توییت آقای عراقچی به حدس و گمانها پایان داد و روشن کرد که دور هفتم مذاکرات وین تا قبل از شروع به کار رئیسجمهور جدید انجام نخواهد شد. به این ترتیب، ازسرگیری مذاکرات عملا به بعد از رأی اعتماد مجلس به اعضای دولت جدید و تعیین ترکیب جدید شورای امنیت ملی، یعنی اوایل یا اواسط شهریور، موکول شده است. در شرایطی که تصمیمات در مورد اموری همچون برجام معمولا بهطور فراجناحی و فراتر از دولت گرفته میشود و یک «کمیته تطبیق» نیز قبلا با هدف تطبیق توافقات وین با مواضع نظام با شرکت پنج چهره اصولگرا، ازجمله دو نماینده آقای رئیسی و دو نماینده دولت روحانی تشکیل شده است، معلوم نیست بهرغم شرایط اقتصادی موجود چه مصلحتی تأخیر در نهاییکردن برجام را ایجاب کرده است. اظهارات مقامات ارشد اصولگرا تا پیش از این و نیز عملکرد آنها در گذشته حاکی از اکراه و بیمیلی آنها به مذاکره با آمریکا در مورد برجام بوده است. در شش سالی که آقای دکتر جلیلی دبیر شورای امنیت ملی بود و همزمان مذاکرات هستهای با 1+5 تحت مدیریت ایشان انجام میشد، به کلیات بسنده میشد. از اظهارات آقای دکتر ولایتی در مناظره انتخاباتی سال 92 مبنیبر اینکه «دیپلماسی این نیست
که انسان برود در برابر کشورهای دیگر خطابه بخواند و مطلبی را بیان کند ... بلکه دیپلماسی یک معامله و تعامل است»، چنین برداشت شد که بنای آقای جلیلی در آن مذاکرات و بهطورکلی سیاست عمومی کشور که ایشان مأمور اجرای آن بود، بر «معامله و تعامل» نبود. سخنان اخیر ایشان مبنیبر نهی ازدواج با «فردی که ویژگیهای منفی دارد» و اینکه «به فرض اگر زندگی برای دو سال با این فرد خوب باشد، مگر ازدواج تنها برای دو سال است»، میتواند همچنان حاکی از نظر منفی ایشان و همفکران ایشان درباره «معامله و تعامل» با آمریکا باشد. میدانیم که روند مذاکرات محرمانه منتهی به برجام نهایتا بدون حضور آقای جلیلی در مقام دبیر شورای امنیت ملی و مذاکرهکننده اصلی و ازطریق مأموریتی که رهبری به دکتر صالحی، وزیر خارجه، وقت دادند، در اوایل تابستان 91 در عمان، یعنی یک سال پیش از رویکارآمدن آقایان روحانی و ظریف، شروع شد.
به این ترتیب، در روند جدی برای نهاییکردن برجام از ابتدا تا انتها، هیچیک از مقامات اصولگرا مشارکت نداشتند و به گفته آقای صالحی دبیرخانه شورای امنیت ملی وقت نظر مثبتی در این مورد نداشت. اکنون تمام کسانی (بهاستثنای آقای عراقچی) که نامشان در شایعات به عنوان وزیر خارجه دولت رئیسی مطرح است، نظر مثبتی درباره برجام ندارند. اینکه نهایتا چه کسی وزیر خارجه خواهد شد و اینکه آیا پرونده برجام همچنان در وزارت خارجه باقی خواهد ماند یا به شورای امنیت ملی بازخواهد گشت، از نخستین نشانههایی خواهد بود که میزان بخت برجام برای احیاشدن را مشخص خواهد کرد. با این تفاصیل، اگرچه تا کنون تصمیم درباره برجام معمولا بالاتر از سطح دولت گرفته شده، اما با شروع کار دولت جدید هم جو سیاسی در حکومت دگرگون میشود و هم ترکیب شورای امنیت ملی. به عبارت دیگر، اگرچه تکلیف تصمیمگیری نهایی درمورد برجام روشن است، اما روند تصمیمسازی که به تصمیمگیری نهایی میانجامد، تا حدودی تحت تأثیر جو سیاسی و ترکیب شورای امنیت ملی جدید خواهد بود. در دوره جدید با توجه به ترکیب کابینه، ممکن است ترکیب این شورا قویا به سمت مخالفان برجام میل کند و جوی که در این
چارچوب شکل خواهد گرفت، معتقد بر ایستادگی بر مواضع حداکثری باشد. البته نقش و نظر آقای رئیسی در این مورد بسیار مؤثر خواهد بود. ایشان اگرچه برجام را غیر مهم دانسته و مثلا از ضرورت تشکیل جلسه برای رفع مشکلات داخلی به جای جلسه در مورد برجام سخن گفته است، اما در مناظرههای ریاستجمهوری اخیر با شرایطی برجام را تأیید کرد و از جمله به شرط رعایت بندهای 9 گانه رهبری، خود را به برجام پایبند خواند. تردید نیست که اجرای برجام طی دو سال و امید به احیای آن طی شش ماه گذشته نقش مؤثری در شرایط اقتصادی- اجتماعی کشور داشته و احیای برجام و کاهش تنش در سیاست خارجی را میتوان یکی از پیششرطهای رفع بسیاری از مشکلات داخلی دانست. صادرات نفت ایران که در دوره تحریم بهشدت کاهش یافته و مطابق زمانبندی دولت اوباما قرار بود تا اواسط 93 به صفر برسد، یک سال بعد از اجرای برجام به دو میلیون و 800 هزار بشکه رسید. این اتفاق کماهمیتی نبود. همچنین مهم بود که بعد از اجرای برجام تولید ناخالص داخلی در سال 95 به نزدیک 14 درصد و در سال96 به نزدیک چهار درصد رسید. درحالیکه تولید ناخالص داخلی در سال91 نزدیک به منفی هشت درصد بود و بعد از خروج ترامپ
از برجام به منفی شش سقوط کرد. سایر شاخصهای کلان اقتصادی نیز گویای نقش برجام بوده است. در شرایطی که یک روز تأخیر در احیای برجام برای کشور خسارتزا است، مهم است که دوستان اصولگرا تنها به انتقاد از برجام و کلیگویی بسنده نکنند، بلکه وارد جزئیات هم بشوند و راهحل مشخص هم ارائه کنند.