آینده توسعه فاوا و نظام حکمرانی
امروزه پیشرفت در حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات (فاوا) به واسطه تغییرات قابل ملاحظهای در این حوزه، از جمله سرعت پردازش بالاتر، ظرفیت بزرگتر ذخیرهسازی دادهها و نرمافزارهای پیشرفتهتر رشد بالایی دارد.
شهره ناصری - دکترای آیندهپژوهی مدیر پایش و کنترل پروژههای راهبردی هلدینگ فناپ
امروزه پیشرفت در حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات (فاوا) به واسطه تغییرات قابل ملاحظهای در این حوزه، از جمله سرعت پردازش بالاتر، ظرفیت بزرگتر ذخیرهسازی دادهها و نرمافزارهای پیشرفتهتر رشد بالایی دارد.
ریشههای نظری تأثیرگذاری فاوا بر رشد اقتصادی را میتوان در نظریههای برجسته معاصر مانند نظریههای نئوشومپیتری و نظریه رشد نئوکلاسیک یافت. این نظریهها وجود رابطه مثبت معنادار بین توسعه فناوری و رشد اقتصادی را نشان میدهند. بر اساس این دیدگاه، فاوا ارزش افزوده را در سطح بنگاه و در سطح بخش ایجاد میکند و بنابراین منجر به بهبود بهرهوری و رشد اقتصادی در سطح کشور میشود. هرچند نمیتوان این رابطه را همواره مثبت دانست؛ چراکه فاوا میتواند با کاهش یا حذف موقعیت برای کارگران غیرماهر و افزایش بیکاری، بر اشتغال و بازار کار تأثیر منفی بگذارد. به عبارت دیگر صرف نظر از اینکه تأثیر فاوا بر رشد اقتصادی، مثبت یا منفی باشد، پژوهشهای مختلف نشاندهنده اهمیت این حوزه اقتصادی و تأثیرات آن بر صنایع دیگر است.
توسعه فاوا به شدت متأثر از عواملی مانند چارچوبهای حقوقی و تنظیمگری است که به صورت مستقیم نشاندهنده اهمیت نظام حکمرانی در توسعه این حوزه است. هرچند وضعیت حکمرانی به صورت غیرمستقیم و از طریق عواملی مانند میزان استفاده و دسترسی شهروندان به فناوری اطلاعات یا امنیت سایبری نیز میتواند بر توسعه این حوزه تأثیرگذار باشد.
اگرچه حکمرانی در قرن بیستم بیشتر در رابطه با مفهوم حکومت به کار میرفته است، اما به مرور این مفهوم فراتر از حکومت، در رابطه با فرایندها و بازیگران (کنشگران) در حوزههای مختلف مورد استفاده قرار میگیرد. تحلیل نظام حکمرانی در دو سطح انجام میشود. در سطح اولیه تمرکز اصلی بر خلق فرصتها و همچنین حل مسائل در نظام اجتماعی-اقتصادی است. در حالی که در سطح دوم به نهادهای شکلدهنده به نظام حکمرانی پرداخته میشود.
آینده حکمرانی فناوری اطلاعات، یکی از موضوعات بینارشتهای، از ترکیب فناوری اطلاعات (از یک طرف) و حوزه حکمرانی (از طرف دیگر) است.
نظام حکمرانی فاوا در آینده را میتوان در قالب شش سناریو چارچوببندی کرد. هر کدام از این سناریوها میتواند شرایط متفاوتی را پیش روی کسبوکارها و همزمان پیشروی بازیگران کلیدی در نظام حکمرانی قرار دهد.
سناریو ۱: غولهای چراغ جادو
)شکاف بزرگ دیجیتالی در جهان/ غول بزرگ دوستانه(
شرکتهای بزرگ فاوا در سطح جهانی (مانند گوگل، متا و آمازون و...) بازیگران اصلی در بیشتر حوزههای تخصصی (از رسانه گرفته تا فروشگاه) هستند. حکمرانی جهانی بیش از هر سناریوی دیگری وابسته به شرکتهای بزرگ فناوری جهانی است و حاکمیتهای ملی توانمندی کمی بر اعمال دیدگاههای خود به آنها دارند. نظام حکمرانی جهانی بر نظامهای حکمرانی ملی غلبه دارد.
سناریو ۲: قهرمانان ملی
)شکاف بزرگ دیجیتالی در جهان/ پا گندهها در یک جهان محلی(
دولتهای ملی بر پایه سیاستهای مختلفی از ورود و رشد شرکتهای جهانی در سرزمینهای خود جلوگیری کردهاند. از سوی دیگر افزایش تعارضهای فرهنگی و اقتصادی بر این مسئله افزوده است. به این ترتیب شرکتهای بزرگ فاوای محلی (مانند دیجیکالا، فیلیمو/نماوا، کافهبازار، اسنپ/تپسی و...) بازیگران اصلی هستند و نظام حکمرانی ملی بیشترین درجه استقلال از نظام حکمرانی جهانی را برخوردار هستند (نسبت به سایر سناریوها). نظامهای تنظیمگری (رگولاتوری) مشارکتی با حضور بازیگران بزرگ محلی در حوزههای تخصصی (از بهداشت و درمان تا بانکی) شکل میگیرد و سازمانهای مردمنهاد نیز به نمایندگی از کاربران به حفاظت از حریم خصوصی و انحصار این پلتفرمها، در شوراهای رگولاتوری حضور دارند.
