مروری بر فرهنگ عزت(2)
اینکه در روابط دیپلماتیک و غیردیپلماتیک به جای آنکه هدف افزایش منافع ملی باشد، دنبال خرید عزت هستیم، اینکه مردی سر جداشده همسرش را در شهر میگرداند، هر دو نمونههایی هستند از فرهنگی که به نام «فرهنگ عزت» (culture of honor) شناخته میشود؛ فرهنگی که در آن آدمیان تنها به دنبال حفظ عزت هستند؛ چه فقر نتیجهاش باشد، چه حراج بر سر منافع ملی و چه خون انسانی بر دست! چالش «فرهنگ عزت» آن است که افراد به مرور زمان بیشتر از آنکه از آینده و حال خود محافظت کنند، دنبال طلب و تمناکردن احترام و عزت از دیگران هستند. به عبارت دیگر، افراد تلاش دارند در مقابل دیدگان سایرین، عزتمند دانسته شوند، نه آنکه واقعا عزت داشته باشند! به همین دلیل این افراد ترجیح میدهند بزرگترین باجها را مخفیانه بدهند، ولی در حضور دیگران با آنان محترمانه برخورد شود. پژوهشهای مربوط به جوامع دارای «فرهنگ عزت» نشان میدهد مردم این فرهنگ، سعی در پنهانکاری هر چیزی دارند که عزت آنان را در برابر دیگران خدشهدار کند. برای نمونه، آنان از کسی که به آنها یا خانوادهشان تجاوز کرده باشد، شکایت نمیکنند؛ چراکه همین شکایت را اعتراف به «عزت ازدسترفته» میدانند و این اعتراف در تقابل با فرهنگ عزت قرار دارد. به این ترتیب است که این جوامع دارای بیشترین میزان تجاوز هستند!
یعنی همان کسانی که به عزت و ناموس بیش از بقیه اهمیت میدهند، بیشتر هم تجاوز را تجربه میکنند! آنان در اینگونه مسائل ترجیح میدهند خودشان اگر بتوانند تجاوزگر را به قتل برسانند، اما تمایلی به شکایت ندارند! در همین جوامع است که فرد قربانی (که مورد تجاوز قرار گرفته است) اغلب در نظر مردم محکوم میشود. اتکا به جملههای نادرستی مانند «حتما خودش رفتار بدی کرده است» یا «حتما خودش رفتاری کرده است که به او تجاوز کنند»، از استدلالهای غیرعقلانی و شناختهشده در این جوامع است. به این ترتیب «قتل ناموسی» (honor killings) در فارسی به جای «قتلهای عزتگرا» به «قتل ناموسی» تغییر نام میدهد که همین تغییر نام هم نشانهای است از اینکه ما تا چه حد در جامعهای عزتگرا زندگی میکنیم. «فرهنگ عزتگرا» یا به زبان دیگر «فرهنگ ناموسی» اغلب در جوامع مردسالار مشاهده میشود؛ و البته در جوامع مردسالار نیز تقویت میشود. پژوهشهای مربوط به جوامع عزت نشان میدهد در برابر هر چیزی که عزت افراد این جوامع را لکهدار کند، خشونت واکنشی قابل پیشبینی است. بررسی قتلها در ایران نشان میدهد 20 درصد از کل قتلها و 50 درصد از قتلهای خانوادگی در این دسته قرار میگیرند. در استان خوزستان این رقم به 40 درصد از کل قتلها میرسد.
مطالعات قومنگاری: در مطالعات قومنگاری (کمپل) نشان داده شد ریشه این فرهنگ مربوط به تفاوت دو جامعه گلهدار و کشاورز است. در جوامع کشاورز، بقای یک کشاورز وابسته به همکاری با دیگران است، اما در جوامع گلهدار، هر فرد همواره در معرض تهدید دائمی دزدیدهشدن حیوان خود است و به همین خاطر آبروی مرد گلهدار تنها ارزش فردی او نیست، بلکه مهم ترین دلیل امرار معاش وی نیز هست. به همین دلیل جوامع گلهدار به خون بیش از زمین وفادار هستند؛ آنها به دلیل شرایط سخت محیطشان، اغلب زندگی قبیلهای داشتهاند. جامعهشناسی به نام شیلتون رید نشان میدهد که در جوامع کشاورزی، جرم و جنایت بیشتر از نوع اقتصادی و در جوامع گلهداری امری شخصی و مرتبط با عزت است.
بازشناسی: هزینههای «فرهنگ عزت» چه در عالم سیاست و چه در نظم اجتماعی، تبدیل به تهدید بزرگ ایران امروز شده است. غلبهیافتن «فرهنگ عزت» بر سایر ویژگیهای فرهنگی، تبدیل به پیشران بدبختیهای جمعی شده است. هم دیپلماتی که تعاملات بینالمللی را در تقابل با عزت تعریف میکند و هم کسی که دست به قتل خانوادهاش میزند، دو چهره از یک واقعیت هستند؛ دو چهره از فرهنگ عزت. اگرچه احساساتی مانند عزت، ناموس یا شرافت، مانند هر احساس دیگری قابل تقدیر است، اما این تا جایی است که در تقابل با عقلانیت قرار نگیرد. این روزها از هر بلندگویی بر عزت و ناموس تأکید میشود، بدون آنکه از عقلانیت حرفی زده شود. پس عجیب نیست که ما به چنین نقطهای برسیم. ما از مرزهای عقلانیت مدتهاست رد شدهایم و گویا کسی تمایلی ندارد تا بگوید: «عزت اصلی، پایدار و بلندمدت در عقلانیت است؛ احساسهای زودگذر نمیتوانند آینده ما را بدزدند!».
پ.ن: بخش اول این یادداشت دوشنبه هفته پیش در روزنامه منتشر شده است.