|

الگوی اسلامی‌-ایرانی پیشرفت

رئیس شورای عالی الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت در نشست هم‌اندیشی اعضای شورای عالی و اعضای اندیشکده‌های مربوطه اعلام کردند که پس از ۱۰ سال مطالعه و طراحی به زمان رسمیت‌یافتن الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت نزدیک می‌شویم. همچنین اعلام کرده‌اند که پس از دریافت نظرات مجمع تشخیص مصلحت آن را برای تأیید و ابلاغ به مقام معظم رهبری تقدیم می‌کنند. در دنباله سخنان، ایشان تأکید کرده‌اند که این الگو در چهار سطح تخصصی، راهبردی، کارشناسی و عمومی تدوین شده و از استادانی استفاده شده است که از بیانات رسا و قلم توانا بهره‌مند هستند. البته اقدامات فکری و راهبردی از قبیل تدوین الگوی پیشرفت طبعا امری پسندیده است؛ ولی در برهه کنونی بدون اطلاع از محتوای آن قابل بررسی و نقد نیست و شاید این اطلاع‌رسانی عمومی مبهم باید به ارائه این الگو منتهی می‌شد. به هر حال در این مقوله ذکر چند نکته لازم و ضروری است تا تهیه‌کنندگان الگو درخصوص این نکات بررسی‌های لازم را انجام داده و اعلام نظر کنند. نخست آنکه الگوی پیشرفت اسلامی- ایرانی طبق اصول باید حاصل ادغام یا ترکیب، یا گرته‌برداری از دو مفهوم اسلام و ایران باشد و اینکه الگوی اسلامی- ایرانی تدوین‌شده حاصل کدام روش است، روشن نیست. حسب قاعده برای پیداکردن الگوی اسلامی- ایرانی باید ابتدا الگوی اسلامی و سپس الگوی ایرانی پیشرفت شناخته شود و سپس الگوی اسلامی-ایرانی را تدوین کرد. هرچند حسب «الاسلام یعلو و لا یعلی علیه» هیچ چیز حتی الگوی ایرانی نمی‌تواند الگوی اسلامی را ارتقا دهد و البته ممکن است بگوییم می‌توانیم از برخی موارد که مغایر اسلام نیست، استفاده کنیم. به هر حال علی‌القاعده علاوه بر لزوم معلوم‌بودن و نشر الگوی اسلامی و نیز الگوی ایرانی برای همگان باید ببینیم پایه الگوی طراحی‌شده چگونه انتخاب شده و الگوی دیگر چه تأثیری بر آن گذاشته است. آیا پایه الگو اسلامی بوده یا پایه الگو ایرانی است؟ دوم آنکه حسب تعریف، الگو، نمونه و شکل چیزی است که از کاغذ یا مقوا بریده باشند، مثل الگوی لباس که خیاط از روی آن پارچه را می‌برد. در حقیقت به طور کلی الگو به‌عنوان اسوه و نمونه بسیار عینی و نزدیک به عمل است. آنچه حدود دو سال قبل به‌عنوان الگوی اسلامی- ایرانی عرضه شد و برای تکمیل و نظرخواهی به شورای عالی الگوی اسلامی‌-ایرانی پیشرفت ارجاع داده شد، مطابق معمول عبارت از متونی از تعاریف و جهت‌گیری‌های کلی بود که افراد متخصص و با مهارت‌های بیانی رسا و قلمی توانا تهیه کرده بودند. طبعا تهیه متن‌های این‌چنینی نیازمند توانایی دانستن فلسفه و تسلط بر علوم و فناوری‌های مختلف است و بهره‌مندی و استفاده از آن وابسته به نوع تفسیر و تحلیل و تأویل بهره‌برداران است که مجموعه‌های اجرائی در آن اختلاف می‌کنند و درک مشخص و صریحی که جامع و مانع باشد، نمی‌توانند داشته باشند؛ بنابراین این‌گونه متون پس از تدوین که نوعا با به‌کارگیری کلمات پرطنین علمی و زیباست، بدون آنکه تأثیری در ماوقع داشته باشد، روانه قفسه کتابخانه‌ها می‌شود و قوانین و مقررات و رفتار حکمرانان و مردم به صورت روزمره و به دور از الگوی تدوین‌شده همچنان به جریان خود ادامه می‌دهد. سوم آنکه اگر این الگو بخواهد سرمشق کارهای آینده توسعه (بخوانید پیشرفت) قرار گیرد، باید تبدیل به قانون شود. هرچند قوانین توسعه‌ای مصوب مجلس در سال‌های گذشته، عملا در اجرا نادیده گرفته شده است؛ اما به هر حال چنین امر مهمی باید به قانون تبدیل شود.

نه آنکه تأیید رهبری ملاک کار نباشد؛ بلکه ایشان هر امر مشابهی را به قانون‌گذاری منوط کرده‌اند؛ بنابراین تدوین الگوی اسلامی - ایرانی پیشرفت باید قبل از تأیید مقام ولایت به‌صورت قانون از مجلس شورای اسلامی بگذرد و در حقیقت این کار در بدو امر نیز ربطی به شورای تشخیص مصلحت ندارد. چهارم آنکه به چه دلیل الگویی که بنیان پیشرفت کشور در آینده خواهد بود، از نظرات مردم و جمیع فرهیختگان کشور مخفی نگه داشته شود و فقط جمع خاصی آن را تدوین کنند و از آن مطلع باشند. اگر قائل به شفافیت امور هستیم، چرا آن را به اقتراح عمومی نگذاریم و نظرات علاقه‌مندان را نخواهیم. مطمئنا علاقه‌مندان فراوانی از میان دانش‌آموختگان و فرهیختگان در کشور وجود دارند که به آینده کشور امیدوار هستند و می‌توانند اعلام نظر کنند. ممکن است مسئول این شورا بگوید نظرخواهی کرده‌ایم. باید گفت نظرخواهی از برخی افراد دستچین‌شده نمی‌تواند مطلوب برای آینده کشور قرار گیرد. پنجم آنکه آقای مصباحی‌مقدم که علاوه بر تحصیلات حوزوی درخور‌توجه و تسلط بر علوم اسلامی خوشبختانه به زیور علم اقتصاد هم مزین هستند، چندی پیش گفتند که در ۳۵ سال گذشته الگوی توسعه نداشتیم. خوب است شورای تدوین الگو از ایشان سؤال کند که الگوی اسلامی چگونه برای ایشان مجهول است؛ در‌حالی‌که 10 سال قبل شورا الگوی اسلامی را داشته و براساس‌آن حرکت می‌کند و الگوی اسلامی - ایرانی را تدوین کرده است. این سؤال بسیار سؤالی کلیدی است و می‌تواند مقصود از الگو را از یک عالم اسلامی مسلط بر اقتصاد کشور بخواهد و ببیند مفهوم الگو در ذهن ایشان با آنچه شورا تدوین کرده است، چه اندازه مغایرت دارد. ششم آنکه الگوی پیشرفت با هر شکلی که تدوین شده باشد، باید بتواند در جهان امروز و در مقابل توسعه‌گری دیگر کشورها توان هماوردی داشته باشد. برای تدوین این الگو مدت ۱۰ سال است که مطالعه و بررسی شده و ده‌ها اندیشکده برای آن ایجاد شده است. آیا در کل کشور چند نفر از نتیجه این ۱۰ سال کار آگاه هستند. آیا نباید پایه‌های آن که الگوهای اسلامی و ایرانی و آگاهی به امر توسعه و پیشرفت جهان در آینده است به مردم، سازمان برنامه و بودجه و مجلس شورای اسلامی اعلام می‌شد تا همگان از این امر مهم آگاه شوند.‌ مطالب فوق را به‌عنوان مقدمه تلقی کنیم. آنچه برای کشور ما مفید است و ما را به پیشرفت می‌رساند، جملات مطنطن، عبارات پرسجع و قافیه، بیانات کلی قابل‌تأویل و غیرقابل ادراک و تصور، آن‌هم از سوی جماعتی که خشت روی خشت نگذاشته‌اند و شاهد هیچ پیشرفتی نبوده‌اند، نیست. اینها سراب و نشان‌دادن تصویر مار به‌‌جای کلمه مار است. 43 سال پیش در مقدمه قانون اساسی و در اصول قانون اساسی راه پیشرفت نشان داده شده است و در قالب زیباترین جملات و عبارات پرمحتوا اصول کشورداری و پیشرفت بیان شده است. پس از آن اهمال کرده‌ایم و به‌صورت جد الگوها را طراحی نکرده‌ایم. اگر عملی و ساده بیندیشیم و البته نه ساده‌لوحانه، الگوهای زیر را باید طراحی کنیم و در جهت آن پیشرفت کنیم. و نه آنکه چند صفحه جمله‌بندی زیبا و چند بعدی را به‌عنوان الگوی پیشرفت مطرح کنیم. راستی آیا اندیشیده‌ایم که الگو امر ثابتی است و آیا پیشرفت الگوبردار است. پیشرفت یک امر جوهری است و اندیشه راهبر آن است. بگذریم، اگر الگو می‌خواهیم تدوین کنیم، باید درحقیقت، دستور کار باشد. موارد زیر برای مثال ذکر می‌شود.

- الگوی مسکن برای جامعه ما چه باید باشد و مهم‌تر از آن الگوی معماری و شهرسازی کدام است.

- الگوی مصرف برای جامعه انقلابی چه باید باشد. الگوی مصرف آب، برق، گاز و تغذیه.

- الگوی بهداشت و پزشکی برای مردم کدام است؟

- الگوی حمل‌ونقل بین‌شهری و درون‌شهری چه باید باشد.

- الگوی روستاها و روستانشینی چه باید باشد.

- الگوی کشت و زرع و روش تکاملی و پیشرفت آن.

- الگوی تولید صنعتی و جوهر پیشرفت آن.

- الگوی تعلیم و تربیت و روش‌های تکاملی آن.

و دیگر الگوهایی که به کار مردم بیاید. ممکن‌ است گفته شود اینها مرحله بعدی است. باید گفت قانون اساسی ما همه آنچه را باید گفته شود، تذکر داده است و اکنون موقع تعویق و موکول به بعد نیست که تعویق به محال خواهد بود. اگر الگو می‌خواهیم طراحی کنیم، در متن زندگی مردم این الگو را طراحی کنیم؛ والا کارمان همچنان چانه‌زنی و توسل به کلام بیهوده است.