یک پیشنهاد ساده و عملی
نشست سران اجلاس گلاسگو یا کنفرانس اقلیمی گلاسگو به پایان رسید. بالغ بر 90 کشور در بیستوششمین اجلاس آبوهوای سازمان ملل متحد حضور داشتند و براساس طرحی که داده شد متعهد شدند تا سال 2030 میلادی 30 درصد نسبت به سال 2020 از انتشار گاز متان جلوگیری به عمل آورند. متان پس از دیاکسیدکربن دومین گاز گلخانهای است که از قابلیت جذب بالایی برخوردار است و سریعتر در اتمسفر زمین تجزیه میشود. گفته میشود گاز متان یکی از گازهایی است که بشر میتواند بهسرعت تولید آن را کاهش دهد و از انتشار آن جلوگیری به عمل آورد. فصل سرما نزدیک است و یکی از منابع اصلی سوخت کشور گاز است. اثر گرمایشی بالقوه گاز متان نسبت به دیاکسیدکربن 20 برابر بیشتر است؛ یعنی گازی که امروزه در کشور ما برای تأمین سوخت منازل استفاده میشود، منبع اصلی تولید گاز متان رهاشده در جو زمین است. ایران از نظر آماری هفتمین کشور آلاینده دنیاست، درحالیکه فاصله کشور ما با دیگر کشورها در زمینه صنعتی بسیار زیاد است. استخراج نفت، رهاشدن گاز چاههای نفت، سوخت گاز و گازوئیل در منازل و لولهکشی تقریبا سراسری گاز در کشور بزرگ ایران با وسعت 1648 هزار کیلومتر مربع و جمعیتی بالغ بر 80 میلیون نفر هزینه بالایی روی دست دولتها گذاشته است، نمیدانم طرح اولیه گازکشی به سراسر کشور و استفاده گرمایشی از گاز را چه کسی جایگزین مصرف برق بهعنوان کالای گرمایشی کرد، نگارنده تخصصی در این حوزه ندارد اما با کمی دقت متوجه میشویم به جای لولهکشی سراسری و مصرف مقادیر عظیمی گاز و انتقال آن به تکتک خانهها، بهتر بود بخشی از این گاز به نیروگاهها فرستاده میشد و با تولید برق بالا، استفاده از وسایل گرمایشی برقی را به جای گاز پیشنهاد میدادند کاری که در بسیاری از کشورها انجام میشود و مابهالتفاوت مصرف گاز نیروگاهها به جهت تولید برق و مصرف گاز خانگی با شیوه فعلی را در بازار پرمصرف جهانی به فروش میرساند و اینهمه هزینه لولهکشی و تبعات آن که تولید گازهای سمی و در مواردی انفجار خانهها به سبب نشت گاز و نیز مرگ خاموشی را که در اثر سوخت ناقص گاز در خانهها شاهد هستیم دیگر ناظر نبودیم. لابد متخصصان به طرح من خواهند خندید که چه پیشنهاد غیرفنیای ارائه میکنم، بگذریم که اکنون با همت دولتهای گذشته تقریبا اکثر مناطق کشور از لولهکشی گاز استفاده میکنند. ایران از نظر حجم ذخایر نفتی در جهان رتبه سوم و از نظر حجم ذخایر گاز رتبه دوم را دارد که سالانه سهم زیادی از نفت و گاز تولیدی صرف مصرف داخلی میشود. میدانیم که در ایران یارانه بالایی برای مصرف انرژی در نظر گرفته شده است که همین یارانهها و ارزانبودن انرژی موجب افزایش مصرف در کشور ما شده است. سرانه مصرف انرژی در ایران بالاست و برابر گزارش سازمان ملل بین 180 کشور جهان، رتبه دهم را در مصرف بیرویه انرژی داریم.