سناریو ۳: کوچک اما جهانی باش
)ماشینها در دنیای اپیدمی اطلاعاتی/ کوچک تحت حاکمیت جهانی(
موانع قانونی در برابر انحصار، همچنین تخصصیشدن موضوعات مختلف و مقاومت کاربران در برابر غولهای بزرگ فناوری، منجر به شکلگیری یک بازار رقابتی با انبوهی از بازیگران خرد و تخصصی شده است. حضور انبوهی از بازیگران متوسطی که دارای پوششهای جهانی هستند، از یک سو و تخصصیشدن موضوعات که فراتر از دانش کاربران است، از سوی دیگر، منجر به کاهش سطح اعتماد شده است. در این وضعیت رگولاتوری سختگیرانهتر و مداخله حاکمیتی نیز بازار را از رقابتی بودن خارج میکند. هزینههای بهرهبرداری از فناوری افزایش یافته و بهرهوری در اقتصاد دیجیتال نیز کاهش مییابد.
سناریو ۴: موس در دست بازیگران سنتی
)جنگ الگوریتمها در فضای ابری/ غول بزرگ دوستانه(
شرکتهای بزرگ فاوا در سطح جهانی در همکاری با شرکتهای تخصصی کوچک و متوسط هستند و رابطهای کاربری گسترده میان این شرکتهای بزرگ جهانی با شرکتهای کوچکتر تخصصی برقرار است. غولهای قدیمی (صنایع بزرگ جهانی در حوزههای با فناوری پایین و متوسط) در کنار خود شرکتهای فاوای تخصصی حوزه خود را تأسیس کردهاند، به همین دلیل این شرکتها مصون از تملیک و ادغام از سوی غولهای بزرگ فاوا هستند. نظامهای رگولاتوری نیز به همین دلیل دچار تغییرات وسیع نشده، بلکه صندلیها مربوط به صنایع بزرگ در این شوراها، اکنون نمایندگی شرکتهای فاوا و فعالیتها مجازی را نیز برعهده دارند.
سناریو ۵: اتحادیههای رو به رشد
)جنگ الگوریتمها در فضای ابری/ پا گندهها در یک جهان محلی(
شرکتهای بزرگ محلی در حوزههای تخصصی متنوع شکل گرفته است. این شرکتهای محلی محدود به یک کشور نبوده و اغلب دارای بازارهایی فراتر از مرزهای ملی خود هستند. این شرکتها بر مسائل بسیار تخصصی متمرکز هستند و در حوزه خود رقبای کمی دارند. مناطق قویتر (مانند اتحادیه اروپا) به همین دلیل از کیفیت بالاتر خدمات فاوا برخوردار هستند و تبدیل به الگویی برای مناطق دیگر شدهاند.
سناریو ۶: لیلیپوت بدون گالیور
)همهگیری ویروس سایبرکووید-2X/ کوچک زیباست(
انبوهی از شرکتهای کوچکومتوسط نتیجه یک دوران رقابت میان استارتآپهای تخصصی بوده است. این شرکتها هر کدام بر بخشی تخصصی از موضوعات متمرکز هستند (مثلا شرکتهای فاوای تخصصی در حوزه واکسن یا پرونده سلامت الکترونیکی یا وامدهی بانکی یا...). به همین دلیل نظام حکمرانی ناچار به مشارکتگیری از تعداد بالایی از بازیگران تخصصی شده است. همچنین الگوریتمهای تخصصی، سختتر از هر زمانی دیگر قابل تنظیمگری هستند، چرا که شرکتهای محلی متنوع در سطح جهانی با سرعت بیشتری نسبت به دولتها، در بهاشتراکگذاری تجربهها و دانش خود تبحر دارند. دنیایی که مهمترین ویژگی آن سرعت بالای تحولات است، نیاز به آن دسته از ابزارهای تحلیل و تصمیمگیری دارد که در کمترین زمان قابلیت بهرهبرداری
داشته باشند.
مهمترین نتایج سیاستی برآمده از سناریوهای آینده عبارتاند از:
* وضعیت حکمرانی فاوا در سالهای آینده، وابسته به وضعیت ترکیب بازیگران اصلی است
* رشد شرکتهای کوچک یا بزرگ میتواند دو نوع مختلف از حکمرانی فاوا را توسعه دهد
* سیاست توسعه شرکتهای استارتآپی سیاستی پابرجاست که صرفنظر از اینکه کدام سناریوی بدیل روی دهد، میتواند منافع قابلتوجهی ایجاد کند
* نظام حکمرانی در سطح ملی مجزا و منفک از نظام حکمرانی در سطح بینالمللی نیست. به این ترتیب انتخاب رویکرد نظام حکمرانی در سطح بینالمللی باید هماهنگ و همراستا با رویکرد انتخابشده در سطح ملی باشد. به عبارت دیگر سیاست حکمرانی نظام بینالمللی ادامه سیاست داخلی است.