|

برند شخصی سمیعی گیلانی؛ تواضع در عین دانایی

نویسنده آئین نگارش، نمایانگر آئین زندگی

احمد سمیعی گیلانی از بزرگانِ ادبیات و زبان‌شناسی‌ یکی از برجسته ترین آنهایست که توصیف پریچت بر آنها به درستی می‌نشیند.

حسین گنجی روزنامه‌نگار، پژوهش‌گر، منتقد هنرهای تجسمی و مدیر و مشاور ارتباطات و توسعه برند

و.س. پریچت در فرازی از نوشتار ۱۹۴۱ می‌نویسد: «آدم‌های بزرگ، دیر یا زود، همه شبیه هم از آب در می‌آیند. هیچ‌گاه دست از کار نمی‌کشند.» پریچت این عبارت را در توصیف ادوارد گیبِن، مورخ بزرگ انگلیسی نوشته است. در ایران خودمان هم کم نداریم کسانی که به قول پریچت دست از موفق شدن، کار کردن تا دم آخر، بر نمی دارند و گویی باری بر دوش دارند که باید بر زمین بگذارند و عجیب آنکه هر چه بار زمین میگذارند، سبک تر که نه، سنگین تر می‌شوند. 

احمد سمیعی گیلانی از بزرگانِ ادبیات و زبان‌شناسی‌ یکی از برجسته ترین آنهایست که توصیف پریچت بر آنها به درستی می‌نشیند. عبدالحسین آذرنگ درباره شیوه زیست احمد سمیعی و تلاش و پشتکار بی وقفه او می گوید: «اگر او را بردارند ببرند و تک‌و‌تنها در جزیره‌ای متروک و بدون سکنه به حال خود رها کنند، به احتمال نزدیک به یقین از فردای آن روز برنامهٔ کار منظم و روزانهٔ او از این قرار خواهد بود: صبح زود از بستر برمی‌خیزد و کوتاه زمانی بعد پشت میز می‌نشیند و می‌خواند و یادداشت بر‌می‌دارد و می‌نویسد تا جایی که از خستگی از پا درآید. روزها و روزها همین نظم آهنین ادامه دارد، و حاصل کارش در قفسه‌ها روی هم چیده و تلنبار می‌شود، بی آنکه امیدی به انتشار آنها باشد.» در نتیجه طبیعی است که نامِ او به‌عنوان یک استاد و مؤلفِ آثارِ درس‌آموز برای هر نویسندۀ حرفه‌ای آشناست. کتاب آیین نگارش احمد سمیعی گیلانی را به‌عنوان مهمترین کتاب مورد کاکتوس هر نویسنده میتواند باشد و اگر فهرستی از کتب بالینی داشته باشید یکی از مهمترین آنها همین کتاب میتواند باشد. نگارش و ویرایش اثر ارزنده دیگر سمیعی است که سال‌های متمادی کتاب درسی دانشجویی و اصلی‌ترین متن درسی دانشجویان در آموزش نگارش و ‌درست‌نویسی بوده است. ‌چاپ‌های متعدد و شمارگان زیاد آن گویای اقبال فراوان خوانندگان و مخاطبان بدین اثر بوده است. او در سال ۱۳۲۱ به خدمت راه‌آهن درآمد و در سمت‌های گوناگون تا معاونت دفتر مرکزی خدمت کرد و در سال ۱۳۵۶ بازنشسته شد. وی در این بین، دو سال با سازمان لغت‌نامه دهخدا همکاری می‌کرد و در مؤسسه انتشارات فرانکلین و سپس در سازمان ویرایش و تولید فنی دانشگاه آزاد به ‌ویراستاری اشتغال داشت. در همین دوران به دعوت استاد زرّین‌کوب، مدتی در دانشگاه تهران و دانشگاه تربیت معلم و همچنین کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، به تدریس پرداخت.

