از یکی از نیروهای عظیمی است که در کنار جغرافیا، منابع، اقتصاد، ایده‌ها و تغییرات اجتماعی و سیاسی، رشد بشر را شکل و تاریخ را تغییر داده است.

جهان در گلوی جنگ
آرش فرحزاد روزنامه‌نگار حوزه جهان روزنامه شرق

جنگ بدون اراده ما برای کشتن امکان‌پذیر نیست؛ اما این ایده به تنهایی جنگ را شرح نمی‌دهد. جنگ خشونتی سازماندهی‌شده است و احتمالا بتوان آن را سازمان‌یافته‌ترین فعالیت بشر دانست. جنگ به تنهایی گستره‌ای از احساسات، از ترس گرفته تا تحسین را بر‌می‌انگیزد؛ بنابراین نزدیک‌شدن به آن و مطالعه دقیق این پدیده، آسان نیست. بااین‌حال، اگر می‌خواهیم جهانی را که در آن زندگی می‌کنیم درک کنیم، باید جنگ را در مطالعه‌مان از تاریخ بشر بگنجانیم. اثرات جنگ آن‌قدر عمیق بوده که نپرداختن به آن به معنای غفلت از یکی از نیروهای عظیمی است که در کنار جغرافیا، منابع، اقتصاد، ایده‌ها و تغییرات اجتماعی و سیاسی، رشد بشر را شکل و تاریخ را تغییر داده است.

اگر پارسیان در قرن پنجم قبل از میلاد، دولت-‌شهرهای یونانی را شکست داده بودند، اگر اینکاها (بزرگ‌ترین امپراتوری در آمریکای لاتین) در قرن شانزدهم، نیروهای پیزارو (کشورگشای اسپانیایی که به پرو حمله کرد) را در هم کوبیده بودند، یا اگر هیتلر در جنگ جهانی دوم پیروز می‌شد، جهان قطعا با جهان امروز متفاوت بود؛ اما به‌طور دقیق نمی‌توان گفت تا چه حد.

جنگ سؤال‌هایی اساسی درباره چگونگی انسان‌بودن و جوهره جامعه بشری در ذهن ما ایجاد می‌کند. آیا جنگ سویه حیوانی ذات بشر را نمایان می‌کند یا بهترین جنبه آن را؟ مانند بسیاری از جنبه‌های جنگ، نمی‌توانیم در پاسخ به این پرسش نیز به توافق برسیم. آیا از زمانی که اجدادمان برای اولین بار خود را در گروه‌های اجتماعی سازماندهی کردند، جنگ بخشی نازدودنی از جامعه بشری بوده و مانند گناه نخستین در وجود ما تنیده شده است؟ آیا نفرین قابیل است که ما را به جنگ‌های مکرر محکوم می‌کند؟ آیا چنین دیدگاهی خطرناک و باب طبع جنگ‌طلبان نیست؟ تغییرات جامعه اشکال جدیدی از جنگ را به وجود می‌آورد یا جنگ موجب تغییرات در جامعه می‌شود؟ تمام این سؤال‌ها اهمیت دارند. واقعیت انکارنشدنی این است که جنگ اختلال نیست که به سرعت و به بهترین شکل فراموش شود. نبود صلح -که به‌واقع وضعیت معمول امور است- هم جنگ محسوب نمی‌شود. اگر درک نکنیم که جنگ و جامعه بشری تا چه حد عمیق در هم تنیده شده‌اند، تا جایی که نمی‌توانیم بگوییم کدام‌یک بر دیگری تفوق دارد یا مسبب دیگری است، بُعد مهمی از داستان بشر را درک نخواهیم کرد.

اگر می‌خواهیم جهان‌مان و این را که چگونه به این نقطه در تاریخ رسیده‌ایم درک کنیم، نمی‌توانیم جنگ و اثر آن بر جامعه بشری را نادیده بگیریم.

بسیاری از ما که از صلح درازمدت برخوردار بوده‌ایم، به سادگی جنگ را پیشه و مشغولیت دیگران می‌دانیم؛ بنابراین خودپسندانه می‌پنداریم که ما صلح‌طلب‌تر هستیم. نویسندگانی همچون استیون پینکر، روان‌شناس تکاملی، این دیدگاه را رواج داده‌اند که جوامع غربی در دو قرن گذشته کمتر از گذشته خشن شده‌اند و جهان در کل شاهد کاهش مرگ‌و‌میر بر اثر جنگ بوده است؛ بنابراین در‌حالی‌که رسما سالی یک بار برای مردگان جنگ‌های گذشته عزاداری می‌کنیم، بیش از پیش جنگ را چیزی فرض می‌کنیم که وقتی صلح -وضعیت معمول امو‌ر- مختل می‌شود، روی می‌دهد. هم‌زمان می‌توانیم در شیفتگی برای قهرمانان نظامی بزرگ و جنگ‌های گذشته‌شان افراط کنیم‌. ما روایت شجاعت و استثمارهای بی‌پروا را تحسین می‌کنیم؛ قفسه کتاب‌فروشی‌ها پر از تاریخ‌های نظامی و جنگ‌ها‌ست و دست‌اندرکاران تلویزیون و سینما می‌دانند که جنگ همیشه موضوعی محبوب است. به نظر نمی‌رسد مردم هرگز از ناپلئون و نبردهایش، دانکرک، روز استقلال، فانتزی‌های جنگ ستارگان، ارباب حلقه‌ها یا بازی تاج و تخت خسته شوند. ما از آنها لذت می‌بریم. بخشی به این دلیل است که در فاصله‌ای امن از آنها زندگی می‌کنیم و اطمینان داریم خودمان هرگز مجبور نیستیم در چنین جنگ‌هایی شرکت کنیم. نتیجه این است که جنگ را آن‌‌قدر که سزاوار است، جدی نمی‌گیریم. ترجیح می‌دهیم بر موضوعی که غالبا خشن و غم‌افزاست، چشم ببندیم. اما نباید چنین باشد. جنگ‌ها مدام مسیر تاریخ بشر را تغییر داده‌اند، راه‌هایی را به روی آینده باز کرده و مسیرهایی را بسته‌اند.

مارگارت مک‌میلان، مورخ کانادایی و استاد دانشگاه در کتاب War: How Conflict Shaped Us می‌نویسد: طی قرن‌ها جنگ‌ها مرگبارتر شده و تأثیرات بزرگ‌تری به‌جا می‌گذارند. شمار انسان‌ها بیشتر شده، منابع بیشتری داریم و جوامع هم سازمان‌یافته‌تر و پیچیده‌تر شده‌اند. می‌توانیم میلیون‌ها انسان را بسیج کرده و در کشمکش‌ها درگیر کنیم و توانایی بسیار بالاتری برای ویرانی داریم. برای توصیف دو جنگ بزرگ قرن بیستم مجبور شدیم واژه‌هایی جدید اختراع کنیم: جنگ جهانی و جنگ تمام‌عیار.

