|

با کدام راهبرد؟

امام‌جمعه محترم اردبیل در سفر اخیر ریاست‌جمهوری به این استان بیاناتی درخصوص استراتژی دولت برای مقابله با برخی مسائل مطرح کردند. هرچند در برخی از پیشنهادهای بیان‌شده ازسوی ایشان مباحث کارشناسی مطرح است اما اینکه یک امام‌جمعه دیدگاه راهبردی در‌خصوص کشور دارد، بسیار مایه امید و شادمانی است. در حقیقت ایشان به کلیات مسائل کشور توجه و به‌هرحال طبقه‌بندی مورد نظر را بیان کردند، شیوه‌ای که اصولا در دولت‌های کشور وجود ندارد بلکه حسب فضای روز معمولا رؤسای جمهوری و وزرا نظراتی را بیان می‌کنند. اگر دیدگاه راهبردی بر تصمیم‌گیران حاکم باشد، تصمیم‌گیران اولویت‌ها را می‌سنجند و با توجه به توان دولت آن را تنظیم کرده و به اجرا می‌گذارند. قرار نیست که همه‌چیز در اولویت باشد زیرا قرار‌دادن همه مسائل به‌صورت موازی و در اولویت یکسان نشان می‌دهد که سیاست‌گذاران مفهوم اولویت را به درستی تشخیص نداده‌اند. اگر به برنامه ششم توسعه نگاه کنیم، درمی‌یابیم که تهیه‌کنندگان و تصویب‌کنندگان آن مطالب متعددی را به‌صورت موازی مورد توجه قرار داده‌اند و نتیجه چنین برنامه‌نویسی پس از گذشت شش سال از شروع اجرای آن، معطل‌ماندن تقریبا تمام موارد ذکرشده در برنامه ششم است و اگر اقداماتی نیز در طول شش سال از تصویب برنامه انجام شده است، مواردی بوده که اگر برنامه نبود هم در روال عادی کشور به همین صورت انجام می‌گرفت. اولویت‌گذاری یعنی بله‌گویی به موارد مهم و گفتن خیر به بقیه موارد، درحالی‌که نوعا ما به همه موارد بلی می‌گوییم و از عهده آن هم برنمی‌آییم. این رویه «سلطان به سلامت باشد همه‌چیز بر وفق مراد است» از ابتدا در کشور ما وجود داشته است اما تفاوتی که کرده آن است که در گذشته اطرافیان پادشاه این جمله را به پادشاه می‌گفتند تا از رضایت او، کلاهی از نمد حاکمیت برای خود فراهم آورند اما اینک حکومتیان به مردم این را می‌گویند و در‌عین‌حال که مردم نابسامانی‌ها را لمس می‌کنند، حکومتیان به مردم می‌گویند آسوده باشید که همه‌چیز بر وفق مراد است و دلیل آن‌هم وعده‌های شفاهی و کلامی در سخنرانی‌هاست و پشتیبان علمی و بوروکراتیک و خیلی شیک آن در قالب برنامه به جامعه عرضه می‌شود. آیا تاکنون از مسئولی شنیده‌ایم که بگوید اوضاع فلان کار خوب نیست؟ البته برای حمله به رقیب گاهی سیاست‌مداران چنین می‌کنند اما بلافاصله پس از ناکار‌شدن حریف، همه‌چیز را زیبا جلوه داده و از اقدامات مشعشع آینده می‌گویند. آقای احمدی‌نژاد با ذکر اینکه تحریم‌ها کاغذ‌پاره است نشان می‌داد که در ظل توجهات ایشان کاغذپاره‌های تحریم مثل معاهده مشرکان مکه علیه رسول‌الله (ص) به پودر تبدیل می‌شود و با تخصیص یارانه برای همه مردم اعم از فقیر و غنی ایران را گلستان می‌دید. آقای روحانی هم باوجود ظاهر متفاوت و البته باوجود مهم دانستن تحریم‌ها می‌خواستند جامعه را مصون از تحریم‌ها (به‌زعم خودشان به‌خاطر اقداماتشان) نشان دهند. درحالی‌که هم به‌خاطر تحریم‌ها و هم سیاست‌های مردم‌نمایی و ضد‌توسعه‌ای و در طول سال‌های گذشته شرایط عمومی جامعه و کشور در سراشیبی فقر و فروپاشی سرزمینی سوق پیدا کرده است. البته نه اینکه استراتژی برای کشور وجود نداشته بلکه شیوه حکمرانی دانسته یا ندانسته بر کشور تحمیل شده است. می‌توان استراتژی‌های تحمیلی به کشور را چنین برشمرد.

1- صرف منابع کشور بدون جایگزینی؛ یعنی مصرف نفت، گاز، برق، آب زیرزمینی، زمین، جنگل

2- آزاد‌بودن مصرف در کشور به هر مقدار و در هر زمان برای مردم و تشویق مردم به مصرف با دادن یارانه‌های پنهان حتی برای قشر بسیار مرفه با درآمدهای کلان

3- آزادی واردات هر نوع کالا برای اقناع سلیقه انواع مصرف‌کننده با ارز حاصل از نفت

4- تزریق ارز نفتی و طلا به بازار به رقم 350 میلیارد دلار که عمدتا توسط قاچاقچیان و صادرکنندگان سرمایه خریداری می‌شود.

5- وعده‌دادن به مردم برای آبادانی با شروع ده‌ها هزار طرح عمرانی و عدم تکمیل آنها در طول 20 سال گذشته

6- بی‌توجهی به کشاورزی و محیط زیست و بی‌توجهی به تخریب آب و خاک کشور.

از همه مسئولان قبلی و فعلی باید پرسید اگر کشوری چنین استراتژی‌هایی را در دستور کار قرار دهد آیا آنان را به نادانی متهم نمی‌کنیم؟

اگر پاسخ مثبت باشد، باید خیلی فوری استراتژی‌های جدید را تعریف و به آن پای بفشاریم و اگر پاسخ منفی باشد، باید یقین کنیم که ایران در آینده وجود نخواهد داشت. از یک‌ سو رشد جمعیت به‌خصوص در نواحی مرکزی به صفر گرایش پیدا کرده و جمعیت سالخورده به‌سرعت زیاد می‌شود و از سویی به دلیل بحران‌های طبیعی دست‌ساز خودمان مهاجرت از مرکز و نقاط مختلف کشور به‌خصوص به شمال کشور و حاشیه‌نشین‌ها افزایش پیدا می‌کند و آثار تمدنی در شهرهایی مثل اصفهان و شیراز تخریب می‌شود و نیز بسیاری عوارض دیگر که ذکر آن در این مقوله نمی‌گنجد.

پس بیانات امام‌جمعه محترم اردبیل واقعی و صادق است و باید دولت و حکمرانی استراتژی کشور را تدوین و به هر قیمت به مورد اجرا بگذارد. البته نه آنکه هر مورد و مسئله‌ای که در محدوده کشور وجود دارد و به‌عنوان اولویت خوانده شود و به‌عنوان استراتژی مطرح شود. در رسانه خواندم که وزیر محترم کشور گفته‌اند اگر به اسلام دل بدهیم، ظرف 10 سال از عداد 10 اقتصاد برتر دنیا خواهیم بود. هرچند برخی به این نظر نقد وارد کرده‌اند اما این بیان نشان می‌دهد که به اسلام دل نبسته‌ایم، البته مردم به اسلام دل بسته‌اند و جمهوری اسلامی ایران را با 98 درصد آرا قبول کرده‌اند؛ پس معلوم می‌شود مسئولان به اسلام دل نبسته‌اند. حال اگر به قول ایشان به اسلام دل ببندیم اولا وظیفه شرعی را انجام داده‌ایم و انجام وظیفه بر عهده ماست. ثانیا حسب دستورات صریح قرآن کریم باید اسراف نکنیم، راه بیگانه به کشور را ببندیم (می‌خواهد کالا باشد یا فرهنگ) وعده غیرعملی ندهیم، به عدالت قیام کنیم، به مستضعفین توجه کنیم، یستمعون القول و یتبعون احسنه باشیم و دیگر دستورات قرآنی. معلوم است که به اینها دل نبسته‌ایم. حال اگر چنین کنیم و جزء 10 اقتصاد دنیا هم نباشیم، نگران نشویم. حداقل انسان که می‌شویم! و حتما اقتصادمان هم رشد خواهد کرد.