کارگاه آموزشی منافع ملی
یادم هست آن سالهای بعد از توقیف گروهی مطبوعات، به اتفاق مرحوم احمد بورقانی تصمیم گرفتیم سایتی با عنوان «منافع ملی» راهاندازی کنیم و از افرادی که در این حوزه حرف برای گفتن دارند، مطلب و مصاحبه بگیریم تا شاید بتواند به تصمیمگیران راه دیگری غیر از آنچه در پیش گرفتهاند، نشان دهد.
یادم هست آن سالهای بعد از توقیف گروهی مطبوعات، به اتفاق مرحوم احمد بورقانی تصمیم گرفتیم سایتی با عنوان «منافع ملی» راهاندازی کنیم و از افرادی که در این حوزه حرف برای گفتن دارند، مطلب و مصاحبه بگیریم تا شاید بتواند به تصمیمگیران راه دیگری غیر از آنچه در پیش گرفتهاند، نشان دهد. دست به کار شدیم و من سایت را طراحی کردم و حتی چند مطلبی هم تهیه کردیم که البته سرعت حوادث و تحولات بعدی آنقدر بود که آن طرح را ابتر گذاشت و سایت منافع ملیمان به حاشیه رفت و نشد. حالا سالهاست که از آن ماجرا میگذرد؛ ولی هرازگاهی، ماجرایی من را به یاد آن تلاش نافرجام میاندازد که یکی از آنها، همین بحث دوباره داغشده جزایر سهگانه و مواضع دو کشور چین و روسیه در قبال این سه جزیره و بیانیههایی که در همراهی با کشورهای حاشیه خلیج فارس امضا کردند است که بهصراحت تمامیت ارضی کشورمان را هدف قرار داده است. در این وضعیت دو سخن بسامد بیشتری دارد و بلندتر به گوش میرسد. یکی آنکه از خنجر روسی و چینی که از پشت بر گُرده ما زده شده، میگوید و اینکه «دیدید روسیه و چین چه نامردند؟» و دیگری اینکه این دو کشور قابل اعتماد نیستند و رفتن به سوی این دو کشور، روسوفیلهای عهد قاجار را روسفید میکند. اما برای من آنچه رخ داده، در زمینه منافع ملی تعریف میشود. اینکه میگوییم «در سیاست نه دشمن دائم داریم و نه دوست دائم، بلکه فقط منافع داریم» برای همین وقتهاست و اینطور هم نیست که این جمله را فقط حاکمان کشورمان باید مدنظر قرار دهند؛ بلکه در تمام دنیا و برای همه کشورها همین است. اگر چین و روسیه پای بیانیههایی را امضا میکنند که تمامیت ارضی ما را تهدید میکند، فقط و فقط به خاطر منافع ملی کشور خودشان است و نه از جهت مردی و نامردی نسبت به ما و برای همین اگر بگوییم «دیدید که روسیه و چین قابل اعتماد نیستند»، چه محلی از اعراب دارد؟ و مگر کشور دیگری در دنیا یافت میشود که بتوان به آن اعتماد کرد؟ روابط بین کشورها که براساس دوستی و رفاقت و اعتماد شکل نمیگیرد؛ این رابطه را فقط منافع تعریف میکند و بس. فرق هم نمیکند با چه کشوری روبهرو هستیم، بزرگ و قدرتمند باشد یا کوچک و ضعیف. هر کشوری که باشد، در رابطه با کشوری دیگر بر حسب اینکه نفعش در چیست، عمل میکند و اشکال در این نیست که آنها در عمل منافع خود را در نظر میگیرند، اشکال در ماست که موضوع را با رفاقت و دوستی و اعتماد میسنجیم.
فرقی هم نمیکند که حاکمیت باشد یا منتقدان حاکمیت. چه آن کسی که وجه رابطه را با چیزی بهجز منافع تعریف میکند و چه آنها که میگویند «دیدید که روسیه قابل اعتماد نیست» از یک زمینه به موضوع نگاه میکنند؛ زمینهای که روابط بین انسانها بر اساسآن تعریف میشود؛ دوستی و رفاقت و از این منظر، تفاوت چندانی بین حاکمان و منتقدانشان نیست. سابقه تاریخی هم نشان داده که اعتماد و دوستی، حتی وقتی میگوییم «کشور دوست و برادر» کاملا بیمعنی و فقط یک تعارف است؛ چه آن موقع که طرفمان کشوری مثل انگلستان باشد که هرات و بحرین را از ایران جدا کرد، چه آمریکا که علیه دولت قانونی دکتر مصدق کودتا کرد و چه شوروی که دو استان آذربایجان و کردستان را از ایران جدا کرده بود و «جمهوری جعلی مهاباد» را راه انداخته بود که همچنان زخم آن خونچکان است و حتی همین چند روز پیش، مدعیان آن جمهوری جعلی یکدیگر را کشتند و همدیگر را به اعدام تهدید کردند. هرچه هست، موضوع فقط منافع ملی است و برای همین منافع ملی است که هیچ کشوری و مطلقا هیچ کشوری نه برای ما و نه کشوری دیگر، برای ابد نه دوست است و نه دشمن. نمونهاش همین روابط دوباره گرمشده با عربستان با آنهمه فحشها و تهمتها و تهدیدها که امروز دوباره روابط عادی میشود یا همین مصر که بالاخره قرار است مراودات رسمی و جدی بین دو کشور آغاز شود. منافع ملی یعنی همین؛ چه برای ما، چه برای روسیه و چه برای چین یا هر کشوری دیگر. از همین نظر است که اصرار بر دشمنی ابدی یا دوستی ابدی با هر کشوری یعنی نشناختن مبنای عقلانی و مبتنی بر منافع با دیگران. آنچه این روزها چین و روسیه اصرار دارند به ما یاد دهند و به نظر میرسد ما در مقابل اصرار داریم یاد نگیریم، همین است که ارتباط با دیگر کشورها را باید بر اساس منافع ملی تنظیم کرد و نه هیچ چیز دیگر.