ضرورت اتخاذ تصمیم جامع و دقیق
در بیست روز گذشته و پس از درگذشت خانم مهسا امینی بخش درخورتوجهی از مناطق شهری در گوشه و کنار کشور شاهد اعتراضات دامنهداری بود که هزینههای انسانی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی زیادی بر جای گذاشت.
در بیست روز گذشته و پس از درگذشت خانم مهسا امینی بخش درخورتوجهی از مناطق شهری در گوشه و کنار کشور شاهد اعتراضات دامنهداری بود که هزینههای انسانی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی زیادی بر جای گذاشت. بههمیندلیل این پدیده از ابعاد مختلفی نیازمند تأمل و بررسیهای چندوجهی و جامعی است. یکی از وظایف مراکز مطالعاتی و راهبردی و دانشگاهی کشور بررسی علل و زمینهها و پیامدهای رویدادهایی از این دست و ارائه نتایج به مسئولان ذیربط است. چرا در بخش زیادی از شهرهای کشور اعتراضات خیابانی روی داد؟ شمار معترضان در مناطق مختلف چقدر برآورد میشود؟ چگونه میتوان گروههای سنی و جنسی شرکتکننده در اعتراضات را دستهبندی کرد؟ آیا از نظر قشری، درآمدی، سطح سواد، بیکاری و اشتغال و نوع شغل، رویکردهای سیاسی یا مشخصات اعتقادی میتوان معترضان را دستهبندی کرد؟ زمینههای بروز این اعترضات چه بود؟ آیا میتوان علتهای مشخص و مشهودی را برای بروز این اعتراضات رتبهبندی و شناسایی کرد؟ اگر پاسخ آری است، مهمترین علتهای بروز اعتراضات اخیر را چگونه میتوان دستهبندی کرد؟ چرا این اعتراضات به شکلی کمسابقه استمرار داشت؟ چه بخشهایی از مناطق شهری با اعتراضات مواجه بود؟ نیروها و احزاب و تشکلهای سیاسی قانونی در قبال اعتراضات اخیر چه رویکردی داشتند؟ این احزاب و نیروهای سیاسی به تفکیک، چه ابتکاراتی برای مواجهه با شرایط کشور عرضه کردند؟ آیا رویکرد نهادهای انتظامی و امنیتی در مواجهه با اعتراضات اخیر نسبت به گذشته متفاوت بود؟ تلقی مسئولان کشور از زمینهها و علتهای بروز این اعتراضات چیست؟ آیا رسانههای کشور ازجمله صداوسیما دراینباره توانستند با اطلاعرسانی حرفهای و دقیق و وفادار به امر واقع به ابعاد موضوع بپردازند و... . جدای از پاسخ به پرسشهای مهمی از این دست نکات دیگری هم میتوان برشمرد که در کوتاهمدت دارای اهمیت است:
1- فارغ از میزان جمعیت مشارکتکننده در اعتراضات اخیر و ابعاد مشارکت در اعتراضات یا همدلی یا ناهمدلی بخشهایی از هموطنان با اعتراضات میتوان گفت اعتراضات اخیر تفاوتهای محسوسی با اعتراضات خیابانی دو دهه گذشته دارد؛ بنابراین بیش از هر زمان دیگری باید درباره علل و زمینههای آن اندیشید و بر این مبنا برای آینده کشور اندیشناک بود. آیا مطالعات و بررسیهای کارشناسانه جامعی دراینباره در دستور کار قرار گرفته است؟ آیا در مواجهه با این اعتراضات تغییری در رویکرد ادارهکنندگان کشور مشاهده میشود؟ و آیا ادارهکنندگان کشور نیز این تلقی را درست میدانند و بر این مبنا در حال بررسی و استفاده از توان کارشناسی کشور برای اعمال اصلاحاتی در روندهای جاری هستند؟ آیا عزمی برای مواجهه عمیق و جامع با تحولات اجتماعی و میاننسلی وجود دارد؟ آیا این سناریو بررسی شده است که در صورت استمرار اداره کشور به شکل و شیوه موجود چه اتفاقات یا حوادث و هزینههایی ممکن است بر کشور تحمیل شود؟ آیا متولیان امور برای دریافت و درک واقعبینانه و چندجانبه از وضعیت کشور و شنیدن صداهای مختلف، مکانیسمی ارائه کردهاند تا تنوعی از نظرات و دیدگاهها و تحلیلها و حتی اخبار را دریافت کنند؟ اگر پاسخ آری است، با چه مکانیسمی؟
2- افزون بر وجه کشوری اعتراضات اخیر، برخی مختصات محلی نیز اهمیت این توجه و بنابراین ضرورت فوری برای یافتن روشهای اقناعی را دوچندان میکند. یکی از این وجوه اتفاقات جمعه 8 مهرماه 1401 شهر زاهدان است که شوربختانه با تلفات زیادی روبهرو بود. ساختار اجتماعی استان سیستانوبلوچستان و اهمیت طوایف و سرداران و معتمدان محلی و مولویها و تا حدودی اقشار تحصیلکرده که به نوعی برخی از کارکردهای نهادهای واسط را برعهده دارند، میتواند کارکردی چندگانه داشته باشد. بر این مبنا در مواجهه با پیامدهای حوادث جمعه 8 مهرماه در شهر زاهدان جلب مشارکت و اعتماد این اقشار در شرایط موجود میتواند به حلوفصل موضوع منجر شود. ریشهیابی و مدیریت عقلایی و مدبرانه آن برای تعمیق انسجام ملی ضروری است. بررسی و بازبینی این رویداد نیز نیازمند توجه به ریشهها و زمینهها و نیز اتفاقاتی است که اگر مدبرانه با آن برخورد میشد، میتوانست از بروز حادثه جمعه پیش، پیشگیری کند.
ملت ایران در هزاران سال تجربه مشترک همزیستی، واجد ظرفیتهای بزرگی برای مواجهه با مشکلات و مسائلی از این دست است؛ ظرفیتی که در صورت بیتوجهی میتواند کارکردهای دیگری بیابد.
3- زاهدان شهری بااهمیت در شرق کشور با تنوعی از هموطنان با اقوام و مذاهب مختلف و وابستگیهای طایفهای و اجتماعی است که در کنار مرزهای پاکستان و افغانستان واقع شده است. مردمانی سختکوش و قانع و وطندوست که همواره زندگی مسالمتجویانهای با یکدیگر داشتهاند. روابط معنوی و دوستانه و برادرانه دو روحانی شاخص سنی و شیعه یعنی مولوی عبدالعزیز و آیتالله کفعمی در سالهای پیش و پس از انقلاب نمونهای از این فضای همراه با تساهل و مدارای مذهبی بود که زبانزد عام و خاص است. نمیتوان نسبت به سرنوشت کشور حساس بود و در برابر اتفاقات ناگوار هفته گذشته زاهدان دوچندان حساس نبود. ظرفیت اجتماعی رؤسای طوایف و مولویها و استفاده از ظرفیت نخبگان میتواند در تحقیق و بررسیهای جاری برای ریشهیابی و حقیتیابی از مسائل پیشآمده نقشی مشهود بر دوش گیرند. این مهم نیازمند تغییر رویکردهاست. بیاعتنایی به آنچه روی داده یا توسل به روشهای پیشین نتیجهای در پی نخواهد داشت. کشور در این شرایط بیش از هر زمان دیگری نیازمند تصمیمات خردپایه و عقلایی است.