نفت، تحریم و دولت سیزدهم
اقتصاد ایران به دلیل ماهیت نفتیبودن، بهعنوان یک اقتصاد تکمحصولی شناخته میشود و از زمان کشف نفت تاکنون در 113ساله گذشته، یکچهارم از کل ذخایر خود را به مصرف رسانده و هماکنون با 208 میلیارد بشکه بعد از ونزوئلا و عربستان در رتبه سوم دنیا قرار دارد. ولی کشور نروژ در 30 سال گذشته یعنی از زمان کشف، استخراج و فروش نفت توانسته است با فروش روزی یکمیلیونو950 هزار بشکه، ذخیره صندوق توسعه خود را به رقم باورنکردنی هزارو 357 میلیارد دلار برساند. در مقابل صندوق توسعه ما، با فروش نفتی بیش از این کشور یعنی بهطور متوسط دومیلیون و200 هزار بشکه در روز و با نزدیک به چهار برابر «زمان استحصال و فروش» یعنی 113 سال به رقم تقریبا «هیچ» برسد. نروژیها سالانه از این مبلغ صندوق، صدمیلیارد دلار سود بانکی میگیرند و آن را برای نسل فعلی که بهزعم آنها پیمانکار نسلهای آتی است، خرج میکنند. یعنی منابع چه در زیر زمین باشد بهصورت نفت و چه در روی زمین باشد بهصورت دلار، از نظر آنها متعلق به تمام نسلهای این کشور است. اقتصاد شکننده ایران وابستگی بسیار زیادی به نفت دارد. تغییرات و نوسانات حاصله از «نرخ و میزان فروش» این نعمت خدادادی، باعث شده است که همواره این اقتصاد با تکانهای شدیدی روبهرو باشد. فاصله معنیدار درآمد نفتی 117میلیارد دلار در سال 90 تا 8 میلیارد دلار در سال 98، عملا باعث شده است که «اقتصاد یک کشور تکمحصولی» مانند کشور ما بهشدت آسیب ببیند. بنابراین قطع وابستگی به صادرات نفت خام در گام اول و جلوگیری از خامفروشی در گام دوم باید به قید فوریت، در دستور کار دولت سیزدهم قرار گیرد. از طرف دیگر تحقق وعدههای رئیسجمهور منتخب مانند رفع فقر، تأمین مسکن، اشتغال و... نیاز به منابع مالی سنگین دارد که آقای رئیسی باید برای تأمین آن تکلیف خود را با تحریمها که هماکنون نفسهای این صنعت نفت را در زیر زانوی خود به شماره انداخته است، روشن کند. در مواجهه با تحریمها، دولت سیزدهم با سه رویکرد خاص روبهرو خواهد شد که عبارتاند از: 1- خنثیسازی تحریمها
2- دورزدن تحریمها و 3- لغو تحریمها.
1- خنثیسازی تحریمها: بیاثرکردن تحریمهای نفتی از طریق توسعه ظرفیت پالایشگاهها و پتروپالایشیها بهخوبی امکانپذیر است. در سال 85 که اوباما قصد داشت با تحریم بنزین، نارضایتی اجتماعی را به نارضایتی سیاسی تبدیل کند، کشورمان توانست با احداث پالایشگاه ستاره خلیج فارس و تولید روزانه 110 میلیون لیتر بنزین، نیاز کشور را برطرف و عملا این تحریمها را خنثی کند. یکی دیگر از روشهای خنثیسازی تحریمها توجه به صنایع پاییندستی نفت است که به دلیل سودآوری و ارزش افزوده 15برابری فراوردههای نفتی نسبت به فروش نفت خام و اشتغال بیش از 300 هزار نفر و خیلی از مزایای دیگر عملا باعث شده است که صنایع نفتی دنیا درحال گذار از صنایع پالایشگاهی به سمت پتروپالایشگاهی باشند که به دلیل تحریمپذیری اندک محصولات آنها، ضرورت حرکت کشورمان بهسوی این صنعت، بهویژه در این شرایط زمانی، دوچندان به نظر میرسد. ایران ظرفیت پالایشی دومیلیون و ۳۰۰ هزار بشکه نفت در روز دارد و با وجود همه افزایش ظرفیتها، تنها دو درصد از سهم ظرفیت پالایشگاهی جهان را در اختیار دارد. درحالحاضر ۹ پالایشگاه با میانگین سنی بیش از ۳۵ سال در کشور وجود دارد که به دلیل طراحی قدیمی و انحراف از حالت بهینه با کاهش حاشیه سود و عدم جذابیت مواجه شدهاند. برآوردها نشان میدهد که پالایشگاه آبادان تنها با راندمان 30 درصد مشغول به کار است. در مجلس دهم بود که کمیسیون انرژی قانون «توسعه صنایع پاییندستی نفت و میعانات گازی با استفاده از سرمایهگذاری مردمی» را در صحن علنی مطرح و توسط نمایندگان وقت مجلس به تصویب رساند.
در این طرح از «تنفس خوراک» برای سهامدارانی که در احداث پتروپالایشگاهها سرمایهگذاری میکنند، نام برده شده است. تنفس خوراک یک مشوق اقتصادی است که به کمک آن میتوان نقدینگی سرگردان در کشور را جذب طرحهای پتروپالایشی کرد. در این روش، ابتدا یک پتروپالایشگاه به کمک سازمان بورس و با استفاده از سرمایههای مردمی تأمین مالی شده و در مدت چهار سال ساخته میشود، سپس به محض بهرهبرداری از یک تا دو سال از نفت محبوسشده در مخزن، خوراک رایگان دریافت میکند. یعنی هزینه خوراک دریافتی را در تقریبا یک سال ابتدایی پرداخت نمیکند و سپس هزینه این یک سال را بهصورت اقساطی در هشت سال به صندوق توسعه ملی بازپرداخت میکند. در فراخوانی که انجام شد بیش از 800 سرمایهگذار کوچک و بزرگ برای احداث این نوع پالایشگاهها اعلام آمادگی کردند ولی در طول عملکرد دولت یازدهم و دوازدهم چیزی بهعنوان پالایشگاه غیر از ستاره خلیج فارس به بهرهبرداری نرسید. از آنجایی که ساخت این پالایشگاهها زمانبر بوده به گونهای که ستاره خلیج فارس 11 سال به طول انجامید و همچنین به دلیل اینکه این صنایع جزء صنایع هایتک بهشمار میروند و بسیار سرمایهبر هستند، بهگونهای که هزینه ایجاد یک فرصت شغلی درآن بالغ بر یکمیلیارد و250 میلیون تومان است؛ بنابراین بخش خصوصی در ایران بدون تقویت دولت سیزدهم مسلما به تنهایی قادر به چنین سرمایهگذاریهای عظیمی نخواهد بود.
2- دورزدن تحریمها: عدم استفاده از مکانیسم دورزدن تحریمها به لحاظ ترس از متهمشدن به فساد اقتصادی و درگیری با قوه قضائیه باعث شد دولت یازدهم و دوازدهم با بستن منافذ دورزدن تحریمها عملا حجم فروش نفت را به بیش از یکدهم سال 90 کاهش دهد که این میزان درآمد بههیچوجه تکافوی هزینههای دولت را که هر سال به دلیل تورم بر میزان آن افزوده میشد، نداشت و عملا کشور را وارد بحرانهای متعدد ارزی کرد. اما خسارت ناشی از دورزدن تحریمها و عدم برگشت پول توسط بابک زنجانی به روایت سخنگوی قوه قضائیه تنها معادل دومیلیارد یورو بود و این هزینه برای آوردن 618 میلیارد درآمد نفتی در طول دولت یازدهم و دوازدهم به کشور، با وجود تحریمهای سنگین آن زمان رقم ناچیزی به نظر میرسید. درحالیکه هزینههای مستقیم و غیرمستقیم ناشی از تحریم، انبارداری، خواب سرمایه و بهطورکلی هزینه سربار برای فروش فقط 10 کشتی نفت در ماه، از رقم هزینه دورزدن تحریمها که به دست بابک زنجانی ایجاد شد، بسیاربسیار فراتر رفت. بنابراین وزرای نفت و صمت هر دو باید بدانند که در جنگ نظامی رزمندگان جانشان را در کف دستشان قرار دادند و در این جنگ اقتصادی که آنها پا به میدان گذاشتهاند، باید آبروی خود را پیوست مسئولیتشان کنند و از برچسبزدن منتقدان تحت عنوان کاسبان تحریم و... نهراسند و بههرترتیبی که ممکن است، تحریمها را به نفع مردم ولی با حفظ و مراقبت شدید بهمنظور جلوگیری از سوءاستفادههای فردی دور بزنند. هرچند دورزدن تحریمها در کوتاهمدت میتواند یکی از راههای نجاتبخش اقتصاد ایران باشد ولی اینکه این راهی پایدار و مطمئن برای رشد و توسعه اقتصاد قلمداد شود، قطعا تصور اشتباهی است. تجربه موفق ایران در بحث خنثیسازی تحریم بنزین با احداث پالایشگاه خلیج فارس نشان داد که تنها راه اصولی اتکای به ظرفیتهای داخلی برای مقابله با این نوع تحریمهاست.
3- لغو تحریمها: در صورت موفقیت در دو راهبرد گذشته تیم مذاکرهکننده دولت سیزدهم قادر خواهد بود از ابزار چانهزنی فوقالعاده مؤثری برای مذاکرات وین برخوردار شود. یعنی همانطورکه راهبرد احداث پالایشگاه ستاره خلیج فارس با تولید 110 میلیون لیتر، تحریم بنزین را خنثی کرد و راهبرد «دورزدن تحریمها» توانست 617 میلیارد دلار پول حاصله از فروش نفت را -به روایت اوپیک- به کشور وارد کند، فقط در این صورت بود که کشورهای 1+ 5 متقاعد شدند که در سال 95 پای میز مذاکره آمده و به ناچار بر روی برجام با کشورمان توافق کنند. در غیر این صورت مذاکره بدون این دو راهبرد اشارهشده بهصورت دیپلماسی التماسی خواهد بود که نتیجهای جز «اتلاف زمان» و «شکنندگی بیشتر وضعیت اقتصاد» و «ازهمگسیختگی انسجام داخلی»نخواهد داشت.