قوممداری صهیونیسم
افرادی با عناوینی مانند کارشناس و تحلیلگر، گزاره «اسرائیل تنها کشور دموکراتیک خاورمیانه است» را بارها بر زبان میآورند که نهتنها دروغی بزرگ بلکه بسیار مضحک است. هر انسانی که اندکی دانش از صهیونیسم سیاسی و دموکراسی داشته باشد، میداند که این دو اساسا با هم ناسازگار و غیرقابل جمع هستند.
افرادی با عناوینی مانند کارشناس و تحلیلگر، گزاره «اسرائیل تنها کشور دموکراتیک خاورمیانه است» را بارها بر زبان میآورند که نهتنها دروغی بزرگ بلکه بسیار مضحک است. هر انسانی که اندکی دانش از صهیونیسم سیاسی و دموکراسی داشته باشد، میداند که این دو اساسا با هم ناسازگار و غیرقابل جمع هستند. در ادامه سعی میکنم بیشتر توضیح دهم. صهیونیسم سیاسی یک حرکت ناسیونالیستی، سیاسی و استعماری است برای تشکیل میهنی برای قوم یهود. به عبارتی صهیونیسم سیاسی تلاش میکند دولت خاص قوم یهود را تشکیل دهد. براساس ادعای حامیان صهیونیسمِ سیاسی، مسئله یهودیان با تشکیل دولت مستقل حلوفصل میشود. از نظر آنها یهود قوم برگزیده بر روی زمین است که بخشی از یهودیبودن آموزههای دینی آن است؛ درحالیکه بخش مهمتر آن قومیت یهود است. به عبارتی یکی از جنبههای یهودیبودن پیرو دین موسی بودن است و دین تابع قومیت یهود است؛ قومیتی که از نظر صهیونیسم شایستهترین در میان اقوام است. از نظر صهیونیسم سیاسی، قوم یهود دارای یکپارچگی و خلوص خاصی است که عامل وحدتبخشی آن نه دین بلکه روح قومی آن است. صهیونیسم سیاسی به دنبال تشکیل میهن و سرزمینی بود که تجلی احیای قوم یهود شود. میهنی که باید از هر ناپاکی و آلودگی (یعنی اقوام دیگر) پیراسته شود. چنین رویکرد قوممدارانهای چگونه میتواند کثرتگرایی را که روح دموکراسی است، درک کند. صهیونیسم سیاسی معتقد است قوم یهود باید سرزمین موعود خود را به دست بیاورد؛ چراکه واجد برتری بر دیگر قومها و ملتها است. این رویکرد با قوممداری و تشکیل دولت قوم یهود (نه دین یهود) نهتنها مسئله یهودیان را حل نکرد بلکه مسئله بزرگی به نام فلسطین ایجاد کرد.
صهیونیسم سیاسی که مردم جهان را به دو گروه تقسیم میکند که یا یهودی هستند یا یهودیستیز (آشکار یا پنهان) چگونه میتواند مواجهه دموکراتیک با سایر مردم داشته باشد؟ صهیونیسم، یهودیت را قومیت یکپارچه، برگزیده و دولت آن را تکملیتی و تکقومی تلقی میکند؛ بر این اساس، با هر چیزی غیر از آن خشونت و دشمنی میورزد.
صهیونیسم هرگونه نقد به خود را یهودیستیزانه تلقی میکند؛ درحالیکه این دو یکی نیستند. آیا چنین حرکت متوهمی، نسبتی با دموکراسی دارد؟ صهیونیستها با گزاره دروغین سرزمین بیمردم (فلسطین) برای مردم بیسرزمین (قوم یهود) وارد فلسطین و اشغال زمینهای آن شدند و مردمانی که سرزمین داشتند (فلسطینیها) را به کمک قدرتهای استعماری به انبوهی از ناشهروندان، بیدولتان و آوارگان تبدیل کردند. بر چنین حرکت سیاسیای نام دموکراسی گذاشتند، ولو اینکه دهها بار انتخابات مجلس برگزار کنند، توهین به شعور انسانی است. صهیونیسم که هزاران نفر را از سرزمین مادریشان آواره و بیپناه کرده و هرگونه حق و حقوقی را از آنها دریغ کرده است، هیچ نسبتی با دموکراسی ندارد.
مهمترین وظیفه و کارویژه صهیونیسمِ سیاسی، گسترش و توسعه مرزهای سرزمینی خود با سازوکارهای سلطه، خشونت و تجاوز به دیگران است. آنها معتقدند سرزمین موعودشان خیلی وسیعتر از مرزهای فعلی است؛ بنابراین مدام در پی گسترش سازوبرگ نظامی و تدوین استراتژیهای جنگطلبانه علیه همسایگان و سایر اقوام هستند که در این میان گسترش شهرکسازی در سرزمین دیگران، نمونهای از آن است. چنین رویکردی که روحیه مردمش را نیز نظامی، جنگجویانه و خشونتطلب علیه دیگران پرورش داده است، چگونه میتواند سیاست دموکراتیک داشته باشد؟ اندیشه نظامی حاکم بر صهیونیسم سیاسی نمیتواند حوزه عمومی دموکراتیکی تشکیل دهد؛ چون دموکراسی با حضور دیگران معنی میدهد. رویکردی که یک فلسطینی را برابر با یک یهودی نمیداند، فرسنگها از دموکراسی فاصله دارد. صهیونیسم سیاسی با سازوکارهای مختلف زندگی آورگان فلسطینی را به چیزی بیارزش تبدیل میکند؛ گویی که اصلا وجود ندارند یا شایسته وجودداشتن نیستند. این رویکرد، زندگی انسانها را سلسلهمراتبی میکند که در پایینترین درجه، مسلمان عرب فسطینی قرار دارد و در بالاترین درجه یهودی معتقد به صهیونیسم. بر این اساس، صهیونیسم سیاسی مدام بحرانهای انسانی ایجاد میکند و زندگیهای بسیاری را تباه میکند. صهیونیسم یک حرکت ناسیونالیستی، سیاسی و قوممدار است که ارزشها، هنجارها و خصوصیات رفتاری و اجتماعی سایر ملتها و اقوام را بر اساس معیار ارزشی خود میسنجد و اگر متفاوت بود، ارزشهای دیگران را ناهنجاری تلقی میکند و شیوه زندگی قوم خود را برتر میپندارد. صهیونیسم قوممدار چگونه میتواند دموکراتیک باشد؟ وقتی پای صهیونیسم سیاسی به میان میآید، کُمیت دموکراسی کشورهای اروپایی نیز میلنگد؛ بهگونهای که هرگونه تظاهرات و راهپیمایی در حمایت از فلسطینیها را ممنوع میکنند، درحالیکه حرکتهای جمعی در حمایت از صهیونیسم را تشویق و ترغیب میکنند. گویی صهیونیسم سیاسی جایی است که بازی دموکراسی پایان مییابد. آیا دموکراسی با قوممداری قابل جمع است؟ آیا میتوان از دموکراسی سخن گفت و همزمان کنش جمعی در حمایت از آوارگان فلسطینی را جرم تلقی کرد؟ چنین است تناقضهای دوران ما.