|

اقتصادیات تاریخ‌کشی

با مسلط‌شدن داعش در بخش‌هایی از دو کشور عراق و سوریه افکار عمومی جهان علاوه‌ بر خشونت حیرت‌انگیز و راه‌افتادن نوعی نسل‌کشی، از شکل‌گیری واقعه عجیب دیگری نیز خبردار شدند: تخریب گسترده آثار تاریخی برجای‌مانده از هزاره‌های پیشین؛ آثاری که علاوه‌ بر ارائه فرصت بی‌بدیل مطالعه تاریخ زندگی انسان در دوران باستان، می‌توانست در صورت ایجاد زیرساخت‌های مناسب در قامت یک جاذبه ارزشمند گردشگری درآمد سرشاری را نصیب منطقه بکند. توجیه نظریه‌پردازان داعش برای انجام این جنایت فرهنگی که باید آن را «تاریخ‌کشی» نام نهاد، این بود که این آثار برجای‌مانده از عصر باستان مظاهر اندیشه کفرآلود پیشینیان هستند. البته داعشیان آغازگر این جریان تاریخ‌ستیزی نبوده‌اند. حدود دو دهه پیش نیروهای طالبان مجسمه‌های سنگی بامیان را تخریب کردند؛ زیرا آنها را یادگار دوران بت‌پرستی و رواج آیین‌های غیرتوحیدی می‌دانستند.

با مسلط‌شدن داعش در بخش‌هایی از دو کشور عراق و سوریه افکار عمومی جهان علاوه‌ بر خشونت حیرت‌انگیز و راه‌افتادن نوعی نسل‌کشی، از شکل‌گیری واقعه عجیب دیگری نیز خبردار شدند: تخریب گسترده آثار تاریخی برجای‌مانده از هزاره‌های پیشین؛ آثاری که علاوه‌ بر ارائه فرصت بی‌بدیل مطالعه تاریخ زندگی انسان در دوران باستان، می‌توانست در صورت ایجاد زیرساخت‌های مناسب در قامت یک جاذبه ارزشمند گردشگری درآمد سرشاری را نصیب منطقه بکند. توجیه نظریه‌پردازان داعش برای انجام این جنایت فرهنگی که باید آن را «تاریخ‌کشی» نام نهاد، این بود که این آثار برجای‌مانده از عصر باستان مظاهر اندیشه کفرآلود پیشینیان هستند. البته داعشیان آغازگر این جریان تاریخ‌ستیزی نبوده‌اند. حدود دو دهه پیش نیروهای طالبان مجسمه‌های سنگی بامیان را تخریب کردند؛ زیرا آنها را یادگار دوران بت‌پرستی و رواج آیین‌های غیرتوحیدی می‌دانستند. 

شواهد دیگری نیز از رفتار قدرتمندان و حاکمان گذشته می‌توان‌ یافت که همه‌ جا تلاش کرده‌اند با تخریب آثار برجای‌مانده از پیشینیان، علاوه‌ بر نشان‌دادن کینه خود درباره دوران خاصی از تاریخ، ارتباط تاریخی اقوام را با گذشته‌شان بریده و مانع درک بهتر تحولات تاریخی و نقش برخی اقوام در گسترش تمدن و فرهنگ بشری بشوند.

تارومار کردن ساکنان متصرفات چینی امپراتوری مغول با وصیت چنگیزخان که خواسته‌ بود اثری از آن قوم بر روی زمین باقی نماند و نیز تخریب گسترده شهرها و بناها در خراسان در دوران هجمه مغول را نیز می‌توان مواردی چشمگیر از تاریخ‌کشی در قرون گذشته دانست؛ هرچند تخریب گسترده در خراسان نتوانست رابطه فرهنگی و تاریخی ایرانیان را با گذشته خود قطع کند؛ اما بی‌تردید صفحاتی از کتاب تاریخ ایران را برای همیشه از دسترس نسل‌های بعدی خارج کرد. تاریخ‌کشی همواره لزوما همراه با خشونت نیست. درواقع هرگونه کوتاهی در نگهداری آثار برجای‌مانده از گذشته یا تشدید جریان گسستگی فرهنگی و تاریخی نسل حاضر با گذشته خود می‌تواند نوعی تاریخ‌کشی بدون چاشنی خشونت تلقی شود. کوتاهی‌هایی که در سال‌های گذشته در شناسایی و نگهداری میراث فرهنگی و تاریخی کشورمان شده و به‌ گونه‌ای منجر به از‌دست‌رفتن فرصت‌هایی برای کشف اسرار تاریخی شده‌ است، همه را می‌توان نوع خفیفی از عملیات تاریخ‌کشی دانست. فکرش را بکنید، سال‌ها پیش به‌ دنبال جاری‌شدن سیل در منطقه جیرفت، میدان عظیمی از آثار باستانی متعلق به هزاران سال پیش کشف شد؛ اما تا زمانی که مسئولان مربوط بتوانند تدبیری برای حفاظت از این منطقه بیندیشند و بودجه ناقابلی برای آن تخصیص بدهند، بخش مهمی از این اشیا از سوی قاچاقچیان و با کمک فرغون و کلنگ از زمین بیرون آورده و تخریب شد. در آن دوران فقط کافی بود مسئولان با سرعت تصمیم بگیرند و کاری بکنند؛ اما گویا آنان دغدغه‌های مهم‌تری داشتند. همچنین در سال‌های اخیر بارها و بارها اخبار مربوط به تخریب برخی محوطه‌های باستانی یا غیب‌شدن تپه‌های تاریخی در جریان انجام پروژه‌های عمرانی منتشر شده و ایران‌دوستان را نگران و نگران‌تر کرده‌ است. سال‌ها پیش در جریان اجرای پروژه فاضلاب شهری در خیابان مولوی در جنوب تهران، چند ظرف سفالی و تعدادی استخوان کشف شد که لابد از دید مسئولان پروژه ارزشی نداشت؛ اما سماجت یک جوان دانشجوی کارشناسی ارشد باستان‌شناسی که به‌ طور اتفاقی متوجه قضیه شده‌ بود، موجب شد بررسی بیشتری در منطقه انجام شود که منجر به کشف یک اسکلت انسانی شد. در ادامه بررسی مشخص شد قدمت این اسکلت به بیش از هفت هزار سال می‌رسد. با همین یک مورد کشف اتفاقی، فصل جدیدی از تاریخ زندگی ایرانیان در عهد باستان پیش‌روی‌مان گشوده‌ شد. به‌راستی تاکنون چند مورد از این‌گونه کشفیات انجام شده و با تدبیر داهیانه (!) مدیران پروژه و با هدف جلوگیری از توقف احتمالی پروژه از بین رفته‌ است؟ در طول سال‌های گذشته یکی از بزرگ‌ترین دغدغه‌های ایران‌دوستان علاقه‌مند به تاریخ و فرهنگ ایران، نجات بناهای تاریخی از خطر ساخت‌وسازهای بی‌ضابطه در حریم این ساختمان‌ها بوده‌ است؛ ازجمله می‌توان به تلاش برای تخریب منطقه باستانی تپه قیطریه اشاره کرد که نگرانی‌های جدی عاشقان تاریخ و فرهنگ ایران را برانگیخته‌ است. همچنین چندی پیش یکی از پژوهشگران دلباخته فرهنگ و ادب ایران از بی‌اعتنایی مسئولان به ارزش میراث تاریخی کشور نالید که حتی حاضر به تأمین دو متر طلق هم نیستند تا سنگ‌نوشته گنج‌نامه همدان را از خطر تخریب مصون کنند. برای تاریخ‌کشی لازم نیست داعش مسلط بشود یا چنگیزخان بیاید، وقتی مسئولان امر برای موارد غیرمهم از‌جمله کمک به برخی مؤسسات غیردولتی فاقد بازدهی و کارآمدی بودجه‌های نجومی تخصیص می‌دهند؛ ولی حاضر به افزودن بودجه حفظ و مرمت آثار تاریخی نیستند، هم درواقع تاریخ‌کشی اتفاق می‌افتد؛ آن‌هم با دست خودمان. میراث فرهنگی و تاریخی کشورمان علاوه‌ بر اینکه منبعی ارزشمند برای پژوهش و شناخت گذشته‌مان و سرمایه‌ای برای تقویت همبستگی ملی است، می‌تواند با مدیریت صحیح و کارآمد درآمد عظیمی را از محل ترویج گردشگری فرهنگی نصیب کشورمان بکند. این ثروت بزرگ را می‌توان با معدنی ارزشمند مقایسه کرد که باید برای حفاظتش مختصری هزینه کنیم تا بتوانیم سال‌های سال از درآمد هنگفت آن بهره‌مند شویم. به‌راستی کدام پروژه می‌تواند در مقابل این هزینه اندک درآمدی بسیار هنگفت و رونقی ماندگار به اقتصاد کشورمان هدیه بدهد؟ با این حساب آیا بی‌اعتنایی به میراث تاریخی مصداق بارز تاریخ‌کشی؛ آن‌هم به دست خودمان نیست؟