|

پالس‌های نگران‌کننده‌

رئیس‌جمهور منتخب در اولین مصاحبه مطبوعاتی خود گفته است: «سیاست خارجی دولت ما از برجام شروع نمی‌شود، به برجام هم محدود نخواهد شد». اینکه سیاست خارجی کشور از برجام شروع نمی‌شود و به آن نیز محدود نشود، گزاره صحیحی است که باید آن را به فال نیک گرفت، از این رویکرد استقبال و برای تحقق آن به ایشان کمک کرد. به عنوان یک کارشناس، ضعف بزرگ سیاست خارجی هشت سال روحانی غفلت (شاید ناخواسته و تمرکز بیش از حد بر برجام و مسائل بین‌المللی) در روابط دوجانبه و خصوصا همسایگان بود. با این حال نمی‌توان این واقعیت را نادیده گرفت که به دلایل متعدد روابط خارجی کشور گروگان برجام و به بیان درست‌تر پرونده هسته‌ای است. تا زمانی که آن را پشت سر نگذاریم و از این عقبه عبور نکنیم، رفع تحریم‌های فلج‌کننده، روابط معمول اقتصادی با کشورها و نقل‌وانتقال مرسوم پول امری تقریبا دور از دسترس و به روال گذشته تقریبا محال خواهد بود. کمااینکه روابط سیاسی عادی و معمول با کشورها نیز که راهگشای روابط اقتصادی-‌تجاری، سرمایه‌گذاری، انتقال تکنولوژی و رافع معضلات اقتصادی است، تا قبل از به‌نتیجه‌رسیدن برجام، به سفارتخانه‌های پرهزینه و گفت‌وگوهای دیپلماتیک در پایین‌ترین سطح محدود خواهد شد. ایران از کشورهای بزرگ، تأثیرگذار و با ظرفیت‌های ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک بی‌بدیل در منطقه است که تقریبا همه این ظرفیت‌ها بلااستفاده مانده است و رقبای منطقه‌ای ما با استفاده از محدودیت‌های سیاست خارجی کشورمان در جهت منافع خود نهایت بهره‌برداری را از آن می‌کنند. در یادداشت هفته گذشته در همین ستون گفته شد که برخلاف تصور منتج از نوار دکتر ظریف، رئیس‌جمهور و وزیر خارجه نقش بسیار مهمی در شکل‌گیری رویکرد سیاست خارجی و پیشبرد آن داشته‌اند و از اختیارات قابل توجهی برخوردارند. با این حال بر کسی پوشیده نیست که گرایش سیاسی رئیس قوه مجریه و اینکه او به کدام جناح سیاسی تمایل بیشتری دارد، می‌تواند بر این اختیارات افزوده یا آن را محدود کند. به نظر می‌رسد شرایط کنونی کشور بهترین زمان استفاده از اختیارات حداکثری را در دستان جناب رئیسی قرار داده است. پشتوانه‌های نیرومندی همچون برخورداری از بالاترین سطح اعتماد و حمایت رهبری، حمایت قاطعانه مجلس شورای اسلامی (دعوت ایشان برای کاندیداتوری با بیش از 220 امضای نمایندگان)، حمایت قوه قضائیه و تقریبا تمام نیروهای نظامی‌-انتظامی و دیگر ارکان اداره کشور ظرفیت‌های بزرگی را برای رئیس‌جمهور منتخب خلق کرده است. مهم‌ترین نیاز کشور در مقطع کنونی به فعلیت رساندن این همسویی سیاسی داخلی در عرصه سیاست خارجی و عبور کم‌هزینه از عقبه‌ای است که ذکر آن رفت. بارها از زبان رهبری شنیده‌ایم که تحریم‌های ظالمانه باید در اسرع وقت ممکن از گرده کشور و ملت که بهای سنگین آن را می‌پردازد، برداشته شود. پیشنهاد نگارنده بررسی دقیق، کارشناسانه و فارغ از شعار گره‌های کور سیاست خارجی است. موافق باشیم یا مخالف، اصولگرا باشیم یا اصلاح‌طلب، باید بپذیریم که بدون حل معضل سیاست خارجی و تعیین تکلیف راهبرد کلان کشور در این خصوص، چرخ‌های اقتصاد، صنعت، توسعه و روابط نرمال با کشورها به شمول همسایگان همچنان در باتلاق تحریم‌ها فرو رفته و هیج اتفاقی در جهت عبور از این شرایط نخواهد افتاد. 12 مرداد چند روز دیگر از راه می‌رسد.

مطالبات تلنبارشده مردم و مشکلات عدیده کشور در داخل و خارج متوجه کسی خواهد بود که بر اریکه بالاترین پله قوه مجریه تکیه زده است. قبلا گفته‌ام و اکنون تکرار می‌کنم که

1- سیاست خارجی نیازمند تشنج‌زدایی، تصحیح انگاره مخدوش کشور در عرصه بین‌المللی، افزایش قدرت مانور و انتخاب در روابط دوجانبه و جذب منابع مالی جهان است.

2- کشوری را نمی‌توان در جهان نام برد که با رویکرد سیاست خارجی «تقابل با جهان» مسیر توسعه را پیموده باشد.

