رئیسی در مسکو
از زمان سفر جناب رئیسی به مسکو، مطالب بسیاری در رسانهها درباره حواشی این سفر مطرح شده و جناحهای مختلف سیاسی به مصداق «هر کسی از ظن خود شد یار من» از منظری به تفسیر و تأویل آن پرداختند. مؤیدان نماز رئیسی در کاخ کرملین و بهزعم خود شرایط روحی و روانی پوتین در ملاقات را نمایانگر اقتدار و موفقیت سفر رئیسی جمهور برشمردند. در مقابل منتقدان بر شمار فراوانی از موارد همچون نحوه استقبال در فرودگاه و کاخ کرملین، پرچم کشور، نحوه ملاقات دو رئیسجمهور و... که با شئونات کشور سازگاری نداشت و در شأن رئیسجمهور کشور نبود، انگشت گذاشتند. در کنار مواد مندرج در قانون اساسی درباره سیاست خارجی، رهبری همواره بر سه اصل «عزت، حکمت، مصلحت» در مراودات سیاسی تأکید داشتهاند. کنکاش از حواشی پرتعداد این سفر نشان از غلبه مصلحت بر دو اصل دیگر دارد. از مقدمات سفر و اینکه هیئتهای مقدماتی تا چه اندازه از مسئولیتهای خود درباره سفر بالاترین مقام اجرائی کشور آگاه بوده و بر اجرای آن تأکید کردهاند، اطلاعی ندارم. در عین حال به دلیل سابقه خدمت طولانی در دستگاه دیپلماسی و همراهی چند رئیسجمهور در سفرهای خارج از کشور (آیتالله خامنهای، زندهیاد هاشمیرفسنجانی و سیدمحمد خاتمی) از مقدمات سفر رئیسجمهور به خارج از کشور که پروتکلهای تشریفاتی بخشی از آن است، آگاهی دارم. نباید و نمیتوان همه موارد سفر را در «تشریفات» آن خلاصه کرد، ولی رهاکردن این اصل مهم را هیچ کشوری برنمیتابد و حتی در سختترین شرایط نیز همه کشورهای جهان اعم از کوچک و بزرگ و فقیر و غنی بر رعایت احترام و آداب تشریفاتی درباره رئیس کشور حساسیت فوقالعادهای دارند و حتی در بسیاری از موارد رعایتنکردن آن باعث لغو یا تعویق سفر میشود. البته در کنار مسئولیت سنگین دستگاههای ذیربط در نهاد ریاستجمهوری، وزارت امور خارجه و سفارتخانهها، به مصداق «حرمت امامزاده به متولی آن است» حساسیت شخص رئیسجمهور نیز مهم و تأثیرگذار است. از سفرهای جناب خاتمی بهخصوص به فرانسه و عربستان میگذرم که این روزها در فضای مجازی بسیار از آن یاد شده و به دو مورد در سفرهای آیتالله خامنهای و زندهیاد هاشمیرفسنجانی اشاره میکنم. به علت مسئولیت در وزارت خارجه در سفر آیتالله خامنهای به سوریه، لیبی و الجزایر جزء هیئت همراه بودم. در آن زمان به علت شرایط خاص جنگ تحمیلی، بخشی از نیازهای تسلیحاتی از طریق لیبی تأمین میشد. مسئولان کشور بر اهمیت حمایت لیبی از ایران بهخصوص در خنثیسازی استراتژی «عربی-فارسی» کردن جنگ توسط رژیم بعث آگاه بودند. ضمن اینکه تجهیز ایران به موشکهای اسکاد و هدف قرارگرفتن بغداد تا حد قابل توجهی در ممانعت عراق در عملیات موسوم به «جنگ شهرها» تأثیرگذار بود. به اتفاق حاج محسن رفیقدوست و زودتر از هیئت به لیبی رفتیم. تا قبل از ورود ایشان، مقامات ارشد لیبی از پاسخ صریح درباره استقبال قذافی طفره رفته و آن را به تصمیم رهبر کشورشان موکول میکردند. فشارهای هیئت ایرانی نیز چندان تأثیرگذار نبود. از تبختر قذافی آگاه بودیم. او خود را رهبر و بالاتر از رؤسای جمهور میدانست. با این وجود اصرار ایران بر استقبال وی از آیتالله خامنهای بود. تهدید هیئت مستقر در لیبی به لغو سفر در صورت عدم استقبال رئیسجمهور از سوی قذافی که محسن رفیقدوست آن را در کتاب خاطرات خود (البته با اندکی اغراق) شرح داده است، باعث تغییر روش لیبی شد.