اگر با همین رویه پیش برویم و یارانهای را که باید صرف زیرساختها بشود، اینگونه هدر دهیم، در آینده کشور ایران نمیتواند جایگاه قدرتمند خود را در تولید نفت و گاز بهعنوان منبع اصلی انرژی فعلی جهان حفظ کند. در دولت گذشته مطلبی نوشتم و پیشنهاد دادم بیایید با اندک تغییری در ساختار در و پنجره خانههای مسکونی از هدررفت انرژی جلوگیری به عمل آوریم. برای نمونه پیشنهاد دادم حال که لولهکشی گاز تقریبا به اکثر مناطق کشور رسیده است و در خانهها مردم از سیستم قدیمی و کهنه بخاریهای گازسوز استفاده میکنند و اکثر بخاریها از استاندارد مناسبی برخوردار نیستند، اول فکری به حال بخاریهای گازسوز بکنید و اگر تغییراتی لازم است در نحوه مصرف سوخت انجام بشود آن را عملی کنید، دومین کاری که باید صورت بگیرد تغییر در و پنجره خانههای عمدتا قدیمی ایران است، امروزه تکنولوژی در و پنجرههای بهاصطلاح دوجداره چنان اهمیتی دارد که در پروانه ساختمانی به آن توجه میشود اما خانههایی که در گذشته احداث شدهاند و از در و پنجرههای قدیمی استفاده میکنند بیشترین هدررفت انرژی را در کارنامه خود دارند. برای برونرفت از این وضع و کنترل مصرف انرژی به باور من به عزمی ملی و بهاصطلاح جهادی و انقلابی و سریع نیاز داریم. پیشنهاد میکنم چند شهر را در طرح پیشنهادی من بهعنوان پایلوت طرح در نظر بگیرید، مثلا در منطقه سردسیر آذربایجان یکی از شهرهای منطقه را مورد آمایش قرار دهید، مثلا اهر یا عجبشیر یا مرند. هرچند کشور فاقد آمار درستی برای تحقیق است. با یک حساب سرانگشتی ببینیم امروز برای گرمایش این شهرها مردم چه میزان گاز و گازوئیل مصرف میکنند؟ حال اگر کل در و پنجره شهر مثلا اهر را در حرکتی انقلابی و جهادی و سریع دوجداره کنیم، هزینه آن چقدر خواهد شد؟ برای اجرای این طرح راهکاری در نظر گرفته شود و شرکتهایی تأسیس شود که مواد اولیه تولید در و پنجره دوجداره را که همگی در کشور موجود است، تأمین کنند، شرکتهای دیگری هم برای ساخت در و پنجره ایجاد کنیم و با هزینه دولت کل خانهها صاحب در و پنجره دوجداره بشوند، هزینه دوجدارهکردن در و پنجره را هم ظرف مثلا پنج سال روی قبض مصرف گاز خانهها سرشکن کنیم، مصرف گاز آن شهر بهشدت پایین خواهد آمد و مابهالتفاوت مصرف امروز یا فردایی که در حرکتی جهادی کل در و پنجره شهر را دوجداره کردیم، به حساب شرکت گاز واریز شود تا در سرمایهگذاری شهرهای دیگر مورد استفاده قرار گیرد. در مناطق کویری، مناطق کوهستانی و مناطق گرم هم میتوان شهر و شهرکهایی را بهعنوان الگو در نظر گرفت. از این برنامه چند استفاده میبریم؛ نخست اینکه با مصرف کمتر گاز، از تولید گازهای آلاینده جلوگیری میشود. دوم اینکه در شرایط موجود و نبود و کمبود شغل عدهای در کار تولید در و پنجره دوجداره، حملونقل و نصب آن فعال خواهند شد و در یک بازه زمانی با هزینه مردم همه خانهها با نصب پنجره دوجداره کمترین مصرف انرژی را در لیست هزینههای سالانه خود ثبت خواهند کرد و در نهایت دست دولت باز خواهد شد که از مابهالتفاوت گاز مصرفی امروز و میزان آن در فردایی که این طرح انشاءالله عملیاتی بشود، وارد بازار جهانی فروش گاز خواهیم شد. مگر کشورهایی که در مناطق سردسیری هستند برای جلوگیری از هدررفت انرژی مصرفی چه کردهاند؟ با برنامههایی از این دست در دیگر موارد مصرف عمومی مثل برق، آب و مهمتر از آن سوخت خودروهای تولید داخلی میتوان از بار یارانههای کمرشکن کاست. دولتهای گذشته به این مهم توجه نکردند، کاش دولت سیزدهم متوجه هدررفت بالای انرژی با روش و سیستم فعلی بشود.