در دنیایی زندگی می‌کنیم که با جنگ شکل گرفته است. در نتیجه جنگ مردم آواره می‌شوند یا فرار می‌کنند و گاهی به‌واقع از تاریخ محو می‌شوند. بسیاری از مرزها در پی جنگ ایجاد شده‌اند و دولت‌ها و حکومت‌ها ظهور یا سقوط کرده‌اند. شکسپیر این را به خوبی می‌دانست. در نمایش‌نامه‌های او جنگ غالبا مکانیسمی را فراهم می‌کند که با آن پادشاهان ظهور و سقوط می‌کنند، در‌حالی‌که شهروندان عادی سر خود را پایین انداخته‌اند و دعا می‌کنند که توفان بدون آسیب به آنها بگذرد. برخی از بزرگ‌ترین آثار هنری و ادبی ما از جنگ یا نفرت از آن الهام گرفته‌اند؛ از ایلیاد هومر گرفته تا جنگ و صلح تولستوی.

یکی از تناقض‌های فراوان جنگ این است که انسان‌ها وقتی جوامع متشکل خلق کنند، در جنگیدن ماهر می‌شوند. در‌‌‌واقع هر دو ساختار با همدیگر دگرگون شده‌اند. وقتی جوامع مستقر سازمان‌یافته تشکیل دادیم، جنگ -‌خشونت سازمان‌یافته و هدفمند بین واحدهای سیاسی- استادانه‌تر شد و به سازماندهی و قدرتمندتر‌شدن آن جوامع نیز کمک کرد. این تنها یکی از تناقض‌های فراوان جنگ است. تناقض‌ها در باب جنگ زیاد است. از جنگ می‌ترسیم، اما مجذوب آن نیز می‌شویم. ممکن است از خشونت و ویرانگری آن احساس وحشت کنیم، ولی دلیری سربازان را تحسین کنیم و قدرت خطرناک افسون جنگ محصورمان کند. سوتلانا الکسیویچ، نویسنده و روزنامه‌نگار اهل بلاروس و برنده نوبل ادبیات سال 2015، به درستی می‌گوید که جنگ رازی ترسناک است و برای همین باید به تلاش برای درک آن ادامه دهیم.

خشونت منجر به جراحت یا مرگ بخشی از جنگ است؛ اما ترجیح می‌دهیم آن را بخشی از جنگ بدانیم نه هدف فی‌نفسه آن. کارل فون کلاوزویتس، نظریه‌پرداز بزرگ آلمانی می‌گوید: «جنگ خشونتی است طراحی‌شده برای واداشتن مخالف‌مان به برآوردن خواسته ما».

جنگ چه آفندی و چه پدافندی هدف دارد. برای افراد یا گرو‌ه‌ها، ستیز می‌تواند بر سر شرافت، بقا یا کنترل باشد؛ اما بر اساس ابعاد و سازماندهی می‌توان آن را از دعوای داخل کافه یا درگیری چند باند در خیابان و پارک تمییز داد.

در میان بحث‌های بسیار بر سر ریشه‌ها و تحول جنگ، یکی این است که آیا بشر بیش از پیش خشن شده یا خشونتش کاهش یافته است؟ استیون پینکر و همفکران او از‌جمله ایان موریس، با نگاهی مثبت، باور دارند که این روند به وضوح به سوی دور‌شدن از خشونت رفته است. اغلب کشورها دیگر در ملأ عام اعدام نمی‌کنند، قوانینی علیه خشونت بر حیوانات و کودکان دارند و برنامه‌هایی همچون جنگ خروس‌ها و سگ‌ها غیر‌قانونی است. این مثبت‌نگران فراتر رفته و تلاش می‌کنند تعداد مرگ‌های ناشی از جنگ در گذشته را جمع بزنند -که ابدا کار آسان و دقیقی نیست- تا استدلال کنند ‌نرخ آدمکشی در گذشته بسیار بالاتر از امروز بوده و مرگ در جنگ به نسبت تعداد زندگان در آن زمان خاص، حتی با در نظر گرفتن خونریزی‌های عظیم دو جنگ جهانی، در قرن‌های بیستم و بیست‌و‌یکم کمتر از جنگ‌های پیش از آن است. دیگران این آمار و ارقام را به چالش می‌کشند و خاطرنشان می‌کنند که مرگ‌های ناشی از جنگ در قرن بیستم معادل 75 درصد مجموع مرگ‌های بر اثر جنگ در پنج هزار سال گذشته است و ‌اگر واقعا می‌خواهید از چشم‌اندازهای پیش‌روی بشر نومید شوید، مطالعاتی که از ابزار ریاضی دقیق در دانشگاه‌های فلورانس و کلرادو استفاده می‌کنند، ادعا می‌کنند که این روند، جنگ‌های کمتر اما مرگبارتر را نشان می‌دهند. استدلال آنها این است که هر‌چه جوامع بیشتر به هم متصل می‌شوند، درگیری می‌تواند سریع‌تر در مسیرهای شبکه منتشر شود؛ درست مانند کاری که ویروس‌های کامپیوتری یا آتش در جنگل‌ها انجام می‌دهند. در تابستان 1914 ستیزی کوچک در بالکان، به جنگی بزرگ و خانمان‌سوز تبدیل شد؛ زیرا قدرت‌های اروپایی با انواع پیمان‌ها و توافق‌ها آن‌قدر به هم متصل بودند که ترور شاهزاده فراتنس فردیناند در سارایوو، تنش‌ها را به سراسر اروپا منتقل کرد و جنگی فراگیر به راه افتاد. حتی اگر حق با پینکر باشد -که بحث درباره آن همچنان ادامه دارد- روند چندان اطمینان‌بخش به نظر نمی‌رسد. شهروندان کشورهایی که از سال 1945 از صلح بلندمدت برخوردار بوده‌اند، باید بیندیشند که بیشتر نقاط جهان از‌جمله هند و چین، افغانستان، گریت‌لیکس در آفریقا و بخش‌های بزرگی از خاورمیانه شاهد نزاع و جنگ بوده و هنوز هم هستند. این وضعیت در قرن بیست‌و‌یکم نیز ادامه یافته و سال 2024 در حالی ماه‌های ابتدایی خود را سپری می‌کند که دو جنگ اوکراین و غزه جهان را تحت تأثیر قرار داده‌اند. در کنار این دو جنگ، دیگر مناطق جهان نیز مستعد درگیری نظامی هستند.

تلاش‌ها برای برقراری صلح در برخی از جنگ‌ها، یا وجود ندار‌د یا به جایی نمی‌رسد. حاکمیت نظامی میانمار و افسران ارتش که قدرت را در منطقه ساحل آفریقا به دست گرفته‌اند، به دنبال در‌هم‌شکستن رقبا هستند. در سودان نیز شاید بتوان گفت وضعیت جنگ به لحاظ تعداد زیاد کشته‌ها و آواره‌ها در بدترین حالت است و ماه‌هاست تلاش‌های دیپلماتیک به رهبری آمریکا و عربستان در قبال این جنگ ضعیف و مختل بوده است. ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهوری روسیه، با توجه به کاهش حمایت غربی‌ها از کی‌یف، به دنبال وادار‌کردن اوکراین به تسلیم و خلع سلاح شدن است، در‌حالی‌که اوکراین این شرایط را قبول نمی‌کند. دیپلماسی در رابطه با همه این جنگ‌ها بیشتر حول محور مدیریت پیامدها انجام شده است. این دیپلماسی شامل مذاکره برای در دسترس قرار‌دادن کمک‌های بشردوستانه، مبادله زندانیان و انعقاد معاملات مهم مانند معامله‌ای که منجر به نقل‌و‌انتقال غلات اوکراین از طریق دریای سیاه به بازارهای جهانی شد، شده است. این تلاش‌ها ضمن اینکه حیاتی بوده‌اند، ‌اما نمی‌توان آنها را به‌عنوان جایگزینی برای گفت‌وگوهای سیاسی در نظر گرفت.

جهان در آستانه انفجار

«آیا می‌توانیم جلوی فروپاشی اوضاع را بگیریم؟ سال ۲۰۲۴ با التهاب جنگ‌ها در غزه، سودان و اوکراین و در بحران قرار‌گرفتن تلاش‌ها برای برقراری صلح آغاز شد. در سرتاسر جهان، تلاش‌های دیپلماتیک برای پایان‌دادن به درگیری‌ها تاکنون با شکست مواجه شده است. هر‌چه رهبران بیشتری شیوه نظامی را برای تحقق اهداف خود پیگیری می‌کنند، تعداد بیشتری به این باور می‌رسند که آنها می‌توانند از پاسخ‌گو‌شدن فرار کنند».

«گروه بین‌المللی بحران» در تحلیلی درباره وضعیت منازعات در جهان در سال ۲۰۲۴ می‌نویسد: «جنگ‌ها در جهان از سال ۲۰۱۲ پس از تجربه یک روند کاهشی در دهه ۱۹۹۰ و اوایل قرن بیست‌و‌یکم، دوباره رو به افزایش بوده‌اند. ابتدا جنگ‌ها در لیبی، سوریه و یمن که قیام‌های عربی سال ۲۰۱۱ جرقه آنها را زد‌، شروع شدند. بی‌ثباتی در لیبی به جنوب سرایت کرد و به ایجاد یک بحران طولانی‌مدت در منطقه ساحل آفریقا کمک کرد. بعد از این روندها، موج جدیدی از نبردهای بزرگ بالا گرفت؛ جنگ ۲۰۲۰ جمهوری آذربایجان و ارمنستان بر سر منطقه قره‌باغ، نبرد در منطقه تیگرای در شمال اتیوپی، جنگ پس از قدرت‌گرفتن ارتش میانمار در سال ۲۰۲۱ و سپس حمله روسیه در سال ۲۰۲۲ به اوکراین. ویرانی‌های سال ۲۰۲۳ در سودان و یک جنگ دیگر در غزه را نیز به آن اضافه کنید. هم‌اکنون بیش از هر زمان در دهه‌های گذشته، مردم در سراسر جهان، در جنگ جان خود را از دست داده، بر اثر جنگ بی‌خانمان شده‌اند یا نیازمند کمک‌های نجات‌بخش می‌شوند.

در مناطقی از جهان که در آنها جنگ‌ها به پایان رسیده‌اند، آرام‌شدن وضعیت بیشتر از آنکه ناشی از برقراری یک معامله و توافق باشد، مدیون پیروزی در میدان جنگ بوده است. در افغانستان، طالبان توانست بعد از خروج نیروهای آمریکایی، بدون هیچ‌گونه چانه‌‌زنی با رقبا، قدرت را در دست بگیرد. ابی احمد، نخست‌وزیر اتیوپی، در اواخر سال ۲۰۲۲ با رهبران شورشی به توافقی دست یافت که به جنگ تیگرای پایان داد؛ اما این توافق بیشتر نشان‌دهنده تلاش ابی احمد برای تحکیم پیروزی خود بود تا اینکه تلاشی برای تعامل بر سر آینده منطقه باشد. در سال گذشته میلادی، جمهوری آذربایجان کنترل قره‌باغ را دوباره به دست گرفت؛ حمله سپتامبر گذشته باکو به این منطقه به روندی که این کشور بعد از پیروزی‌اش در جنگ ۲۰۲۰ شروع کرده بود و همچنین به بن‌بست ۳۰‌ساله بر سر این منطقه پایان داد و ارمنی‌های قره‌باغ را مجبور به مهاجرت کرد.

جنگ‌ها در لیبی، سوریه و یمن نیز بدون توافقی پایدار در میان طرف‌ها متوقف شد. حتی در لیبی و سوریه، یک روند سیاسی شایسته نیز به راه نیفتاد. در‌واقع به نظر می‌رسد نیروهای متخاصم عمدتا منتظر هستند که بار دیگر فرصتی برای آنها به منظور تصاحب قدرت یا اراضی بیشتر به وجود بیاید.

خطرات این جنگ‌ها چیزی بیش از مسئله تلفات انسانی است. رهبرانی که با پیروزی در داخل جسور شده‌اند، ممکن است به کار خود در همین‌جا پایان ندهند. دیپلمات‌ها در منطقه قفقاز از این بیم دارند که جمهوری آذربایجان‌ بعد از پیروزی در قره‌باغ‌ سراغ به‌چالش‌کشیدن مرزهای ارمنستان برای گرفتن امتیاز از دولت ایروان بر سر یک مسیر ترانزیت در جنوب این کشور برود. رهبران شاخ آفریقا نیز نگران هستند‌ ابی احمد که به‌تازگی از پیروزی خود در جنگ تیگرای بیرون آمده، ممکن است با توسل به زور برای باز‌کردن یک مسیر جدید برای کشور محصور در خشکی خود، از طریق خاک اریتره به سمت دریای سرخ تلاش کند. احتمال وقوع هر یک از این سناریوها اگرچه کم است، ولی به اندازه کافی نگران‌کننده است. در سال ۲۰۲۴ این خطر که برخی از رهبران کشورها با عبور از سرکوب مخالفان در داخل یا مداخله از طریق نیروهای نیابتی در خارج از مرزهایشان به سراغ تهاجمی واقعی به همسایگانشان بروند، شدیدتر از سال‌های گذشته است.

خطر تشدید‌شدن آتش جنگ‌ها نیز امسال بیشتر از هر زمان است. قدرت‌های بزرگ انگیزه قوی برای نجنگیدن با یکدیگر دارند، اما درگیری‌های کوچک‌تر در حال بیشتر‌شدن و تنش‌ها در امتداد خطرناک‌ترین گسل‌های جهان -‌اوکراین، دریای سرخ، تایوان و دریای چین جنوبی‌- در حال تشدید‌‌شدن هستند. صحبت بی‌پرده از جنگ در پکن، مسکو و واشنگتن این خطر را دارد که باعث عادی‌شدن هزینه تقریبا غیرقابل محاسبه یک درگیری با شرکت ایالات متحده و همچنین چین یا روسیه شود.

