|

تجویز خاکشیر برای حل مسائل

احتمالا تبلیغات مرسوم این مدت را دیده‌اید؛ همین تبلیغاتی که در آنها برای اطمینان خاطر مخاطب می‌گویند که فلان دارو کاملا گیاهی است و مطمئن باشید که غیر از گیاه هیچ‌چیز در آن وجود ندارد؟ بعد مخاطب هم با خود فکر می‌کند که خب این گیاه است و اگر شفا ندهد، حالمان را بدتر از این ‌نمی‌کند.

احتمالا تبلیغات مرسوم این مدت را دیده‌اید؛ همین تبلیغاتی که در آنها برای اطمینان خاطر مخاطب می‌گویند که فلان دارو کاملا گیاهی است و مطمئن باشید که غیر از گیاه هیچ‌چیز در آن وجود ندارد؟ بعد مخاطب هم با خود فکر می‌کند که خب این گیاه است و اگر شفا ندهد، حالمان را بدتر از این ‌نمی‌کند. یک‌جور تصور که وقتی دارویی که به فرض و بنا به گفته مُبلغ آن کاملا هم گیاهی است، مصرف می‌کنیم، گویی داریم با غذایمان سبزی می‌خوریم، در حالی که قرار است دارو را برای درمان بیماری مصرف کنیم. این نگاه طوری است که با خود بگوییم «حالا شد، شد؛ نشد هم نشد». درمان و بهداشت سال‌هاست که از وضعیت «حالا شد شد، نشد هم نشد» گذشته است، برای همین است که مرگ‌ومیر نوزادان یا مثلا طول عمر یا همان امید به زندگی با گذشته فرق کرده است. در گذشته، رسیدن به ‌60 سال یعنی پیری، ولی الان دیگر 60 سال سن افراد پیر نیست. پدر خود من در 48سالگی عمرش را داد به شما. 50 سال پیش بود. 

آن موقع مرگ‌ومیر در چنین سنی خیلی هم عجیب نبود. افراد مُسن، تعدادشان زیاد نبود ولی حالا، دیدن افراد بالای 70 و 80 سال چندان عجیب نیست و این حاصل تغییر رویکرد در بهداشت و درمان است. قرار نیست که با مسئله سلامتی به روش خاکشیر و عرق نعنا برخورد کنیم که اگر چنین بود، همچنان طول عمر مانند گذشته بود و همچنان مرگ‌ومیر نوزادان هم. آن تبلیغات که اطمینان می‌دهد داروی پیشنهادی حتما گیاهی است، امید به همین دارد که ما نگاهمان به درمان، نگاه خاکشیری باشد در حالی که درمان مقوله‌ای است که سال‌هاست متحول شده است. همین ماجرای کرونا؛ یادتان هست چه تجویزهای عجیب و غریبی برایش می‌شد؛ از روغن بنفشه و چه و چه؟ ولی آنچه جهان را از فاجعه نجات داد، این درمان‌ها نبود، واکسن بود. واکسنی که حاصل بهداشت مدرن بود و هست. همه مقاومت‌ها و تجویزهای بنفشه‌ای در مقابل این نگاه مدرن به بهداشت و درمان هم نتوانست کسی را نجات دهد و موضوع یک چیز بیشتر نبود؛ یا باید نگاه تخصصی را پذیرفت یا جان به جان‌آفرین تسلیم کرد؛ شِق سومی هم وجود نداشت و ندارد. در همه امور همین است. راه‌حل همه امور فقط علم است و تخصص و نه هیچ‌چیز دیگر و اصرار بر اینکه مسائل را به طریق روغن بنفشه حل کنیم، نتیجه‌ای ندارد.

اما یک چیزی هم هست؛ افراد به خودشان مربوط است که درمانشان را چگونه انجام دهند، می‌خواهند واکسن بزنند یا روغن بنفشه استعمال کنند، ولی جان مردم که این‌طور نیست. جان مردم را نمی‌شود به چنین تجویزهایی گره زد. زندگی مردم هم همین است. اگر در زندگی مردم هم راه‌حل‌هایمان مثل تجویز داروهای گیاهی باشد، آنجا دیگر این نیست که «حالا شد، شد؛ نشد هم نشد». اینجا نشد یعنی همین که هر روز مردم بیشتر زیر خط فقر بروند. اینجا دیگر نمی‌شود برای امور جاری مردم خاکشیر یا عرق نعنا تجویز کرد. نمی‌شود دستور داد که «باید درست شود» و بعد درست بشود. این امکان ندارد که یک تیم غیرمتخصص را بر امور زندگی مردم مسلط کنیم و از دلش بهبود زندگی مردم بیرون بیاید. هیچ راهی نیست. یا باید اداره کشور به دست متخصصان باشد، یا همین می‌شود که الان هست. تا انجام کار تخصصی و کارشناسی نباشد، وضع همین است که هست. همین که ادعای دلار پنج هزار تومانی بکنیم و دلار بشود 40 هزار تومان و عین خیالمان نباشد. بدتر از آن هم اینکه همچنان اصرار داشته باشیم اداره امور به همین شیوه ادامه داشته باشد. فکرش را بکنید که در دوران کرونا، آنچه انجام می‌شد، درمان بیماری به جای واکسن با روغن بنفشه بود و آنهایی که به اسم طب فلان و بهمان و آموزش آن در دانشگاه، حرف خود را پیش می‌بردند و واکسیناسیون انجام نمی‌شد. نمی‌دانم دیگر باید چه اتفاقی بیفتد که متوجه بشویم خاکشیر درمان درد اقتصاد نیست و با عرق نعنا نمی‌شود در این بیماری به بهبودی رسید که اگر می‌شد بهبودی حاصل کرد، بالاخره در این یک سال شواهدی برای این بهبودی می‌شد یافت.

راه دیگری وجود ندارد، از تجویز عرق نعنا و آنها که برای بهبود بیماری اقتصاد و هزار بیماری دیگر، خاکشیر تجویز می‌کنند، کاری برنمی‌آید. اینجا دیگر «حالا شد، شد؛ نشد هم نشد» راه‌حل نیست، این خودِ مشکل است.