اتوپیای دموکراسی
یکی از آسیبهای پرهزینه عرصه سیاستورزی، ناتوانی بخش درخورتوجهی از دغدغهمندان سلامت، توسعه و امنیت کشور، در اجماع درباره «اهداف مشترک ملی» است.
یکی از آسیبهای پرهزینه عرصه سیاستورزی، ناتوانی بخش درخورتوجهی از دغدغهمندان سلامت، توسعه و امنیت کشور، در اجماع درباره «اهداف مشترک ملی» است. یقینا تبیین قابل قبول موضوع ناتوانی اجماع دغدغهمندان سلامت و امنیت و توسعه، بر سر اهداف مشترک، نهتنها دارای ابعاد و ریشههای گوناگون بومی و خارجی است؛ بلکه بسیار فراتر از توان و مجال یک موجز است. ازاینرو نکاتی کلی و مختصر درباره یکی از بنیادیترین دلایل ناکامی ایجاد اجماعسازی سیاسی حول اهداف ملی، یعنی «اتوپیای دموکراسی» ارائه میشود. تبیین اتوپیای دموکراسی تلاش دارد تا نشان دهد که میان «اهداف سیاسی» و «ابزار، ملزومات و روشهای تحقق اهداف سیاسی» تفاوت «جنسیتی و عمیقی» وجود دارد. اینکه توجه به تفاوت اهداف (رهایی شهروندان از زیست بدون چشمانداز) و ابزار تحقق اهداف سیاسی (روش یا چگونگی رهایی)، اصلیترین نیاز عرصه سیاسی به منظور حصول تحولات کمهزینه و پایدار سیاسی است. نکته درخورتوجه اینکه ناخشنودی، نارضایتی و ناامیدی از زیست روزمره، منشأ انتقادهای سیاسی است. به عبارتی در شرایطی که زیست روزمره شهروندان دچار انواع چالشهای معیشتی، اجتماعی، فرهنگی، روانشناختی و... باشد، منطقی و طبیعی است که انسانها (شهروندان) از عوامل، کارگزاران و نهادهای مدیریتی؛ ناراضی و ناخشنود بوده، در نتیجه خواهان کارآمدی، تغییر و تحول در ساختار مدیریت شهری، استانی و ملی باشند. نکته قابل تعمق که یقینا برخی مخالف خواهند بود، این است که به گواه شواهد و تجربیات دغدغهمندان امنیت، سلامت و توسعه کشور، ایده یا طرحی درباره ایجاد «ساختار مدیریت سیاسی مطلوب و محتمل» ندارند؛ بلکه آنچه بستر آشفتگی و ناکامی دغدغهمندان سلامت، امنیت و توسعه کشور است، برخی ایدهها و طرحها درباره «ساختارهای مدیریت سیاسی مطلوب و آرمانی» است. این موجز بههیچوجه نفی دموکراسی نیست؛ بلکه جلب توجه دغدغهمندان سلامت، توسعه و امنیت کشور به لزوم «تعامل با واقعیات عینی عرصه سیاسی» است؛ بنابراین در راستای کاربردیکردن اندیشهها، اهداف و عملکرد برخی اذهان و ارادههای سیاسی، تبیین کلی و مختصری از مفاهیم اتوپیا، دموکراسی و شرایط عینی عرصه سیاسی ارائه میشود.
اتوپیا؟
به طور کلی و مختصر، معطوف به اهداف، شرایط، مکانها و پدیدههایی است که تاکنون وجود (عینی) نداشتهاند و صرفا در برخی «اذهان خیالپرداز» وجود دارند. به عبارتی اتوپیا معطوف به پدیدهها، خواستهها، آرزوها و تمایلات روانشناختی است.
به بیانی کاربردی، اتوپیا (آرزو، تصور و...) در تضاد با عین (واقعیت) درک میشود.
دموکراسی؟
بنیادیترین اهداف سیاسی در جهان خرد و اخلاق بنیاد معاصر، صیانت و حصول منافع، امنیت و توسعه (در عرصههای گوناگون) ملی است. اینکه نوع ساختار یا شیوه حکمرانی امری ثانوی است. اینکه کاربردیترین «معیار ارزیابی مطلوببودن یا نبودن شیوه یا ساختار مدیریت سیاسی، رضایت شهروندان از زیست روزمره است». در سراسر تاریخ جوامع، انتقال قدرت تنها از طریق انواع ابزارهای سخت (خشونتآمیز) انجام شده است. دموکراسی محصول عصر روشنگری (رنسانس) در اروپا، بهعنوان میوه تحولات و توسعه علمی در عرصههای گوناگون بهویژه در حوزههای علوم انسانی و علوم اجتماعی است. به عبارتی عصر روشنگری در اروپا زمینه نگاه کاربردی به چیستی انسان و چیستی و ساختار زیست اجتماعی شد. به بیانی، تلاشهای فکری انجامشده در عصر روشنگری، انسان را از آسمان به زمین آورد؛ بنابراین دموکراسی بهعنوان یک روش نوین حکمرانی، «محصول تولد و رشد خرد جمعی»، مبتنی بر حاکمیت قانون، محصول نگاه زمینی، کاربردی، قابل فهم و قابل سنجش به انسان و نظم اجتماعی است. به سادهترین و کاربردیترین بیان، دموکراسی، راهکار یا ابزار خردمحور عصر معاصر به منظور انتقال قدرت بدون اعمال خشونت بوده و هست. به عبارتی «دموکراسی، قدرت را از اراده انسانها جدا و زیستی مستقل به آن (قدرت) داد». راهکار حکمرانی مبتنی بر دموکراسی به این معنی است که افراد، گروهها یا جناحهای گوناگون برای «مدت محدودی» و طی فرایند انتخابات «پدیده مستقل قدرت» را به منظور اجرائیکردن برنامهها و ایدههای (انسانی و ملی) خود، در اختیار میگیرند. همانند توپ طلایی (قدرت) که به برگزیدگان فوتبال (سیاستورزان) در اروپا اهدا میشود، اینکه توپ طلا (قدرت) برای مدت محدودی در اختیار برترین فوتبالیستها (صاحبمنصبان) قرار میگیرد. اگر تبیین کلی و مختصر از مفهوم دموکراسی منطقی و کاربردی تلقی شود، آنگاه باید گفته شود که نکتهای بسیار کلیدی و کاربردی در اذهان دموکراسیطلبان مغفول مانده است. اینکه شیوه مدیریت کلا سیاسی، برایند و تابع سطح توسعه علوم گوناگون بهویژه علوم انسانی و علوم اجتماعی بهمثابه زمینه «تولد و رشد خرد جمعی» است. اینکه تلاش برای استقرار دموکراسی در ساختار مدیریت مبتنی بر اندیشهها، اهداف و تمایلات جناحی، متافیزیکی و تاریخی (دلایل عدم توسعه علوم انسانی و اجتماعی) بهعنوان اصلیترین مانع تولد و رشد خرد جمعی در جامعه، چگونه ممکن است؟ دموکراسی مطلوبترین روش شناختهشده حکمرانی است و «بالاخره» در ایران مستقر خواهد شد؛ اما دموکراسیطلبان موظف هستند توضیح دهند که «تا زمان بالاخره»، درد و رنج بیپایان، ناامیدی، امور و چالشهای گوناگون و انواع و انبوه نیازهای شهروندان «با کدام روش و ساختار مدیریت کلان سیاسی» باید مدیریت شود؟ به باور نگارنده، «اتوپیای دموکراسی، مانعی بنیادی بر سر راه تدبیر و ایجاد ساختارهای تصمیمسازی و تصمیمگیری کاربردی و بومی به منظور ایجاد تحولات در ساختارهای مدیریت سیاسی است».
شرایط عینی عرصه سیاسی؟
بر کسی پوشیده نیست که انواع و انبوه چالشهای اجتماعی و ملی زیستی دشوار، ناامیدکننده و بدون چشمانداز روشن، برای شهروندان رقم زده است. پرسشی که تعمق درمورد آن بسیار ضروری است، این است که اگر به هر دلیل، استقرار دموکراسی در زمان حال و آینده نزدیک ممکن نباشد، آنگاه شیفتگان مدیریت دموکراسی، چه توصیههایی برای گذر شهروندان از انواع و انبوه چالشهای بیپایان دارند؟ نکاتی که دموکراسیخواهان صادق، بااخلاق، واقعگرا و میهندوست به ضرورت باید مورد تعمق قرار دهند، اینکه «دموکراسی شیوه مدیریت سیاسی و نه ابزار یا روش ایجاد تحولات سیاسی» است. به عبارتی «اول باید تحول سیاسی ایجاد شود و سپس دموکراسی بهمثابه روش و ساختار مدیریتی (حکمرانی) مستقر شود». «با روش و ساختار مدیریتی نمیتوان تحول سیاسی ایجاد کرد». از نظر منطقی وقوع و ایجاد تحول ساختاری مقدم بر شیوه و نوع ساختار مدیریتی است. «استقرار دموکراسی (روش حکمرانی)، قبل از تحول ساختار مدیریتی، اتوپیاست». با توجه به جمیع شرایط عرصه سیاسی داخلی، منطقه و جهانی، تمرکز تلاشها برای استقرار دموکراسی، بیشک «مانعی جدی برای تدبیر و ایجاد تحولات ممکن جایگزین مدیریتی» خواهد بود. تکرار چندباره یک نکته خالی از لطف نیست؛ اینکه هدف سیاسیِ اخلاقی، میهندوستانه و انسانی ایجاد شرایط مساعد برای میلیونها شهروند گرفتار در انواع و انبوه چالشهای بیپایان و نه تلاش برای استقرار یک روش یا ساختار مدیریت خاص (دموکراسی) به هر قیمت است.