هواپیمای حامل آیتالله خامنهای و هیئت همراه با اسکورت جنگندههای میگ در فرودگاه شهر سرت بر زمین نشست. لحظاتی بعد از فرود هواپیما، اتومبیل حامل قذافی و جلود (نفر دوم لیبی) پای پلکان هواپیما از رئیسجمهور کشورمان استقبال کردند. در آفریقای جنوبی استقبال از رؤسای کشورها توسط وزیر خارجه یا یکی از وزرای ارشد کابینه صورت میگیرد. شخصا شاهد چنین استقبالی از رؤسای کشورهای بزرگ جهان (آمریکا، روسیه، فرانسه و...) بودم. سال ۱۳۷۵ زندهیاد هاشمیرفسنجانی به آفریقای جنوبی سفر کرد. آمریکا بهصراحت با این سفر مخالف بود و ابایی از بیان آن از زبان سخنگویان خود نداشت. اطلاع داشتیم که از طرق دیپلماتیک نیز به آفریقای جنوبی فشار میآورند تا مانع سفر شوند. این موضوع را مقامات آن کشور صریحا به ایران اطلاع داده بودند. ضمن اینکه برخی از مقامات آن کشور نیز مخالف سفر رئیسجمهور ایران بودند. قائممقام وزیر خارجه آن کشور در پاسخ به سؤال خبرنگاری درباره سفر هاشمی گفته بود قرار است رئیسجمهور ایران «سفر کاری» (Working Visit) از آفریقای جنوبی داشته باشند. آگاهان از تفاوت ترتیبات سفر کاری بسیار متفاوت از سفر رسمی (State Visit) اطلاع دارند. موضوعی که ظاهرا در سفر رئیسی به مسکو نیز مبهم ماند و مشخص نشد این سفر کاری بود یا رسمی؟ برخلاف پروتکل کشور میزبان، نلسون ماندلا شخصا در فرودگاه ژوهانسبورگ از هاشمیرفسنجانی استقبال کرد. چند ساعت بعد مراسم شام رسمی با حضور مقامات عالی در ساختمان مجلل ریاستجمهوری برگزار شد. استقبال از هاشمی در شرایطی صورت گرفت که ماندلا از مشکل زانو رنج میبرد و بلافاصله پس از سفر در بیمارستان نظامی پرتوریا مورد عمل جراحی قرار گرفت. ذکر این موارد تقلیل ارزش سفر رئیسی به مسکو نیست. روسیه همسایه بزرگ و تأثیرگذاری است و غفلت از روابط با چنین کشوری به دور از حکمت مورد اشاره رهبری است. صحبت درباره آگاهی و انجام مسئولیت کسانی است که مقدمات امنیتی، تشریفاتی و محتوایی چنین سفرهایی را بر عهده دارند. بر استقبال ایشان از سوی وزیر انرژی نمیتوان خرده گرفت. کمااینکه پوتین در سفر به تهران از سوی وزیر ارتباطات مورد استقبال قرار گرفت. مشخص نیست که توافق دو کشور درباره سفر رئیسی بر سفر رسمی بود یا کاری. به فرض پذیرش سفر کاری و حذف میهمانی رسمی شام، هنوز پاسخی به سؤالات متعدد دوستان درباره عدم استقبال پوتین از رئیسجمهور کشورمان در آستانه کاخ کرملین، دستدادن، عکسگرفتن و نحوه نشستن که در همهجای دنیا مرسوم است، نیافتهام. اخیرا نیز کلیپ کوتاهی از نحوه ورود رئیسی به محل ملاقات منتشر شد که در صورت صحت باید آن را به حساب بیتجربگی دستاندرکاران انجام این سفر گذاشت. نه به آن کاری که برخلاف عرف دیپلماتیک از امیرعبداللهیان سر زد و در مقام پاسخ به اینکه چرا در محل رؤسای کشورها ایستادی، گفت «جایی که ایستادم در شأن ایران بود» و نه به اینکه رئیسجمهور میزبان قدمی برای استقبال از رئیسجمهور کشورمان به جلو برنمیدارد و از دستدادن با وی نیز خودداری میکند، ملاقات در فاصله غیرمرسوم پنجمتری دور میزی غیرمتعارف برگزار میشود و آنچنان که از عکسهای منتشرشده برمیآید، اثری از پرچم بهعنوان نماد کشور مشاهده نمیشود. حتی اگر قول سفیر کشورمان درباره «سفر کاری» جناب رئیسی را بپذیریم، احتمالا جناب سفیر از حداقلهای تشریفات چنین سفری اطلاع دارند. سخن آخر درباره تشریفات سفر اینکه مسئولان و برنامهریزان وظیفه دارند با دقت و وسواس جزئیات و برنامههای سفر را بهگونهای تنظیم کنند که متضمن حفظ وجهه و جایگاه رئیسجمهور و رعایت عزت و کرامت نظام جمهوری اسلامی باشد. از تشریفات که بگذریم، اطلاعات روشن و قانعکنندهای درباره محتوای سفر که بتواند حاشیههای ناخوشایند آن را از اذهان بزداید، در اختیار نداریم. فارغ از نظر منتقدان در استراتژی پررنگ «نگاه به شرق» و اینکه این رویکرد تا چه اندازه تأمینکننده منافع ملی کشور است، قبل از سفر صحبت از امضای موافقتنامه 20ساله بود که ظاهرا این امر نیز فعلا به تعویق افتاده و مسئولیت تهیه متن نهایی به وزرای خارجه دو کشور واگذار شده است. درصدد مقایسه رفتار روسیه با دیگر کشورها نیستم، ولی قبلا در این ستون نوشتم بازی هنرمندانه اردوغان حاوی درسهای بزرگی است. جنگنده پیشرفته سوخوی روسیه را سرنگون میکند، سفیر پوتین در آنکارا به قتل میرسد، چند سال با تمام امکانات برای سرنگونی اسد سرمایهگذاری کرده و با روسیه سرشاخ میشود. درنهایت سامانه اس ۴۰۰ را هم از همان کشور دریافت میکند. در جمعبندی نهایی و با توجه به نوع برخورد روسیه با رئیسی و دستاوردهای سفر میتوان چنین استنباط کرد که پوتین همچنان مایل به استفاده از کارت ایران در پیشبرد اهداف جاهطلبانه خود است. در نگاه حاکمان کرملین ایران به دلیل مشکل با غرب و مشکل اقتصادی ناشی از بحران هستهای، چارهای جز رویکرد به شرق به شمول روسیه ندارد. برخورد دور از شأن در سفر اخیر رئیسی و پیش از آن تعامل ناشایست با سفر رئیس مجلس نمایانگر نگاه کرملین به ایران است. شایسته است با محور قرارگرفتن منافع ملی، کنارگذاشتن نگاه پررنگ منفی به غرب به شمول آمریکا و برقراری روابطی متوازن با همه کشورهای تأثیرگذار جهان، دندان طمع کرملین در اینگونه برخوردها با ایران کشیده شود. پوتین باید درک کند که نه روسیه کنونی، امپراتوری سابق تزاری و نه حتی در اندازههای اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی است که در دوره جنگ سرد بر نیمی از جهان سیطره داشت و نه ایران در عهد قاجار و دوره پهلوی است. قراردادن همه تخممرغها در سبد مسکو، همراهی و حمایت بدون مابازا از مواضع این کشور قطعا در راستای رویکرد نه شرقی و نه غربی نیست و با مصلحت مد نظر رهبری همخوانی ندارد. مضافا اینکه رویکرد فرصتطلبانه پوتین در سوریه، استفاده حداکثری از نیروی رزمی ایران برای حفظ نظام سوریه، تحکیم و تعمیق روابط با اسرائیل و ترسیم خطوط قرمز در اقدام علیه اسرائیل، نادیدهگرفتن ایران در مناقشه قرهباغ، استفاده حداکثری از گرفتاری ایران در بحران هستهای و رقیبپنداشتن ایران در صادرات گاز، درسهای عبرت بزرگی است که باید از آن پند گرفت. تکرار میکنم این ملاحظات نافی حفظ جایگاه روسیه در سیاست خارجی کشور، برقراری روابطی متوازن و بر اساس منافع متقابل و استفاده از ظرفیتهای آن در توسعه کشور نیست. هیچ عقل سلیمی نمیتواند رابطه با همسایه بزرگ، قدرتمند و تأثیرگذاری مانند روسیه را نفی کند.