در سال‌های پس از انقلاب نیز در بنگاه ترجمه و نشر کتاب، مرکز انتشارات علمی و فرهنگی، مؤسسۀ مطالعات و تحقیقات فرهنگی، انتشارات سروش، مرکز نشر دانشگاهی و بنیاد دائرة‌المعارف به ویراستاری مشغول بود. همچنین، در دانشگاه گیلان، دانشگاه آزاد، دوره کارشناسی ارشد دانشگاه تربیت مدرس تهران و قم، آیین نگارش و ادبیّات فارسی تدریس کرد. در میان انبوهی از بدبیاری های این مرز و بوم گاهی هم خوش اقبالی های نسیب ما شده است که یکی از آنها طول عمر عزیزانی مثل سمیعی است. خود او در این باره می‌گوید: «راز عمر بلند من این است که هیچ‌وقت کینه به دل نگرفتم و به این نکته عقلایی رسیدم که هر کسی کینه به دل بگیرد آزار می‌بیند. ما باید قصورها را ببخشیم.» این هم از آن کارهای بزرگی است که حتی در میان بزرگان این سرزمین اندکی بدان واقف‌اند و سعی آن دارند که رعایت کنند. او در باب نوشتن به فراتر از ظاهر همواره پرداخته و گاهی به اسلوب و روش و شیوه برخورد با نوشتن هم ورود کرده است. در باب نویسندگی سمیعی می گوید: «نویسندگی کار آسانی نیست. تنها با خواندن زیادشدنی است. زمان ما صد کتاب می‌خواندند و یک مقاله می‌نوشتند، اما الان یک کتاب می‌خوانند و ۱۰ مقاله می نویسند. چرا این‌قدر شتابزده هستیم؟ با این‌ها انسان نه اسمی پیدا می‌کند و نه رسمی، نه الگو می‌شود و نه سرمنشأیی.»

این نکته را باید جزو یکی از فاکتورهای مهم برندسازی، یا چهره شدن و یا در نهایت موفق شدن و دانستن هر فردی در کارش بخصوص اگر آن کار ارتباطی با نوشتن دارد، دانست.

نکته کلیدی  دیگری که میتوان از سمیعی گیلانی آموخت پذیرش نقد است. او درباره کار خود و ویراستاری‌اش می‌گوید که ویراستار خوبی نیست: «من همیشه از نقد استقبال می‌کنم؛ یعنی کسی عیب‌های من را بگوید. اتفاقا من اصلا ویراستار خوبی نیستم چون زیادی در کار دیگران تصرف می‌کنم و این درست نیست اما نمی‌توانم.» این از اوج تواضع او خبر میدهد کما اینکه در شیوه زندگی هم به روایت اطرافیان و نزدیکان همینگونه خود را کامل و علامه و نقطه پایان نمی‌دانست. اما رضا سیدحسینی درباره سمیعی معتقد بود که «ویرایش سمیعی به مقاله جان بخشیده». و در نهایت امروز او را «پدر ویرایش ایران» میدانند کسی که خود را قله نمی‌دانست هر چند که به اذعان اهل فن در قله کار خود ایستاده بود. کسی که همراه با نجفی دست بالای درست وپیراسته نوشتن را داشت و تمام سعی کرد به نسل خود و بعد از خود درست نوشتن را آموزش بدهد. در آخر باید تشکر ویژه داشت از شاگرد مبرز او سایه اقتصادی نیا که مقالاتی پراکنده سمیعی در حیطه زبانشناسی و ویرایش را گردآوری کرد. شاید هر چهره برجسته ی در این کشور نیاز به یک اقتصادی نیا دارد. به کسی که به سعی خود، مجموعه دوجلدی «گلگشت‌های ادبی و زبانی»، شامل ۱۶۰عنوان مقاله احمد سمیعی را به دست ما برساند. سمیعی در مقدمه این کتاب جملاتی دارد که حرف پریچت را در ابتدای این نوشتار به درستی گواه می‌دهد و خبر از سنگین تر شدن باری را می‌دهد که آدمی بعد از چندین دهه فکر می‌کرد، باید سبک شده باشد، اما از قرار نشده است:

«اکنون که، به همت انتشارات هرمس، مجموعه مقالات به این قلم، اعم از ترجمه و گزارش و تألیف و تصنیف، ذیل چند عنوان چاپ می‌شود، کارهایی تازه در برنامه دارم که برخی آنها نزدیک به پایان گرفتن است و برای برخی دیگر، موادی فراهم آمده یا طرحی تفصیلی تهیه شده‌است. در خودِ ذکرْ ترجمه اثری‌است مهم در زیباشناسی که تنها برگرداندن پاره کوتاهی از آن باقی مانده‌است. نگارش تخصصی درباره روش تاریخ ادبیات‌نگاری نیز در برنامه آتی کار پژوهشی و نگارشی این قلم پیش‌بینی شده‌است که امیدوارم عمر، اجرای آن را کفاف دهد.» که امروز که او را در صد و دو سالگی از دست دادیم نمیدانیم چه ایده ها، اندیشه ها و آثاری از او نیمه یا در سطح ایده رها مانده‌اند. این درست است که ادعای بزرگ کارهای نصف و نیمه بسیاری بر زمین باید داشته باشند و اینطور نیست که همه کار کرده باشی و با خیال راحت از کارهای که باید انجام می‌گرفت و گرفت، از دنیا رفت.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها