|

2 راه پیش‌روی رئیسی

احمد غلامی نویسنده و روزنامه‌نگار

رئیسی سیاست انتخاباتی یا سازماندهی جامعه از طریق انتخابات را در دستور کار قرار داده است. با اینکه انتخابات سیزدهم بیش از هر انتخابات دیگری مورد انتقاد روشنفکران مستقل، اصلاح‌طلبان و برخی اصولگرایان بوده است و آمارهای رسمی دلالت بر مشارکت کمتر از دوره‌های پیشین دارد، اما گویا اراده‌ای در رئیس‌جمهور منتخب وجود دارد تا با همین رأی ۱۷‌میلیونی، نهاد انتخابات را جدی بگیرد. شاید رئیسی پی برده است آمارها فراموش می‌شوند و عملکردهاست که باقی می‌ماند. مهم‌تر از همه اینکه در هر صورت او برگزیده آرایی است که به او داده‌اند. مهم نیست در یک مسابقه با یک گل پیروز میدان باشی یا دو گل، مهم این است که بتوان با اتکا به همین رأی، آحاد مردم را اقناع کرد. هر‌کس دیگری هم بود، به فراست درمی‌یافت بالاخره هرچه باشد منتخب مردم است. نباید نادیده انگاشت اقلیتی از مردم هم می‌توانند چهره یک سیاست‌مدار را در عرصه عمومی تغییر بدهند. این دیگر قدرت مردم است. حتی اگر اقلیتی از آنان باشند، باز موجب فاصله‌گذاری بین انتصاب و انتخاب خواهند شد. هر انتخابی از سوی اقلیتی هم مسئولیت‌آفرین است. رئیسی سودای آن را دارد که این اقلیت را به اکثریتی درخور توجه تبدیل کند. اگر برخی رؤسای جمهور پیشین با اکثریتی روی کار آمده‌اند و با حامیان حداقلی میدان را خالی کرده‌اند، چرا رئیسی نتواند این مسیر را برعکس بپیماید. جلسات پی‌در‌پی او از‌‌جمله با اقتصاددانانی از طیف‌های متفاوت، ظاهرا این‌گونه نشان می‌دهد که او چنین سودایی در سر دارد؛ سودایی که مخالفان بسیاری دارد.

در هر صورت رئیسی ناگزیر است اثبات کند منتخب مردم است، غیر از این بود که پا به میدان نمی‌گذاشت. آنچه او را واداشت تا از جایگاه مهمش در قوه قضائیه کنار بکشد، بیش از هر چیز همین نفس انتخاب بود؛ انتخاب از سوی مردم، گیرم بسیاری از مردم همان‌هایی باشند که پیش از این هم به او رأی داده بودند. با نگاهی به نامزدهای انتخاباتی گذشته، به‌روشنی درخواهیم یافت که معجزه انتخاب از سوی مردم، سودایی غیر قابل انکار برای هر چهره سیاسی است. در 13 دوره انتخابات ریاست‌جمهوری، بسیاری پا به انتخابات گذاشته‌اند که هیچ شانسی برایشان متصور نبوده است، اما آنان آمده‌اند به امید معجزه‌ای و رسیدن به پیروزی با رأی مردم.

بسیاری از این نامزدها در پست‌های مهم و حساسی بوده‌اند، اما سودای رسیدن به قدرت از طریق مردم، آنان را بارها و بارها به عرصه انتخابات کشانده است. سرآمد ناکامان این راه محسن رضایی است. مگر علی لاریجانی آگاه نبود رأی چندانی نزد مردم ندارد، اما او با همه محافظه‌کاری‌اش وقتی دریافت در این بزنگاه مردم به او اقبال نشان خواهند داد، وسوسه به‌قدرت‌رسیدن از سوی مردم، او را هم به عرصه انتخابات کشاند. این وسوسه، قالیباف را هم رها نکرد و تا پایان روز ثبت‌نام انتظار می‌رفت او وارد عرصه انتخابات شود. مردم اساس سیاست‌اند. نمی‌شود آنان را نادیده گرفت. مردم‌اند که یکباره همه چیز را دگرگون می‌کنند. زمانی که سیدمحمد خاتمی پا به عرصه انتخابات گذاشت، هیچ‌کس حتی خودش و حامیانش، باوری به پیروزی‌اش نداشتند. مردم خاتمی را ساختند. همین‌طور زمانی که میرحسین موسوی پا به انتخابات گذاشت، کسی باوری به پیروزی او نداشت، اما میرحسین برای خود مردمی ساخت. این دوگانه مردم‌سازی و رئیس‌جمهورسازی در طول انتخابات تا پیش از رئیسی وجود داشته است. یا مردم رئیس‌جمهور خود را ساخته‌اند و به کرسی نشانده‌اند یا نامزدی، مردمی ساخته است و در موقعیت پیروزی قرار گرفته است. اینک رئیسی درصدد است راه سومی را طی کند؛ او می‌خواهد به سوی مردمی حداکثری گام بردارد. آیا حامیان او خواهند گذاشت چنین اتفاقی رخ بدهد؟ آنچه از عملکرد رئیسی دیده می‌شود، این است که او برای اینکه به سوی مردم حداکثری گام بردارد شتاب دارد، اما حامیانش در تلاش‌اند به او هشدار دهند که خاستگاهش را فراموش نکند. آیا ایجاد محدودیت‌های اجتماعی که این روزها به وجود آمده، برحسب تصادف است یا هشداری است به رئیسی که نمی‌تواند پا جای رؤسای جمهور پیشین بگذارد. برخی اصولگرایان بیش از هر چیز طالب رئیس‌جمهوری حداقلی‌اند تا همواره مستظهر به قدرت و حمایت آنان باشد؛ همان مشکلی که احمدی‌نژاد به‌نوعی با آن روبه‌رو شد و دست آخر نه‌تنها از مدار اصولگرایان خارج شد، بلکه از منظومه نظام هم به بیرون پرتاب شد. با این تجربه تاریخی، رئیسی راه دشواری را پیش‌رو دارد. او باید حمایت حداکثری مردم یا اقناع آنان را به دست آورد تا با قدم‌های محکم‌تری اهدافش را دنبال کند. اگر رؤسای جمهور پیش از این یک مرحله رویارویی با اصولگرایان را تجربه کرده‌اند، رئیسی در دو مرحله با اصولگرایان روبه‌رو خواهد شد؛ ابتدا پیش به سوی مردمِ حداکثری و بعد پیش به سوی چهره‌هایی سیاسی که هرگز در میان اصولگرایان جایی نداشته‌اند و حتی مورد خشم و غضب آنان بوده‌اند. اگر رئیسی نشست و برخاست با چهره‌های سیاسی دگراندیش را هم نادیده بگیرد و از مواضع کنونی‌اش عقب‌نشینی کند، نمی‌تواند از حرکت به سوی مردمِ حداکثری دست بردارد.