|

هدف‌شناسی سیاسی

به امید زیستی انسانی‌تر، دلسوزان و دغدغه‌مندان بسیاری در عرصه‌های گوناگون تلاش کرده و می‌کنند تا دلایل و ریشه‌های انواع و انبوه چالش‌های اجتماعی و سیاسی را درک، تشخیص و تحلیل کنند.

به امید زیستی انسانی‌تر، دلسوزان و دغدغه‌مندان بسیاری در عرصه‌های گوناگون تلاش کرده و می‌کنند تا دلایل و ریشه‌های انواع و انبوه چالش‌های اجتماعی و سیاسی را درک، تشخیص و تحلیل کنند. از آنجا که نگارنده باور دارد که درک و برطرف‌کردن ریشه‌ها و نه پیداکردن مقصر، مسیر کاربردی برخورد و مدیریت چالش‌های اجتماعی و سیاسی است و همچنین به امید زیستی آرام و عاری از انبوه تنش‌های روانی و اجتماعی، این موجز تلاشی است برای درک ریشه‌های زیست پرچالش شهروندان .

در جهان خرد و دانش‌ بنیاد معاصر، «امری بسیار بدیهی و پذیرفته‌شده» است که کیفیت زیست شهروندان، بدون هیچ قیدی، برآیند کیفیت مدیریت امور اجتماعی در عرصه‌های گوناگون توسط سازمان مدیریت کلان سیاسی است؛ بنابراین، درک اینکه جامعه آرام، امن و باثبات نتیجه مدیریت کارآمد و زیست اجتماعی پرچالش و بدون چشم‌انداز، نتیجه حکمرانی ناکارآمد است، نیاز به هوش، دانش و تخصص خاص زمینی یا آسمانی نیست.

برای درک ریشه‌های شرایط پرچالش و بدون چشم‌انداز اجتماعی، ضروری است تا دلایل یا علت‌های «ناکارآمدی سازمان مدیریت » به شکلی کاربردی درک و تبیین شود. در همین راستا، تلاش می‌شود تا رابطه علت و معلولی میان ساختار (سازمان) ناکارآمد با اهداف غیرواقع‌بینانه و غیرکاربردی (جمعی) درک و تبیین شود. لازم به ذکر است که در بیشتر تاریخ جوامع، اهداف حکمرانی برآیند و انعکاس اراده و خرد فردی یا یک اقلیت بوده است اما «با تولد خرد جمعی» که محصول توسعه علوم گوناگون به‌ویژه علوم انسانی و علوم اجتماعی در عصر روشنگری بود، اهداف سیاسی تبلور اراده، خرد، اهداف، نیازها، آرزوها، تمایلات و... جمعی (ملی) شد. به عبارتی، تولد و توسعه خرد جمعی در عصر روشنگری بستر حکمرانی مدرن، مبتنی بر قانون اساسی به‌عنوان نقشه راه تحقق منافع ملی شد.

ساختارها به کلی و کاربردی‌ترین بیان، از هر نوعی معطوف به چیدمان برخی عناصر با کارکردهای مشابه یا متفاوت در یک نظم رفتاری مشخص هستند. دلیل و کارکرد ایجاد یک ساختار (اجتماعی) به‌منظور تحقق یک هدف است. به عبارتی، یک ساختار، وسیله یا ابزار عینیت‌بخشیدن به یک هدف است. برای مثال، یک واحد تجاری یا صنعتی (ساختار) با هدف کسب سود و منفعت فردی، گروهی یا اجتماعی تأسیس می‌شود. یا یک نهاد فرهنگی (ساختار) با هدف برآوردن برخی نیازهای روان‌شناختی (و نه رؤیاگونه، متافیزیکی، تاریخی و...) ایجاد می‌شود. یا یک بیمارستان با هدف تأمین نیازهای پزشکی و درمانی شهروندان ایجاد می‌شود و... . بنابراین یک رابطه اجتناب‌ناپذیر میان نیازهای انسانی و اجتماعی با اهداف و ساختارهای اجتماعی و سیاسی، وجود دارد.‌
مشروط به داشتن اراده، صداقت و دغدغه ملی، درک و پذیرش «ارتباط منطقی و اجتناب‌ناپذیر؛ نیاز، هدف و ساختار»، می‌تواند به درک ریشه‌های زیست پرتنش، پرچالش و بدون چشم‌انداز شهروندان، کمک کند. بنابراین، برای درک و چاره‌اندیشی سازمان مدیریت ناکارآمد، به ضرورت، باید اهداف سازمان مدیریت کلان درک و تبیین شوند. برای مثال، تشخیص و تبیین اینکه «کدام اهداف یا فقدان چه اهدافی»، سرچشمه ناکارآمدی مدیریت که بستر زیست پرچالش، پرتنش و بدون چشم‌انداز شهروندان است، باید مهم‌ترین هدف دغدغه‌مندان امنیت و توسعه ملی باشد. حقیقتی اجتناب‌ناپذیر، اینکه تمامی سازمان‌های حکمرانی نسبتا کارآمد (صرف‌نظر از اشکال گوناگون) شناخته‌شده در جهان خرد و دانش بنیاد معاصر، مبتنی بر تحقق اهداف ملی هستند. ازاین‌رو اگر مبنای استدلال در این موجز کاربردی و منطقی تلقی شود، آنگاه دلسوزان و دغدغه‌مندان امنیت و توسعه ایران که منادیان گفت‌وگوی «ملی» هستند، باید به پرسش‌هایی مانند آیا اهداف پیگیری‌شده در روابط خارجه، دخالت اندیشه‌های تاریخی و ... در مدیریت سیاسی و حقوقی، نوع نگاه به زنان، اخلاق سیاسی اعمال شد و... در راستای «صیانت از منافع و امنیت ملی» بوده است؟ اساسا، آیا دولتمردان مجاز هستند اهداف غیرملی یا برخلاف منافع ملی را اتخاذ یا پیگیری کنند؟ اگر بپذیریم که کارآمدی سازمان حکمرانی در جهان خرد و دانش‌بنیاد، برآیند اهداف ملی (جمعی) است، آنگاه تنها راهکار برون‌رفت از زیست پرتنش، پرچالش و بدون چشم‌انداز اجتماعی، «جایگزین‌کردن برخی اهداف غیرکاربردی و غیرملی با اهداف ملی (کاربردی) در سازمان مدیریت سیاسی است». شاید بتوان تمامی اندیشه‌ها، راهکارها، طرح‌ها و... را که تلویحا در این موجز به آنها اشاره شد، در یک جمله این‌گونه بیان کرد: کارآمدی ساختار مدیریت کلان، منوط به ملی‌شدن قانون است. بدین‌معنی که منافع ملی علت، سازمان حکمرانی ابزار و وسیله و قانون اساسی نقشه راه یا برنامه تحقق منافع (نیازهای) ملی است. «کارآمدی و پایداری» سازمان مدیریت کلان تابع رفاه، آرامش و امنیت اجتماعی است. اینکه رفاه، آرمش و امنیت اجتماعی و ملی برآیند بی‌قیدوشرط «پیگیری اهداف ملی توسط سازمان حکمرانی» است.