مناطق بحرانی

غزه

حمله حماس در هفتم اکتبر گذشته به اسرائیل و متعاقب آن تخریب غزه توسط اسرائیل، درگیری چند‌‌دهه‌ای اسرائیل و فلسطین را وارد فصل جدیدی کرده است. با گذشت نزدیک به پنج ماه از آن روز، پر‌واضح است که این عملیات نظامی اسرائیل، آن‌طور که رهبرانش استدلال می‌کنند، به کار حماس پایان نخواهد داد و تلاش برای انجام این کار می‌تواند به آنچه از غزه باقی مانده است، پایان دهد. وحشت و ابعاد حمله هفتم اکتبر حماس، اسرائیلی‌ها را در تروما فرو برد و احساس امنیت آنها را مخدوش کرد. در‌حالی‌که بسیاری از اسرائیلی‌ها قبل از این حمله نسبت به بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل، بی‌اعتماد بودند، ناکامی دولت او در جلوگیری از این حمله، این بی‌اعتمادی را عمیق‌تر کرد.

عملیات‌ اسرائیل ویرانگر بوده و بخش اعظم نوار غزه را با خاک یکسان کرده‌اند. گزارش‌ها حاکی از آن است که سرعت و مقیاس تخریب‌ها در غزه در تاریخ اخیر بی‌نظیر است. طبق اعلام سازمان ملل، بیش از ۸۵ درصد از جمعیت ۲.۳ میلیون نفری ساکنان غزه خانه‌های خود را ترک کرده‌اند. سازمان ملل همچنین درباره فروپاشی نظم عمومی، قحطی و بیماری‌های عفونی که طبق اعلام آژانس‌های امدادی به‌زودی احتمالا تلفات بیشتری نسبت به عملیات نظامی بر جای می‌گذارند، هشدار داده است. بسیاری از فلسطینی‌ها شامل عده‌ای که چندین بار آواره شده‌اند، به سمت جنوب و به اردوگاه‌های موقت در امتداد مرز مصر گریخته‌اند. برخی از مقامات اسرائیلی آشکارا می‌گویند امیدوارند شرایط غزه منجر به ترک آنجا توسط فلسطینیان شود. اسرائیل اما اینکه این اتفاق را به‌عنوان سیاست رسمی دنبال کرده است، رد می‌کند.

در واقعیت، تاکنون نشانه‌ای از اینکه اسرائیل بتواند حماس را از بین ببرد، وجود ندارد. حتی از بین بردن تیپ‌های این گروه نیز یک امر بزرگ خواهد بود. نیروهای اسرائیلی ادعا می‌کنند زیرساخت‌های این گروه، از‌جمله بسیاری از تونل‌های زیرزمینی غزه را برچیده و احتمالا هشت هزار مبارز حماس را کشته و هزاران نفر دیگر از آنها را دستگیر کرده‌اند. اگر این رقم دقیق باشد، به‌مثابه کمتر از نیمی از اعضای مسلح این گروه است. در شهر غزه که اکنون تحت کنترل اسرائیل است، کمین‌های شبه‌نظامیان این گروه ادامه دارند که نشان می‌دهد حماس هنوز فعال است. به نظر می‌رسد واشنگتن امیدوار است با تشویق اسرائیل برای بهبود حفاظت از غیرنظامیان، عملیات آن را با دقت همراه کند.

اسرائیل و آمریکا خواستار تقابل منطقه‌ای با گروه‌های مخالف آنها در خاورمیانه نیستند؛ اما جنگ اسرائیل و حماس ممکن است از راه‌های گوناگونی چنین تقابلی را رقم بزند. در‌حالی‌که بایدن در تلاش برای حمایت از اوکراین، مهار چین و پیشبرد تبلیغاتش برای انتخابات ریاست‌جمهوری ۲۰۲۴ است، آخرین چیزی که می‌خواهد وقوع جنگی بزرگ‌تر در خاورمیانه است. خطیرترین کانون التهاب هم‌اکنون در مرز لبنان و اسرائیل است. حزب‌الله لبنان و اسرائیل از هفتم اکتبر تا‌کنون حملات موشکی متقابلی به هم انجام داده‌اند که سطح آنها رو به افزایش بوده است.

این تنش ممکن است روندی متعلق به خودش را پیدا کند. رهبران اسرائیل گفته‌اند اسرائیل نمی‌تواند بعد از حمله هفتم اکتبر بر سر «نیروی شبه‌نظامی متخاصمی» که از حماس قوی‌تر بوده و طبق برآوردها زرادخانه‌ای متشکل از ۱۵۰هزار موشک داشته و بسیار نزدیک به مرز شمالی‌اش است، 

ریسک کند.

در جاهای دیگر، گروه‌های نظامی با نیروهای آمریکایی تبادل آتش داشته‌اند. در سوریه و عراق این شبه‌نظامیان به پایگاه‌ها و تأسیسات آمریکا حمله کرده‌اند و آمریکا نیز به آنها ضد‌حملات متقابلی را داشته است.

حوثی‌های یمن نیز به سمت اسرائیل موشک و پهپاد پرتاب کرده و به انگیزه برخورد با حمله اسرائیل به غزه به کشتی‌های تجاری در دریای سرخ حمله کرده‌اند. در اواسط ماه دسامبر، حملات به دو کشتی در تنگه باب‌المندب، تنگه‌ای که دریای سرخ را به خلیج عدن وصل می‌کند، سبب شد شرکت کشتیرانی مرسک و دیگر شرکت‌های کشتیرانی تجاری، ترانزیت کشتی‌هایشان از این منطقه را متوقف کنند. پس از آن هم آمریکا و متحدانش حملاتی را به پایگاه‌ها و تأسیسات حوثی‌ها 

انجام دادند.

اگر اسرائیل نیز علیه حزب‌الله اقدام کند، ممکن است جنگی مشابه با جنگ ۲۰۰۶ در‌گرفته و با اطمینان نسبی می‌توان گفت این جنگ یک تقابل کلی‌تر را به همراه داشته و در نهایت ممکن است آمریکا را نیز در سراسر منطقه درگیر کند.

سودان

در ماه آوریل گذشته، تنش بین دو جناح نظامی در سودان شامل ارتش و شبه‌نظامیان نیروهای واکنش سریع (RSF) به سطح یک جنگ تمام‌عیار رسید. جنگ آنها از آن زمان تاکنون هزاران کشته بر جای گذاشته، میلیون‌ها نفر دیگر را آواره کرده و سودان را در آستانه فروپاشی قرار داده است. در‌حالی‌که شبح نسل‌کشی دوباره بر منطقه غربی دارفور سایه افکنده است، نیروهای واکنش سریع که مسئول بیشتر قتل‌ها هستند، ممکن است آماده تصرف کشور باشند.