در این مسیر دشوار و پرسنگلاخ مدیریت سیاست خارجی سه عنصر احیای برجام، تصویب هرچه سریع‌تر FATF و کاهش تنش با آمریکا از اولویت‌های انکارناپذیر است. مذاکرات وین به دلیل خواسته‌های حداکثری دو طرف به کندی و دشواری پیش می‌رود. پالس‌های مثبت اولیه بایدن و تیم سیاسی‌-امنیتی او به‌تدریج به مرز هشدار و بعضا تهدید ارتقا یافته است. در روزهای اخیر آنتونی بلینکن، امکان خروج آمریکا از مذاکرات وین را مطرح کرده است. مهلت سه‌ماهه و تمدید یک‌ماهه توافق با آژانس بین‌المللی انرژی پایان یافته و بعید نیست با شیطنت برخی کشورها، ارجاع مجدد پرونده به شورای امنیت سازمان ملل در دستور کار قرار گیرد. موضع نرم (ولو مصلحتی اروپا) از موضع آمریکا هم شدیدتر شده است. براساس شواهد، پرونده هسته‌ای در داخل مجددا به شورای عالی امنیت ملی کشور بازگشته است که مشکلات خود را خواهد داشت. نیروگاه اتمی بوشهر به دلایل پرابهام بدهی 500 میلیون دلاری به روسیه تا نقص فنی و عدم دریافت به‌موقع قطعات موقتا از مدار خارج شده است. موضوعی که اهمیت سیاسی آن بسیار فراتر از خروج ظرفیت یک‌درصدی یک نیروگاه در تأمین برق کشور است و به طور یقین از متحد استراتژیک کشور انتظار نمی‌رفت. سرنوشت FATF همچنان به علت برداشت‌های متفاوت از تأثیرات آن بر مدیریت منابع مالی کشور در هاله‌ای از ابهام قرار دارد. موضوعی که حتی روسیه و چین به‌طور رسمی به ایران گفته‌اند بدون تصویب آن، نمی‌توانند مبادلات مالی عادی با ایران داشته باشند. رئیسی در موضع جدید خود اختیاراتی بسیار فراتر از یک عضو برای اقناع اکثریت مجمع تشخیص مصلحت دارد. اما مهم‌تر از این دو، مدیریت دور از حب و بغض و فارغ از جناح‌بندی‌های سیاسی نوع روابط با آمریکا، کاهش تنش با تأثیرگذارترین قدرت جهان است. نمی‌گویم این امر حلال همه مشکلات کشور است، ولی وظیفه حکومت و اداره کشور داشتن تصویری واقعی و درست از تأثیر مؤلفه‌های موجد وضعیت کنونی کشور و اندازه‌گیری دقیق هر یک از این مؤلفه‌هاست. می‌دانیم اروپا مخالف خروج ترامپ و موافق همکاری با ایران برای حفظ برجام بود. سازوکار اینستکس را برپا کرد، ولی به دلیل مخالفت ترامپ و تهدید شرکت‌های اروپایی از سوی آمریکا این روند اجرائی نشد. کمااینکه تردید و عقب‌نشینی روسیه، چین، هند، ژاپن، کره و... معلول نقش قلدرمآبانه و هژمونیک آمریکا بود. نقش مخرب آمریکای ترامپ در منطقه در رابطه با ایران، قضیه فلسطین و عربستان پیش‌روی ماست. یقینا همه راه‌ها به واشنگتن ختم نمی‌شود و بازشدن همه گره‌ها در عادی‌کردن روابط با آمریکا نیست. سخن در کاهش سطح تنش از طریق گفت‌وگوست. چه ضرورتی است گفت‌وگوهای وین از طریق واسطه‌‌گری چهار کشور انجام شود؟ اینکه آمریکا از برجام خارج شده و عضو آن نیست، توجیهی است که بیشتر ما از آن متضرر می‌شویم. از سوی دیگر تجربه موفق ظریف که یک‌تنه حریف جان کری و سه وزیر خارجه متحد اروپایی او بود، پیش‌روی ماست. طرفه آنکه خبرنگار همان کشوری که به گفته ظریف در همان نوار معروف مخالف توافق هسته‌ای بود و به‌شدت نگران بهبود روابط ایران با غرب و خارج‌شدن از وابستگی لاجرم به شرق است، در مصاحبه‌ای مطبوعاتی از رئیس‌جمهور منتخب با استفاده از شگرد رسانه‌ای غافلگیری از آمادگی ایشان برای دیدار با رئیس‌جمهور آمریکا «برای رفع مشکلات پیش‌آمده حاضر» سؤال کرد و درحالی‌که رئیسی به تبعیت از سخن نغز سعدی که می‌فرماید «هر راست نشاید گفت» می‌توانست با ایهام به این سؤال پاسخ گوید، کلمه غیرضرور «خیر» را به کار برد. رئیسی در موقعیتی است که می‌تواند به این گره کور در سیاست خارجی ورود کند. این موارد در کنار مشکلات داخلی در عرصه اقتصادی، تنگناهای زندگی اقشار فرودست و گسترش دامنه آن به طبقه متوسط، افزایش سرسام‌آور و گیج‌کننده اقلام سبد معیشتی و اجاره‌بهای مسکن، نارضایتی مردم از روند واکسیناسیون در کنار نرخ مشارکت حداقلی در انتخابات اخیر پالس‌های نگران‌کننده‌ای است که باید آنها را جدی گرفت. فارغ از اینکه امروز چه کسی در پاستور نشسته و فردا آن را به چه کسی تحویل خواهد داد، سیاست‌مداران یک واحد جغرافیایی هستند که در چهار دهه گذشته جملگی مسافران یک کشتی بوده و غایت دل‌نگرانی همه آنها ایران و آینده آن است.