مسببان کجایند؟
ریاستجمهور محترم در سفر به استان لرستان فرمودند هر که کارآمدی دارد، باید از او در مدیریتها استفاده شود. دلدادگی به انقلاب و نظام امر مهمی است اما از بانیان وضع موجود نباید استفاده شود. البته اشاره نکردند که وضع فعلی یعنی چه. هرچند یافتن مسببان و درسگرفتن از اقدامات آنها به مصداق «ادب را از که آموختی» کار پسندیدهای است اما قبل از آن باید تصویری از وضع فعلی داده شود (با وضع چهار ماه قبل) و سپس مسبب هر یک را جستوجو کرد، حال اینکه محروم از شغل یا خدمات دولتی یا حتی حیات شوند، امری قضائی است و نیاز به اقدامات دقیق و مبسوط دارد. اما یک نکته تأملبرانگیز در این بیان دیده میشود و آن اینکه این عبارت نشاندهنده آن است که وضع فعلی خراب است و چون هیچگونه استثنا یا توصیف تکمیلی در عبارت «وضع فعلی» نیامده، نشان میدهد که کلا وضع فعلی کشور خوب نیست. البته احتمالا ایشان چنین نیتی نداشتهاند و احیانا برخی موارد در ذهن ایشان بوده که آن را بهصورت کلی بیان کردهاند اما بههرحال بیان ایشان این حسن را دارد که اجازه میدهد وضع فعلی ترسیم شود. در حقیقت اگر بخواهیم وضع فعلی را بدانیم، بهاصطلاح باید یک عکس از بالا گرفته شود تا همه چیز در آن بهوضوح دیده شود. حال برآنیم که با تصور مجملی که از وضع کشور وجود دارد، چند مورد از وضع کنونی کشور را تحلیل کنیم و چه خوب است این امر به اندیشکدههای متعددی که برای 50 سال آینده پیشبینی وضع کشور را مطالعه کردهاند، داده شود تا تحلیل وضع کشور و مسببان وضع آن معلوم شود. وضع فعلی را میتوان در چند وضعیت ملاحظه کرد. البته دلدادگی به انقلاب و نظام حتما امر مهمی است، اما بهجز حسن سوابق و عمل قابل قبول آیا «دلدادگیسنج» دیگری وجود دارد که البته برخی ظواهر و کلام را با دلدادگی اشتباه میگیرند و صدالبته در این مختصر نمیخواهیم به این امر بپردازیم، بلکه بیشتر میخواهیم بهصورت بسیار مجمل تصویری از ایران فعلی بدهیم و مسببان آن را فرا بخوانیم. من البته مانند برخی که همه مصائب را به مقامات برمیگردانند، نیستم و معتقد هستم بسیاری از امور کشور بهدلیل کجفهمی و نبود اراده و اقدام مسئولان پایینتر یا غلط انجام شده یا انجام نشده است؛ مثل موضوع زباله کشور که در 40 سال گذشته درحالیکه میتوانست با سرمایهگذاری اندکی طلای کثیف به طلا تبدیل شود، بلااقدام مانده است. میتوان گفت که در 40 سال فقط در تهران 60 میلیون تن زباله تولید، دفن و موجب آلودگی سرزمین اطراف تهران و تبعات ناهنجار آن شده است و اگر قیمت بینالمللی زباله (از جمله خرید زباله توسط چین از آمریکا) را در نظر بگیریم، متوجه میشویم که چه ثروت هنگفتی را تبدیل به تهدید برای محیط زیست کردهایم. این فقط یک مثال است. حال بپردازیم به وضع ایران. اگر ایران را از بالا ملاحظه کنیم، میتوانیم مشاهده کنیم که:
1- شهرهای ایران گسترش فراوان یافته است، همانطور که بسیاری از دشتها به بیابان تبدیل شدهاند.
2- خانههای شهری و روستاها به آب لولهکشی و گاز لولهکشی مجهز شده است. شبکه برق در سراسر ایران گسترش یافته و تقریبا همه از نعمت برق و گاز به حد وفور یا اسراف استفاده میکنند درحالیکه نیروگاههای ما با راندمان بسیار پایین حجم زیادی از گاز تولیدی ایران را میسوزانند.
3- در شهرها آب لولهکشی تصفیهشده صرف آبیاری باغچهها، شستن ماشین و شستوشوی سطوح زمین میشود و هیچکس به آن توجه نمیکند.
4- ارزش پول ملی بهشدت کاهش یافته و قدرت خرید مردم بهشدت تضعیف شده و بهخصوص از محرومان محرومیتزدایی نشده است و تعداد افراد زیر خط فقر افزایش پیدا کردهاند.
5- در ایران یک میلیون چاه عمیق آبهای زیرزمینی را به سطح زمین میآورند و این باعث خالیشدن آبخوانها و درنتیجه نشست نیمی از دشتهای ایران شده و احتمال نشست زمین و واژگونی دکلهای انتقال برق، شکستن لولههای گازرسانی، نشست راهآهن و جادهها و ترکخوردگی ساختمانها و آثار باستانی شده است و هیچکس به آن توجه نمیکند.
6- با وجود شعار جهش تولید و رفع مشکلات تولید، گاز و برق کارخانهها را قطع میکنند و به منازل و اماکن خدماتی میدهند.
7- در ایران 40 سال است که تصفیهخانههای فاضلاب در دست اجراست و تکمیل نمیشود و در برخی شهرها فاضلاب از میان کوچهها میگذرد و در برخی موارد به خانهها سرازیر میشود.
8- در ایران کشاورزی عمدتا بهصورت قدیمی و سنتی اجرا میشود و از امکانات جدید فقط از کود زیاد و سموم دفع آفات بهصورت حداکثری استفاده و باعث افزایش سرطان میشود و آب در حجم زیاد هدر میرود.
9- در ایران دائما اتومبیلهای پرمصرف و با تکنولوژی قدیمی تولید میشود و هیچ اتومبیلی از گردونه مصرف خارج نمیشود و موجب آلودگی هرچه بیشتر شهرها میشود و بیماریهای فراوانی برای مردم ایجاد میکند.
10- در ایران در 40 سال معادل 350 میلیارد دلار ارز در بازار آزاد توسط بانک مرکزی فروخته شده و بهجای آنکه این ارز صرف سازندگی کشور و مردم شود، توسط قاچاقچیان استفاده شده و عمده آن توسط افراد بهصورت سرمایه از کشور خارج میشود و به ترکیه، قبرس، امارات، کانادا و آمریکا انتقال مییابد.
11- در ایران در زمان بحبوحه جنگ خشکسالی و بیآبی هزاران هکتار برنجکاری میشود و همه فاضلابهای شهری خوزستان و بسیاری شهرهای دیگر به رودخانه کارون و دیگر رودخانهها میریزد و هیچ اقدامی نمیشود.
12- در ایران همچنان جنگلها تراشیده میشود و از سطح جنگلهای قدیمی استفادههای سوداگرانه شده و مزارع به ویلا تبدیل میشود و صدای هیچکس شنیده نمیشود.
13- در ایران درحالیکه روستاها همچنان با زلزله پنجریشتری فرو میریزد و بافتهای کهنه شهری جان مردم را تهدید میکند، در تهران و شهرهای بزرگ همچنان برجهای پرزرقوبرق و ویلاهای وسیع و مدرن و پرهزینه ساخته میشود و شهرداریها همچنان مجوزهای مربوطه را صادر میکنند و مصالح ساختمانی که باید صرف جلوگیری از تلفات مردم بر اثر زلزله شود، حرام میشود و همه تماشا میکنند.
14- در ایران چند سال صرف میکنند و برنامه پنجساله مینویسند و رئیسجمهوری برنامه چهارم را خمیر میکند و رئیسجمهور و دیگری آن را به هیچ میانگارد و درحالیکه برنامه ششم همین امسال هم پایدار است، در بودجهنویسی برای سال 1400 کمترین توجهی به آن نمیشود.
تصویر ایران از بالا بسیاری دیگر از مسائل را نشان میدهد. چه خوب است که ریاستجمهور به یاد مسببان وضع فعلی کشور افتاده و چه خوب است که «عدم فعل و اقدام» هم از سوی قوه قضائیه بهعنوان جرم مطرح شده است. خوب است عدم اقدام برنامه مصوب چهارم و ششم از سوی رؤسای جمهور و سازمان برنامه و بودجه و مجلس در تصویب قوانین بودجه کشور مورد توجه رئیس قوه قضا قرار گیرد و چه خوب است که هر کس در هر مقامی به خود هم نگاه کند که آیا من مسبب این وضع نبودهام؟