دور هشتم، آخرین ایستگاه وین؟
از رصد اخبار وین چنین به نظر میرسد که در صورت برخورداری «اراده سیاسی» واشنگتن و تهران دستیابی به توافق در دسترس است. اینک و پس از پایان دور هشتم مذاکرات هیئتهای مذاکرهکننده برای مشورت و اتخاذ تصمیمات سیاسی به پایتختهای خود بازگشتهاند تا در مواردی از اختلافات باقیمانده که نیازمند «تصمیم سیاسی» است دستورات لازم را دریافت کنند. هرچند اخبار مذاکرات از سوی تیم مذاکراتی ایران اندک و قطرهچکانی منتشر میشود اما از شواهد چنین برمیآید که باوجود پیشرفتهای صورتگرفته در موضوعات «لغو تحریمها و چگونگی آن، بازگشت از گامهای برداشتهشده، تعیینتکلیف دستاوردهای هستهای ایران پس از خروج ترامپ از برجام، راستیآزمایی و تضمین عدم خروج همچنان ابهاماتی در مواضع طرفین وجود دارد که نیازمند تصمیم سیاسی است». به ادعای نشریه پلیتیکو، در موضوعات کلیدی از جمله چگونگی محدودکردن دوباره برنامه هستهای ایران، نحوه لغو تحریمهای دوباره اعمالشده و ترتیب و توالی این مراحل پیشرفتهایی به دست آمده است. اما مسئله توالی هنوز بهطورکامل حل نشده و مشکل روند ترسیم و ترتیبات اجرائی آن به تعامل مستقیم مذاکرهکنندگان نیاز دارد تا یک توازن دقیق (اقدامات متقابل هماهنگ و مبتنی بر یک الگوی ترتیب و توالی) برای گامهای ایالات متحده و ایران در مسیر بازگشت به توافق طراحی کنند. این امر میتواند شامل برداشتن اولین گام در لغو تعدادی از تحریمها، از جمله آمادهسازی زمینه برای فعالسازی مجدد تجارت جهانی با ایران باشد. ایران مشتاق است ببیند که تجارت واقعا دوباره در حال حرکت است تا تأیید کند که تحریمها برداشته شده است (اصل راستیآزمایی). در کنار تلاشها برای احیای توافق ۲۰۱۵ (برجام) ایده «توافق موقت» با هدف برونرفت از بنبست مطرح شده است. این طرح که ظاهرا ایران مخالف آن است، ایدهای آمریکایی است ولی گفته میشود روسها آن را به هیئت ایران ارائه کردهاند. تفسیر شفاف و بیشبهه این اقدام رایزنیهای فشرده مسکو-واشنگتن در مذاکرات هستهای است. مذاکرات هفته گذشته لاوروف و بلینکن در ژنو حول بحران اوکراین نتیجهای در بر نداشت و شاهد تشدید بحران و افزایش نگرانیهای اروپا از تبعات آن هستیم، با وجود این هر دو طرف از اشتراک نظر و مشورتهای مداوم درباره مذاکرات وین اظهار خرسندی کردند. این نشانه خوبی برای ما نیست. اصرار بر نفی «مذاکره مستقیم» در شرایطی که هر کشوری دنبال منافع خود است، اقدامی غیرمنطقی بود که با سخنان اخیر رهبری از آن عبور کردیم. سیگنال روشن وزیر خارجه و توییت محافظهکارانه ولی مؤیدانه علی شمخانی نیز بهدلیل همان مجوز مطرح شد که بازتاب وسیعی در جهان داشت. با وجود این ظاهرا باقیمانده «دلواپسان» که خود را عین نظام میدانند، گستاخانه به امیر عبداللهیان و شمخانی حمله کرده و به بیان دیگر با تصمیم نظام به مخالفت برخاستند. در آن سوی آبها نیز «دلواپسان آمریکایی» مخالفت با هرگونه توافق با ایران را با صدای بلندتری فریاد میزنند. تام کاتن، سناتور تندروی جمهوریخواه و از منتقدان سینهچاک برجام به همراه ۹ سناتور همحزبی خود با ارسال نامهای به جو بایدن ضمن انتقاد از افزایش صادرات نفت ایران، خواهان اجرای تحریم علیه نفتکشهای حامل نفت ایران و خریداران نفت ایران شدند.
این سناتورها از دولت بایدن خواستهاند تردید را کنار گذاشته و از اقداماتی که «امنیت ملی آمریکا را در معرض مخاطره» قرار میدهد، پرهیز کند و اقداماتی علیه صادرات نفت ایران در پیش بگیرد و «تحریم علیه شرکتهایی که نفت ایران را خریداری میکنند و همچنین علیه نفتکشهای خارجی که تجارت غیرقانونی نفت ایران را زنده نگه میدارند، اجرا کند». باوجود جیغهای بنفش مخالفان در ایران و آمریکا، تصمیم دو طرف اصلی به سمتوسوی «توافق» است و البته آینده این مذاکرات هم مانند دوره قبل در گرو تصمیم تهران-واشنگتن و اراده سیاسی دو طرف اصلی است. کنارهگیری ریچارد نفیو (که باید آن را کنارگذاشتن محترمانه دانست) از تیم مذاکرهکننده، تصمیمی سیاسی در راستای عزم آمریکا برای تفاهم با ایران و برداشتن موانع موجود و پالس روشن به ایران در راستای تفاهم است. نفیو معمار تحریمهای فلجکننده است که مواضع تندی در قبال ایران دارد. در واقع نفیو را میتوان در جبهه بازهای کاخ سفید گنجاند که الان هم در داخل آمریکا تفاهم با ایران را رد میکنند و خواهان ادامه تحریمها و فشارهای حداکثری هستند. از زمان آغاز دور جدید مذاکرات بارها درباره اختلاف وی با رابرت مالی خبرهایی به بیرون درز کرده است. رویکرد بایدن و وزیر خارجهاش بلینکن اما تعامل با ایران از طریق احیای برجام است. از یاد نبردهایم که انتصاب مالی به سمت ریاست تیم مذاکرهکننده به گرایش وی به ایران واکنش جدی اسرائیل را در پی داشت. تحلیلگران این اقدام را سیگنال مثبتی از سوی بایدن به ایران در راستای احیای برجام ارزیابی کردند. اما من مسئله را فراتر از اینها دانسته و بر این باورم که هدف اصلی آمریکا «ترغیب تهران به اتخاذ تصمیم سخت برای کاهش تشنج با واشنگتن و برداشتن گامهایی در جهت بهبود روابط» است. الفبای علم سیاست به ما میآموزد که هر اقدام سیاستمداران با هدفی طراحیشده انجام میشود و سلایق دوستانه فقط در حکم کاتالیزر و تسهیلکننده آن راهبرد است. تبریک مالی در راهیابی ایران به جام جهانی نیز در همین راستا قابلتفسیر است. مواردی از قبیل کنارگذاشتن محترمانه نفیو، آزادسازی سمبلیک منابع مالی مسدودشده ایران، عقبنشینی تیم جدید ایران از نفی شش دور مذاکره دوره روحانی، تغییر رویکرد نفی کامل مذاکره با آمریکا به امکان آن با طرح شرایطی که اعلام شده و... مصادیق گزارهای است که میگوید «در کنار مذاکرات فنی دو طرف نیازمند تصمیم سیاسی هستند». درک صحیح از شرایط جهان و استفاده بهموقع از آن از ضرورتهای اداره کشور است. گوهر وجودی و ارزش سیاستمداران در چنین مقاطعی بروز و ظهور مییابد و استفاده از فرصتهای تکرارنشدنی نمایانگر فراست و هوشمندی رهبران سیاسی است. نمونههای فراوانی در روابط بینالملل و تاریخ خودمان و حتی در بین کشورهای منطقه وجود دارد. مذاکرات قوامالسلطنه با استالین در بحبوحه اشغال ایران و تجزیه بخشهایی از کشور، اقدام متهورانه زندهیاد هاشمیرفسنجانی در ماجرای مکفارلین در زمره این نمونههاست. بحران اکراین و صفآرایی روسیه در مقابل غرب و مناقشه آمریکا و چین شرایط جدیدی را در روابط بینالملل رقم زده است. نباید درمورد نقش و تأثیر ایران در شرایط جدید مبالغه کرد ولی روشن است آمریکا تلاش میکند با کاهش حجم تعهدات خود در خاورمیانه، بر چالشهایی که در برابر چین و روسیه (البته با دو ماهیت متفاوت) در مقابل خود دارد، متمرکز شود. در کنار تلاش آمریکا برای مهار هستهای ایران از طریق مذاکرات وین، واشنگتن نگران سوءاستفاده دو رقیب خود و وابستگی کامل ایران به آنهاست که قطعا با توجه به ژئوپلیتیک ایران در راستای راهبرد آمریکا نیست. در مربعی که در چهار گوشه آن ایران، آمریکا، روسیه و چین قرار دارند، هنر ایران در برقراری توازن با این سه قدرت جهانی در روابط سیاسی-تجاری است. گذاشتن همه تخممرغها در سبد مسکو یا پکن به دور از درایت سیاسی و برخلاف مصالح کشور و همچنین مغایر با راهبرد انقلاب و نظام در سیاست خارجی است.