امنیت همهجانبه
با توجه به وقایع ماههای اخیر و آسیبهایی که به نظم اجتماعی وارد شد، این موجز تلاشی است برای درک وقایع ناگوار و پرهزینه ماههای اخیر و پیشبینیپذیر کردن و احتمالا کنترل شرایط اجتنابناپذیر آینده. اجازه دهید وقایع اخیر را «ملتهب و متشنج شدن امنیت اجتماعی» تلقی کنیم و از این طریق تبیین کلی، کاربردی و مختصری از چیستی مفهوم امنیت ارائه کنیم.
با توجه به وقایع ماههای اخیر و آسیبهایی که به نظم اجتماعی وارد شد، این موجز تلاشی است برای درک وقایع ناگوار و پرهزینه ماههای اخیر و پیشبینیپذیر کردن و احتمالا کنترل شرایط اجتنابناپذیر آینده. اجازه دهید وقایع اخیر را «ملتهب و متشنج شدن امنیت اجتماعی» تلقی کنیم و از این طریق تبیین کلی، کاربردی و مختصری از چیستی مفهوم امنیت ارائه کنیم. پربیراه نیست اگر ادعا شود که فلسفه و دلیل ایجاد، پایداری و تداوم مدنیت (زیست اجتماعی)، حصول امنیت برای انسانها است. اگر نیاز به امنیت را بنیاد زیست اجتماعی تلقی کنیم، آنگاه سازمان حکمرانی ابزار مدیریتِ تلاش انسانها، امکانات، منابع و... برای حصول امنیت برای شهروندان است. بنابراین، اینکه دلیل وجودی و بنیادیترین وظیفه نظامهای سیاسی را حصول امنیت بدانیم، امری بدیهی است. امنیت؟ به کلی و کاربردیترین بیان، امنیت معطوف به شرایطی است که در آن، «باشندگان» از هر نوع خطر، تهدید، آسیب و... مصون بمانند. به عبارتی، امنیت یک نیاز روانشناختی و نه یک پدیده، توانایی یا ابزار عینی است. ازاینرو، «امنیت از حیات انسانی»، شفافترین و کاربردیترین تعریف مفهوم امنیت است. به بیانی، مفهوم امنیت، معطوف به تمام تلاشها، شرایط، امکانان، ابزارآلات و... است که حیات انسانی را مصون از خطر، تهدید، آسیب و... میکند. به عبارتی، امنیت معلول و حیات انسانی علت است. بنابراین امنیت انسانها، بنیاد ایجاد و پدیدارشدن جوامع بشری بوده است. در دورههای گوناگون تاریخی، بسته به مقتضیات زمان و مناسبات حاکم بر روابط اجتماعی، تعاریف متفاوتی از امنیت ارائه شده است. به عنوان مثال در جوامعی که سازمان مدیریت کلان سیاسی (صرفنظر از نوع ساختار) مبتنی بر اراده و اهداف یک اقلیت یا برخی افراد متنفذ استوار بوده، امنیت به معنی پایداری سازمان حکمرانی و حصول اهداف یک اقلیت یا برخی متنفذین بوده است. اما با «تولد و توسعه خرد جمعی» در فرایند کشفیات و اختراعات در عصر روشنگری، امنیت به معنی امنیت آحاد شهروندان تحت حمایت یک نظام سیاسی تلقی شد؛ امنیت جمعی (ملی) به این معنی که سازمان حکمرانی موظف به ایجاد شرایطی است که در آن، شهروندان از هر نوع تهدید، خطر، آسیب و... مصون باشند. اینکه در جهان خردبنیاد معاصر برخلاف قرون پیشین، مفهوم امنیت تنها به امور انتظامی و دفاعی خلاصه نمیشود. مفهوم امنیت در جهان توسعهیافته معاصر، معطوف به صیانت و تهیه و تأمین مجموعهای از نیازهای انسانی و اجتماعی است. به عنوان مثال، آموزشوپرورش، بهداشت و درمان، اشتغال، معیشت، عدالت حقوقی، انواع آزادیهای فردی و اجتماعی و... از مؤلفههای امنیت در عصر خرد تلقی میشود.
بهطوریکه «امنیت انتظامی و دفاعی، بدون داشتن شغل، معیشت بسیار نامطلوب، دسترسینداشتن به آموزش و بهداشت، فقدان برخی آزادیها، نبود عدالت حقوقی، آینده بدون چشمانداز، ناامیدی و... اگر نگویم بیمعنی، اما بسیار غیرکاربردی خواهد بود». ازاینرو، امنیت به مثابه اندیشهها، نیازها، اقدامات، طرحها و... صرف انتظامی و دفاعی یک رؤیای تاریخگذشته است.
اگر تعریف کلی و کاربردی فوق از مفهوم امنیت، منطقی تلقی شود، آنگاه ضروری است تا پرسش شود، چرا شهروندان به خیابانها میآیند؟ پاسخ: برای اینکه با مسئولان حرف بزنند. آیا خیابان مکان مناسبی برای صحبت با مسئولان است؟ خیر. اما اگر کانالهای ارتباطی میان شهروندانی که دچار انواع دشواریها هستند با مسئولان مسدود یا بسیار ناکارآمد باشد، شهروندانی که به خیابانها میآیند، درباره چه موضوعاتی با مسئولان صحبت میکنند؟ شهروندان میخواهند به مدیریت سیاسی و مقامات بگویند که آنها زیر بار فشار اقتصادی، معیشتی، بیکاری، افسردگی، اضطراب، ناامیدی، بیعدالتی، تبعیض، فساد اداری، بهداشت و آموزش ناکارآمد و... قرار دارند. شهروندان میخواهند به مسئولان بگویند نباید جز اهداف جمعی (ملی) هدف دیگری داشته باشید. شهروندانی که به خیابانها آمدند، میگویند که در عصر اطلاعات دیگر ممکن نخواهد بود که با اندیشهها، راهکارها، طرحها و راهبردهای ناکارآمد کشور را اداره یا نیازها و خواستههای شهروندان را محقق کرد. شهروندان در خیابانها گفتند و میگویند که منافع جناحی باید تابع منافع جمعی و ملی باشد. شهروندان میگویند که زیست شهروندان باید تنها دغدغه تمامی کارگزاران کشور باشد. هر وطندوستی باید از ناآرامیهای اخیر، نگران و عمیقا به فکر راهبردی عملی به منظور حلوفصل چالشهای جدی اجتماعی باشد.
آیا خطاست اگر پرسش شود که با درنظرگرفتن چالشهای عینی، ملموس و غیرقابل انکار مانند وجود شهروندانی که برای امرار معاش در سطل زبالهها جستوجو میکنند، جوانان تحصیلکردهای که به خاطر ناامیدی و فقدان چشمانداز روشن برای آینده از کشور مهاجرت کرده و میکنند، شهروندانی که به خاطر دشواریهای اقتصادی اعضای بدن خود را میفروشند و... به منظور پیشگیری از وقایع پیشبینیناپذیر و غیرقابل کنترل آتی ضروری و حتی حیاتی است که متولیان و دستاندرکاران امنیت اجتماعی و ملی بپذیرند که مفهوم امنیت در جهان خردبنیاد معاصر بسیار فراتر از امور صرف انتظامی و دفاعی است.