ریشه این جنگ به نزاع‌هایی که پس از برکناری عمر البشیر در جریان قیام مردمی سال ۲۰۱۹ در ارتش سودان بالا گرفت، بر‌می‌گردد. بشیر نیروهای واکنش سریع را به‌عنوان یک گارد غیررسمی برای خود قدرت داده بود و با آن سعی می‌کرد از خود در برابر تهدیدها برای کودتا محافظت کند. محمد حمدان دقلو، معروف به حمیدتی، رهبر نیروهای واکنش سریع، ابتدا به‌عنوان فرمانده شبه‌نظامیان جنجاوید که در اواسط دهه ۲۰۰۰ شورش‌ها علیه عمر البشیر را در دارفور سرکوب کردند، به شهرت رسید.

بعد از آنکه هزاران سودانی در سال ۲۰۱۹ علیه عمر البشیر به خیابان‌ها آمدند، حمیدتی به همراه ژنرال عبدالفتاح البرهان، فرمانده ارتش سودان، برای برکنار‌کردن البشیر نیروهای‌ خود را متحد و سپس توافق کردند که قدرت را با یک دولت غیرنظامی تقسیم کنند. در اکتبر ۲۰۲۱، آنها غیرنظامیان را کنار زدند. در ادامه فشارها برای بازگرداندن حاکمیت غیرنظامی سبب شد ائتلاف بین نیروهای واکنش سریع و ارتش سودان متزلزل‌تر شود. دو طرف سپس مذاکرات دشواری را درباره چگونگی و زمان اقدام حمیدتی برای یکپارچه‌سازی نیروهایش تحت فرماندهی برهان داشتند.

هنگامی که مذاکرات آنها در اواسط آوریل به بن‌بست رسید، درگیری مجدد در شهر خارطوم آغاز شد و سپس گسترش یافت. اینکه چه جناحی اولین گلوله این درگیری را شلیک کرد، مشخص نیست. نبردهای اولیه بسیاری از مناطق این شهر را ویران کردند. نیروهای واکنش سریع که عمدتا اهل غرب سودان هستند، محله‌ها را در این شهر تسخیر و اغلب برای غنایم، غارت کردند. ارتش که ‌روی زمین مغلوب شده بود، از هوا شروع به بمباران کرد. در دارفور، جنگ به کشتار قومی کشیده شد؛ به‌‌ویژه آنکه نیروهای واکنش سریع شروع به قتل عام غیرنظامیان در دارفور غربی کردند. در تابستان به نظر رسید خطوط مقدم آرام شده‌اند.

سپس، در ماه اکتبر و نوامبر، نیروهای واکنش سریع شهرهای بزرگ دارفور را تصرف کردند و ماجراهای تازه‌ای از خشونت‌های آنها منتشر شد. همچنان که نیروهای سرکش حمیدتی بیشتر مناطق غربی و همچنین بسیاری از نقاط خارطوم و اطراف آن را تصرف کردند، ارتش سودان مرکز فرماندهی خود را به بندر پورت سودان در ساحل دریای سرخ منتقل کرد.

اوکراین

مسئله جنگ روسیه و اوکراین به یک بازی فوتبال سیاسی در واشنگتن تبدیل شده است؛ اما آنچه در میدان جنگ رخ می‌دهد، امنیت آینده اروپا را مشخص خواهد کرد. خط مقدم ۶۰۰‌مایلی این جنگ الان به ندرت جابه‌جا می‌شود. ضدحمله اوکراین فروکش کرده، در‌حالی‌که ارتش این کشور دستاوردهای ارضی کمی به دست آورده، چه برسد به اینکه آرمانش برای نفوذ به خطوط دفاعی روسیه در جنوب را عملی کند. ژنرال‌های اوکراینی نگران حملات روسیه در شرق یا شمال هستند؛ اما تلاش روسیه در اواخر سال ۲۰۲۳ برای تصرف شهر آودیوکا در شرق با مقاومت شدیدی روبه‌رو شد.

کرملین محاسبه کرده که زمان هم‌اکنون به سودش است. روسیه در شرایط جنگی قرار داشته و در این شرایط ارتش خود را گسترش داده و هزینه‌های هنگفتی برای تولید تسلیحات می‌کند. مسکو با وجود تحریم‌های غرب، به اندازه کافی صادراتش را به پیش برده و به لطف سودهای بادآورده در حوزه صادرات انرژی، توانسته زرادخانه جنگی خود را پر نگه دارد. در‌عین‌حال نیز به اندازه کافی برای آنکه کارخانه‌های اسلحه‌سازی را شبانه‌روز فعال نگه دارد، واردات داشته است. ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهوری روسیه، سرنوشت نخبگان روسیه را به سرنوشت خود گره زده است. او پس از شورش ناموفق یوگنی پریگوژین، رهبر گروه واگنر، در ماه ژوئن علیه خود، قدرتش را در ارتش تثبیت کرد. هزینه‌های تازه، پاداش‌هایی را نصیب طبقه جدیدی از وفاداران کرده‌ است. جنگ، هسته اصلی روایت جدید روسیه بوده و ریشه در ارزش‌های سنتی دارد که جنگیدن را در راستای مردانگی پاس می‌دارند.

اوکراین با چشم‌انداز زمستانی تیره‌و‌تار روبه‌رو است. روسیه با حملاتی موشکی به دنبال قطع‌کردن گرمایش و خالی‌کردن شهرها خواهد بود. ژنرال ارشد ارتش اوکراین اخیرا به «بن‌بست» در ضدحمله کی‌یف اشاره کرد و به خاطر این صحبت مورد سرزنش ولودیمیر زلنسکی، رئیس‌جمهوری اوکراین قرار گرفت. ارتش اوکراین هم‌اکنون دچار کمبود مهمات و پرسنل ذخیر‌ه‌ شده است. اختلاف بین مقامات اوکراینی و غربی هر‌چه بیشتر مشهود شده است. اینکه کی‌یف انتظارات را از ضد‌حمله بالا برد، سبب شد از آماده‌سازی مردم اوکراین برای آنچه یک نبرد طولانی‌مدت به نظر می‌رسد، غافل شود.

بزرگ‌ترین نگرانی کی‌یف در حال حاضر متزلزل‌شدن حمایت‌های غرب از خود است. از زمانی که حمله روسیه به اوکراین در اوایل سال ۲۰۲۲ آغاز شد، تسلیحات عرضه‌شده توسط ایالات متحده برای اوکراین بسیار محوریت داشتند. اخیرا گروهی از قانون‌گذاران جمهوری‌خواه کنگره آمریکا جلوی تصویب بسته کمکی بزرگی برای کی‌یف را که هدفش سروسامان‌دادن به اوکراین تا زمان انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۲۰۲۴ است، گرفتند. دونالد ترامپ، رئیس‌جمهوری سابق آمریکا و نامزد احتمالی جمهوری‌خواهان در انتخابات ۲۰۲۴، از کمک‌های واشنگتن به اوکراین انتقاد کرده است.

میانمار

حملات اخیر گروه‌های شورشی در شمال شرق میانمار که باعث بیرون‌راندن ارتش از مواضعی در این منطقه شد، در کنار درگیری‌های دیگر در این کشور، باعث به وجود آمدن بزرگ‌ترین تهدید ایجاد‌شده تا‌کنون برای حاکمیت نظامی که حدود سه سال پیش قدرت را در این کشور در دست گرفت، شده‌اند.

در طول ۲۰۲۳ یک الگوی تاریک شکل گرفت. نیروهای مقاومت مخالف شورای نظامی میانمار شامل گروه‌های مختلف شبه‌نظامی هستند که از دل اعتراضات پس از کودتا که توسط این شورای نظامی سرکوب شدند، رشد کرده و شروع به اجرای کمین‌های خود علیه ارتش در سراسر کشور کردند. ارتش میانمار از حملات هوایی، توپخانه‌ای و واحدهای متحرک برای سرکوب قیام و مجازات غیرنظامیان استفاده کرد. برای اولین بار در چند دهه اخیر، خشونت مناطق مسطح میانمار را نیز فرا‌گرفت و ارتش در آنجا هم با استفاده از همان تاکتیک‌های وحشیانه‌ای که از مدت‌ها قبل علیه گروه‌های مسلح قومی در ارتفاعات به کار گرفته بود، اعضای قوم اکثریت بامر را هدف قرار داد.

گروه‌های مسلح قومی نیز به نوبه خود واکنش‌های مختلفی به کودتا نشان داده بودند. برخی از هسته‌های آموزش‌دیده این نیروهای مقاومت، به آنها اسلحه و به رهبرانشان پناه دادند. تعدادی از آنها ائتلافی نزدیک‌تر با دولت وحدت ملی ‌(NUG)، یک نهاد اپوزیسیون که متشکل از قانون‌گذاران برکنار‌شده از‌جمله بسیاری از اعضای حزب آنگ سان سوچی، رهبر غیرنظامی مخلوع قبلی و اسیر در زندان است، تشکیل دادند. برخی دیگر هم خود را در حاشیه نگه داشته یا به آتش‌بس با ارتش پایبند ماندند.

حملات ارتش میانمار، نواحی شمال شرق این کشور را متزلزل کرده است. اخیرا ائتلافی متشکل از سه گروه مسلح قومی که از قبل وجود داشت، موسوم به ائتلاف سه‌برادری، همراه با برخی دیگر از نیروهای مقاومت، چند شهر، مواضع نظامی فراوان و تانک‌ها و سلاح‌های سنگین را تصرف و مسیرهای تجاری کلیدی با چین را قطع کردند. شورشیان قومی در چند نقطه دیگر با احساس‌کردن وضع آشفته ارتش، اغلب نیروهایشان را متحد کرده ‌یا حتی زیر پرچم گروه‌های مقاومت حملاتی را شروع کردند و شهرها، بخشی از مراکز ایالتی و پاسگاه‌های مرزی در مناطق مختلف کشور را تصرف کردند. در خارج از حوزه شمال شرق، ارتش میانمار جنگ سخت‌تری را به راه انداخته است؛ اگرچه به نظر می‌رسد‌ هنوز تحت فشار قرار داشته باشد.

اتیوپی

اتیوپی سال ۲۰۲۳ را با خبرهای خوب آغاز کرد، ولی این سال را با ترس‌های فراوان به پایان رساند. در آغاز این سال، جنگ وحشیانه‌ای که با محوریت منطقه تیگرای در شمالی‌ترین بخش اتیوپی در‌گرفت، به پایان نزدیک شد. برخی برآوردها حاکی از آن هستند این جنگ که در آن شورشیان تیگرای در برابر نیروهای فدرال همراه با شبه‌نظامیان منطقه امهارا -منطقه‌ای هم‌مرز با تیگرای- و نیروهای اریتره‌ای قرار گرفتند، صدها هزار نفر کشته بر جای گذاشت و تعداد بی‌شماری را از غذا و خدمات دیگر محروم کرد. نیروهای تیگرای قبل از دست‌زدن به یک عقب‌نشینی عجولانه، تقریبا در حال تصرف شهر آدیس‌آبابا، پایتخت اتیوپی بودند. سپس نیروهای فدرال به تدریج بر نیروهای تیگرای غلبه کردند و ابی احمد، نخست‌وزیر اتیوپی، برای تثبیت پیروزی خود با رهبران منطقه به توافق رسید. توافق نوامبر ۲۰۲۲ باعث برقراری آرامش بر تیگرای شد؛ اما زمینه را برای جنگ در جاهای دیگر فراهم کرد.

در ماه آگوست، شورشیان امهارا برای مدت کوتاهی بخش‌هایی از شهرهای آن منطقه را تصرف کرده و سپس شکست خورده و عقب‌نشینی کردند. آنها که در حومه شهرها پنهان می‌شوند، برای حمله به نیروهای فدرال یورش انجام می‌دهند. تنش‌ها بین ابی و امهارایی‌ها از مدت‌ها پیش رو به افزایش رفت. شورشیان امهارایی زمانی که ابی در سال ۲۰۱۸ قدرت را به دست گرفت، از او حمایت کرده و بعدها در کنار نیروهای فدرال در تیگرای جنگیدند. امهارایی‌ها از تفاهم ابی با تیگرای ناراضی بودند و این نگرانی را داشتند که او منطقه مورد مناقشه معروف به Welkait-Tsegede را به شورشیان امهارا و تیگرای غربی را که شبه‌نظامیان امهارا در طول جنگ تصرف کرده بودند، به تیگرایی‌ها تحویل دهد. آنها همچنین دولت ابی را متهم می‌کنند که چشم خود را به روی کشتار غیرنظامیان امهارا توسط ملی‌گرایان قومی در منطقه ارومیا، زادگاه ابی و پرجمعیت‌ترین منطقه اتیوپی، بسته و به‌طور کلی منافع قوم اورومو را به امهارا ترجیح می‌دهد. با توجه به مخالفت مردمی با حزب حاکم متعلق به ابی که بخش‌هایی از امهارا را اداره می‌کند، بخش‌های بزرگ دیگری از این منطقه اساسا خارج از کنترل حکومت هستند.

امهارا تنها سردرد ابی نیست؛ او با شورش ریشه‌دار شورشیان ناسیونالیست اورومو در ایالت زادگاه خودش نیز مواجه است. مذاکراتی که در این زمینه در تانزانیا برگزار شد، پیشرفت داشت، ولی طرفین در رسیدن به توافق شکست خوردند.

ساحل آفریقا

ارتش نیجر در سال ۲۰۲۳ پس از کودتاهای مالی و بورکینافاسو، محمد بازوم، رئیس‌جمهور رفورمیست طرفدار غرب را سرنگون و حکومت ارتش را در سراسر این کشور حوزه ساحل مستحکم کرد. افسران در قدرت قول داده‌اند خشونت بروز‌یافته در مناطق روستایی را مهار کنند؛ اما فراتر از تغییر شرکای خارجی و خرید تسلیحات جدید، ایده‌های چندانی ارائه نکرده‌اند و در عوض حملاتی را که سال‌ها شکست خورده بودند، دوچندان کرده‌اند.

موج کودتاها در منطقه ساحل آفریقا، منادی فصل جدیدی از بحران در این منطقه که حداقل به سال ۲۰۱۲ بازمی‌گردد، است. در آن زمان، شورشیان بادیه‌نشین طوارق، همراه با افراط‌گرایان مرتبط با القاعده، شمال مالی را تصرف کردند. این افراط‌گرایان سپس شرکای قبلی خود را کنار زده و حوزه شمال را برای تقریبا یک سال در کنترل خود نگه داشتند و سپس توسط نیروهای تحت رهبری فرانسه عقب رانده شدند. در سال ۲۰۱۵، چندین گروه مسلح از شمال مالی، از‌جمله شورشیان و عناصر طرفدار دولت، توافق‌نامه صلحی را با باماکو امضا کردند. این توافق‌نامه در‌بردارنده واگذاری قدرت، توسعه شمال و وارد‌کردن برخی از گروه‌های مسلح به ارتش بود.

از آن زمان به بعد، وقت‌کشی‌های باماکو و اختلاف‌ها میان امضاکنندگان توافق، تلاش‌ها برای عملی‌کردن توافق را متوقف کرده است. در همین حال، افراطی‌هایی که این قرارداد را امضا نکرده‌اند، بخش‌های بزرگی از مرکز مالی و بیشتر نواحی بورکینافاسو را تحت کنترل خود درآورده و حتی دامنه دسترسی خود را به گوشه‌های شمالی ساحلی غرب آفریقا گسترش داده‌اند. ارتش‌های کشورهای حوزه ساحل، نیروهای فرانسه و نیروهای حافظ صلح سازمان ملل نتوانسته‌اند جلوی پیشروی آنها را بگیرند. شبه‌نظامیان محلی که در برخی موارد توسط دولت‌های منطقه‌ای مسلح شدند، تکثیر شده و با افراط‌گرایان مبارزه کرده و به خشونت‌های سرسام‌آور دامن زده‌اند.

هائیتی

مردم هائیتی امیدوارند ‌نیروهای خارجی که قرار است در اوایل سال ۲۰۲۴ وارد این کشور شوند، با باندهای بسیار خشن تبهکاری که در چند سال گذشته باعث از‌هم‌پاشیدن این کشور شده‌اند، مقابله کنند. این در حالی است که پلیس کنیا که قرار بوده این هیئت از پیش برنامه‌ریزی‌شده را رهبری کند، با توجه به بی‌نظمی در عرصه سیاست هائیتی، کار خود را در مقابله با گروه‌های مسلح در حلبی‌آبادهای با تراکم بالای جمعیتی متوقف کرد.

از زمان قتل جوونل موئیس، رئیس‌جمهور هائیتی، در جولای ۲۰۲۱، خشونت‌های باندهای تبهکار در هائیتی به‌صورت قارچ‌گونه رشد کرده است. باندهای تبهکار بسیاری از نقاط شهر پورتو پرنس، پایتخت هائیتی و همچنین مناطق شمال این کشور، به‌ویژه دره آرتیبونیت را کنترل می‌کنند. این باندها با یکدیگر نیز جنگیده و غیرنظامیان را آزار می‌دهند. این جنگ‌ها سبب شده‌اند ده‌ها هزار نفر از مردم از خانه‌های خود بیرون رانده شوند. برخی از مردم به کمپ‌های موقت آوارگان پناه برده‌اند، در‌حالی‌که ممکن است در همین کمپ‌ها نیز با خطراتی مشابه با خطرات مکان‌های زندگی قبلی خود که از آنها فرار کرده‌اند، از‌جمله خشونت جنسی روبه‌رو شوند. نزدیک به نیمی از جمعیت هائیتی، معادل حدود‌ ۵.۲ میلیون نفر، به کمک‌های نجات‌بخش نیاز دارند. فعالیت‌‌های باندها به خشونت بیشتر دامن زده‌ است. گروه‌های شبه‌نظامی مردمی همچون گروه Bwa Kale در پاسخ به خشونت این باندها تشکیل شده و صدها نفر از اعضای باندها را مجازات کرده‌اند، اما باز هم کاهش محسوسی در فعالیت باندها ایجاد نشده است. نظرسنجی‌ها نشان می‌دهد مردم هائیتی در چنان ناامیدی از بهبود وضعیت خود به سر می‌برند که با وجود سوابق حقوق‌بشری ناگوار حضور هیئت‌های بین‌المللی قبلی در کشورشان، همچنان از ورود نیروهای خارجی به آنجا حمایت می‌کنند.

ارمنستان-جمهوری آذربایجان

سال گذشته میلادی، حمله برق‌آسای جمهوری آذربایجان به قره‌باغ باعث مهاجرت تقریبا همه ساکنان آنجا معادل بیش از صد هزار نفر شد. امسال این مسئله مطرح است که آیا جمهوری آذربایجان فراتر از قره‌باغ اقدام خواهد کرد یا بعد از مذاکرات اواخر سال ۲۰۲۳ که ظاهرا پیشرفت‌هایی کسب کرده، باکو و ایروان سرانجام راهی برای صلح پیدا می‌کنند؟

به نظر می‌رسد عملیات جمهوری آذربایجان در قره‌باغ، حداقل فعلا به درگیری چند‌دهه‌ای آنها بر سر این منطقه مورد مناقشه پایان داده باشد. در دهه ۱۹۹۰، اکثریت ارمنی قره‌باغ با حمایت ارمنستان، جمهوری خودخوانده‌ای اعلام کرده و در جنگ متعاقب این اعلام، نیروهای جمهوری آذربایجان را از قره‌باغ و مناطق مجاور آن بیرون راندند. برای سال‌ها، مذاکرات بین باکو و ایروان بر سر این مناقشه به جایی نرسید. در این مدت جمهوری آذربایجان ارتش خود را تقویت کرد و در سال ۲۰۲۰، با حمایت ترکیه، مناطق اطراف قره‌باغ و بخشی از خود آنجا را پس گرفت. روسیه پس از شش هفته درگیری شدید برای میانجیگری و برقراری آتش‌بس وارد عمل شد و نیروهای حافظ صلح را برای نظارت بر وضعیت به آنجا فرستاد.

اما با درگیر‌شدن مسکو در جنگ اوکراین، به نظر رسید باکو احساس کرد‌ می‌تواند هدف خود را برای تصرف قره‌باغ به پایان برساند. به این ترتیب، باکو در طول سال ۲۰۲۲، چندین منطقه استراتژیک را از‌جمله در امتداد خطوط مقدم تصرف کرد. سپس، برای مدت بیش از ۹ ماه، کریدور لاچین که دسترسی قره‌باغ به ارمنستان و جهان خارج را فراهم می‌کرد، مسدود کرد. در ماه سپتامبر، نیروهای باکو به داخل این منطقه نفوذ کرده و در عرض یک روز همچنان که ارمنی‌ها خانه‌های خود را ترک می‌کردند، آنجا را پس گرفتند.

قره‌باغ شاید دردناک‌ترین نقطه اختلاف بین ارمنستان و جمهوری آذربایجان باشد، ولی تنها مورد اختلاف آنها نیست. دو کشور بعضا چالش‌هایی در مرزهایشان که هنوز دقیقا مشخص نشده به وجود می‌آورند و در این مناطق مرزی نظامیان آنها در‌حالی‌که اغلب تنها چند متر از یکدیگر فاصله دارند، تقابل دارند. در فاصله پایان جنگ ۲۰۲۰ و حمله سپتامبر گذشته جمهوری آذربایجان به قره‌باغ، درگیری‌های مرزی آنها حتی مرگبارتر از درگیری‌های مربوط به خود قره‌باغ شد.

مهم‌تر از آن، جمهوری آذربایجان خواهان ایجاد یک کریدور زمینی به نخجوان است؛ منطقه‌ای متعلق به جمهوری آذربایجان ولی جدا‌افتاده از خاک آنجا که در جنوب غربی ارمنستان قرار داشته و با ترکیه و ایران هم‌مرز است. باکو معتقد است توافق آتش‌بسی که با میانجیگری مسکو حاصل شده و به جنگ ۲۰۲۰ پایان داده، ایروان را متعهد به دادن اجازه عبور از این کریدور کرده است. این مسیر منجر به تسهیل تجارت با ترکیه شده است، اما ایران را دور می‌زند و از این‌رو‌ با مخالفت تهران همراه است. قبلا در سپتامبر ۲۰۲۲، نیروهای جمهوری آذربایجان در داخل ارمنستان پیشروی کردند و برخی از آنها در عمق خاک ارمنستان باقی ماندند. چندین موضع جدید جمهوری آذربایجان مشرف به گلوگاهی است که از طریق آن، جاده‌ای به این منطقه می‌رسد. مذاکرات بین ارمنستان و جمهوری آذربایجان هنوز شانس نتیجه‌دادن دارد. توافقی در ماه دسامبر بدون حضور طرف‌های ثالث در مذاکرات به دست آمد که منجر به تبادل اسرای جنگی، تعهد به عادی‌سازی روابط و حمایت ارمنستان از نامزدی جمهوری آذربایجان برای میزبانی از اجلاس جهانی آب‌و‌هوایی COP ۲۹ در سال ۲۰۲۴ شد. باکو و ایروان می‌گویند‌ به گفت‌وگوها ادامه خواهند داد و انتظار دارند به‌زودی معاهده‌ای حاصل شود؛ اگرچه مسائل دشوار مرزی و مسئله کریدور همچنان باقی است.

آمریکا-چین

جو بایدن، رئیس‌جمهوری آمریکا و شی جین‌پینگ، رئیس‌جمهوری چین در ماه نوامبر نشستی را با هدف جست‌وجوی یک شروع مجدد در روابط دو کشور و قطع تنزل شدید این روابط برگزار کردند. بااین‌حال، منافع اصلی آنها همچنان در منطقه آسیا- اقیانوسیه با هم در تعارض است و انتخابات ۲۰۲۴ تایوان و تنش‌ها در دریای چین جنوبی می‌تواند روند بهتر‌شدن روابط دو کشور را با چالش مواجه کند.

پکن و واشنگتن از مدتی پیش کاستن از تنش‌ها را جست‌وجو کردند. شی جین‌پینگ می‌خواهد بر اقتصاد بیمار چین تمرکز کرده و از اعمال محدودیت‌های تجاری بیشتر از سوی آمریکا علیه خود جلوگیری کند‌ (واشنگتن اخیرا محدودیت‌ها در زمینه فروش فناوری پیشرفته به چین را تشدید و به مجموعه تعرفه‌ها و محدودیت‌های قبلی علیه پکن اضافه کرده است‌). دولت بایدن خواهان آرامش قبل از انتخابات سال ۲۰۲۴ آمریکا و از طرفی اطمینان‌دادن به سایر کشورها که نگران خصومت بین دو کشور هستند، است تا نشان دهد این دو ابر‌قدرت می‌توانند مسئولانه رقابت خود را مدیریت کنند.

در اوایل سال ۲۰۲۳، زمانی که یک بالن جاسوسی چینی بر فراز خاک آمریکا شناسایی و توسط واشنگتن سرنگون شد، یک جنجال رسانه‌ای برپا و تلاش‌های دیپلماتیک متوقف شد. ماه‌ها بعد، آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه آمریکا که سفر خود را در واکنش به این اتفاق لغو کرد، به پکن سفر کرد و زمینه را برای نشست بایدن-شی جین‌پینگ فراهم کرد.

نشست این دو رئیس‌جمهور به خوبی پیش رفت‌. در این نشست از‌جمله توافق شد که دو کشور برای جلوگیری از ورود فنتانیل به ایالات متحده با یکدیگر همکاری کنند. یک روز قبل از نشست نیز مقامات دو کشور متعهد شدند برای مقابله با تغییرات آب‌و‌هوایی با یکدیگر همکاری کنند. یک اتفاق مهم این بود که پکن همچنین با بازگشایی کانال‌های ارتباطی ارتش‌های دو کشور برای کمک به مدیریت خطرات مربوط به درگیری‌های ناخواسته ضمن تعارضات دو ارتش در دریاها و آسمان‌های اطراف چین موافقت کرد. شی جین‌پینگ با نشان‌دادن کنترلش بر مهم‌ترین روابط دوجانبه پکن در داخل، پیروزی کسب کرد.

تایوان یکی دیگر از نقاط مورد اختلاف دو کشور است. پکن معتقد است این جزیره باید با سرزمین اصلی چین، در حالت ایدئال به‌طور مسالمت‌آمیز متحد شود، اما توسل به زور برای این اتحاد مجدد را رد نمی‌کند. هدف سیاست «چین واحد» واشنگتن، حل مسالمت‌آمیز وضعیت تایوان بدون پیش‌داوری‌کردن در نتیجه است. سیاست دیرینه «ابهام استراتژیک» واشنگتن مشخص نمی‌کند که آیا آمریکا برای دفاع از تایوان وارد عمل می‌شود یا خیر؟ اما صداهایی در واشنگتن برای تقویت حمایت از تایوان بلند شده است. بعید است چین به این زودی‌ها به تایوان حمله کند (در‌واقع نقض حریم دفاعی جزیره برای چین سخت خواهد بود)، اما هر‌چه شی جین‌پینگ بیشتر احساس کند که سیاست «چین واحد» در حال تضعیف بوده و پنجره برای اتحاد مجدد در حال بسته‌شدن است، محاسباتش بیشتر به سمت جنگ متمایل می‌شود.

در انتخابات تایوان در ژانویه ممکن است ویلیام لای، معاون رئیس‌جمهور فعلی تایوان که از نظر چین یک جدایی‌طلب است، قدرت را در دست گیرد. در ادامه پکن ممکن است فشار را بر تایپه افزایش دهد؛ برای مثال تعداد کشتی‌ها و هواپیماهای جنگی چین را در اطراف جزیره افزایش دهد یا موانعی را برای کالاهای تایوانی دوباره اعمال کند. چین با این فشار تلاش خواهد کرد دولت جدید تایوان را به سمت تمکین بیشتر از پکن سوق دهد.

 

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها