|

«چراها» و «چگونگی‌های» سیاسی

تحلیل امور اجتماعی و سیاسی به‌منظور انتقال دیدگاه‌های اقشار و گروه‌های گوناگون اجتماعی و به‌ویژه کارشناسان و دغدغه‌مندان به ساختار تصمیم‌ساز و تصمیم‌گیر مدیریت کلان است

تحلیل امور اجتماعی و سیاسی به‌منظور انتقال دیدگاه‌های اقشار و گروه‌های گوناگون اجتماعی و به‌ویژه کارشناسان و دغدغه‌مندان به ساختار تصمیم‌ساز و تصمیم‌گیر مدیریت کلان است؛ بنابراین موجه است تا پرسش شود هدف و مزیت تولید و عرضه تحلیل در شرایطی که توجهی به انبوه تحلیل‌های (راهکارها و توصیه‌ها) کارشناسانه و دلسوزانه وجود ندارد، چیست؟ آیا خطاست اگر گفته شود تحلیلگران «باید میزان تأثیر تحلیل‌های خود بر ساختارهای تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری را قطب‌نمایی برای مسیر و کاربردی‌تر‌کردن تلاش دلسوزانه خود قرار دهند»؟ با توجه به روند نامطلوب و بدون چشم‌انداز روشن امور اجتماعی در همه عرصه‌ها، ضروری است تا دلسوزان و دغدغه‌مندان سلامت و امنیت کشور، «زاویه نگاه» به پدیده‌ها و وقایع سیاسی و اجتماعی و عملکردهای سیاسی را تغییر داده و کاربردی کنند. با توجه به عدم ارتباط میان سازوکارهای تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری کلان و راهکارها، تحلیل‌ها و توصیه‌های دلسوزانه و کارشناسانه دغدغه‌مندان سلامت و امنیت کشور، پربیراه نخواهد بود اگر گفته شود که درک، تحلیل و تبیین «چگونگی» رفتار، افعال، عملکردها، طرح‌ها و اظهارنظرهای سیاسی، بیشتر از این، هیچ منفعت اجتماعی و ملی ندارد؛ چراکه شرایط عینی اجتماعی به شفاف‌ترین شکل ممکن برای همه شهروندان قابل درک و ارزیابی است. برای هدایت سازوکارهای تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری کلان در مسیر اهداف، منافع و امنیت «ملی»، باید از تبیین و تفسیر «چگونگی‌های» سیاسی عبور کرد. باید به «‌چرایی» رفتار، اندیشه‌ها، عملکردها و طرح‌های سیاسی پرداخته شود. برای مثال، «تبیین و تحلیل» ناکارآمدی روابط خارجه، امور اقتصادی، صنعتی، تجارتی، آموزشی و... اتلاف وقت و حرکت در دور باطل است. با توجه به انبوه تجربیات، شناخت و تسلط بر علوم گوناگون از‌جمله علوم سیاسی، مدیریتی، اقتصادی و...، نیاز عرصه سیاسی به عنوان مثال، «تحلیل نارکارآمدی» شرایط اقتصاد، امور اجتماعی و... نیست، بلکه درک و پاسخ به این پرسش است که «چرا» اقتصاد، روابط خارجه و... ناکارآمد است. به بیانی نیاز عرصه سیاسی تفسیر یا تبیین اینکه انواع و انبوه چالش‌های اجتماعی و ملی «چه هستند و چگونه باید باشند»، نیست، بلکه این است که «چرا» برخی امور بدیهی و ابتدایی انسانی و اجتماعی، تبدیل به چالش و مخمصه‌های لاعلاج می‌شود؛ بنابراین می‌توان ادعا کرد «پاسخ به چراهای سیاسی و نه تفسیر یا بازگوکردن بدیهیات (انواع و انبوه چالش‌های روزمره) اجتماعی و سیاسی (چگونگی‌ها)، لازمه یا پیش‌شرط حصول تحولات سیاسی از طریق ملی‌کردن فرایندهای تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری کلان است». در راستای کاربردی‌کردن زاویه نگاه دلسوزان و دغدغه‌مندان سلامت و امنیت ایران‌زمین، تبیین کلی و مختصر از دو مفهوم «چرا» و «چگونگی» ارائه می‌شود. «چرا»، معطوف به ریشه‌ها، دلایل و عوامل ظهور و بروز یک پدیده یا امر سیاسی و اجتماعی است؛ اما «چگونگی»، معطوف به فرایند، ویژگی، عملکرد و پیامدهای یک پدیده است. یکی از نواقص انبوه تحلیل‌های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و... پرداختن به چگونگی و در نهایت قضاوت و ارزیابی پیامدهای برخی وقایع و امور سیاسی و اجتماعی در عرصه‌های گوناگون است؛ بنابراین اساسی‌ترین دلیل یا عامل عقیم‌بودن (بی‌توجهی عناصر و نهادهای تصمیم‌ساز و تصمیم‌گیر) تحلیل‌های سیاسی، «پرداختن به چگونگی‌ها به جای چراها» است. برای مثال، انبوهی از تحلیل‌ها درباره ناکارآمدی و پرهزینه‌بودن روابط خارجه توسط میهن‌دوستان در دهه‌های گذشته تولید و در رسانه‌های گوناگون منتشر شده است، اما متأسفانه مشاهده می‌شود که روند روابط خارجه با وجود تحلیل‌های دلسوزانه بی‌شمار، در جهت مخالف آنچه تحلیلگران توصیه کرده و می‌کنند، پیش می‌رود.

 آیا منطقی نیست تا تحلیلگران دلسوز از خود پرسش کنند «چرا» تحلیل‌ها و توصیه‌های ملی، علمی، کاربردی، کم‌هزینه و دلسوزانه نمی‌تواند اندیشه‌ها، اهداف، آرمان‌ها (رؤیاها)، راهکارها و عملکرد برخی صاحب‌منصبان و عناصر در نهادهای تصمیم‌ساز و تصمیم‌گیر را کاربردی و ملی کند؟

اگر بپذیریم هدف و وظیفه تحلیل‌های اجتماعی و سیاسی، کاربردی و ملی‌کردن عملکرد و اهداف مدیریت است، آنگاه عقیم‌بودن تحلیل‌ها و توصیه‌های سیاسی دلسوزانه را باید ناشی از نپرداختن به درک، تشخیص و تحلیل «چرایی» برخی پدیده‌ها، اهداف، راهکارها، طرح‌ها و راهبردهای سیاسی تلقی کرد. به‌عنوان مثال، با توجه به تجربیات گزاف چهار دهه گذشته، نباید به ناکارآمدی، پرهزینه، متشنج، مبهم و بدون چشم‌انداز بودن (چگونگی) روابط خارجه پرداخته شود، بلکه تحلیل‌ها باید درباره پرسش‌هایی همچون «چرا» روابط خارجه پرهزینه و متشنج است؟ «چرا» اهداف ملی مبنای راهکارها، طرح‌ها، راهبرد و... روابط خارجه نیست؟ «چرا» نمی‌توانیم اختلاف‌های خود با دیگر کشورها را با دیپلماسی حل‌وفصل کنیم؟ «چرا» منافع جناحی برای برخی متنفذان و صاحب‌منصبان بر منافع ملی اولویت دارد؟ «چرا» برخی اهداف، طرح‌ها و راهکارها در روابط خارجه با وجود هزینه‌های گزاف و مخرب دنبال می‌شود؟ اساسا «چرا» یا به خاطر کدام «اهداف ملی» این همه چالش، شهروندان را احاطه کرده است؟ و... باشد‌.

اگر استدلال ارائه‌شده در این موجز کاربردی، منطقی و ملی تلقی شود، آنگاه باید گفته شود که درک، تشخیص و تحلیل «چراهای سیاسی» مقدم بر «چگونگی‌های» سیاسی است. نکته حائز اهمیت و توجه این است که پرداختن به و شفاف‌سازی «چراهای سیاسی» به‌جز هوشیاری و تسلط بر امور اجتماعی و سیاسی، مستلزم شجاعت وطن‌پرستانه است. بنابراین به‌منظور پرهیز از آینده‌ای پرمخاطره و اجتناب‌ناپذیر، دلسوزان و دغدغه‌مندان سلامت و امنیت ایران‌زمین به ضرورت باید بر چراها و نه چگونگی‌های سیاسی متمرکز شوند.

 

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها