از احساس تکلیف تا استیفای حق
نامزدهایی که احساس تکلیف کرده و خود را واجد نقش در کارزار انتخابات ریاستجمهوری دانستهاند، در برابر یک پرسش مهم و کلیدی قرار دارند. اینکه چگونه میخواهند به عنوان شخصیتی که قرار است پاسدار حقوق اساسی شهروندان باشد و مسئولیت اجرای قانون اساسی را طبق اصل 113 این قانون بر عهده بگیرد، به مفاد سوگند اصل 121 قانون اساسی وفادار مانده و «از آزادی و حرمت اشخاص و حقوقی که قانون اساسی برای ملت شناخته» تا پای جان حمایت کند؟ پاسخ واقعبینانه و در عین حال حقمحورانه به این پرسش میتواند تعیینکننده باشد. کلمات پرسشی یا استفهامی برای روشنگری به کار گرفته میشوند؛ طلب فهم از چیزی که نزد سؤالکننده، مجهول یا مشکوک است. سؤال اینکه چگونه و چطور میخواهند از حقوق اساسی و آزادیهای بنیادین مردم ایران دفاع جانانه کنند؟
نامزدهایی که احساس تکلیف کرده و خود را واجد نقش در کارزار انتخابات ریاستجمهوری دانستهاند، در برابر یک پرسش مهم و کلیدی قرار دارند. اینکه چگونه میخواهند به عنوان شخصیتی که قرار است پاسدار حقوق اساسی شهروندان باشد و مسئولیت اجرای قانون اساسی را طبق اصل 113 این قانون بر عهده بگیرد، به مفاد سوگند اصل 121 قانون اساسی وفادار مانده و «از آزادی و حرمت اشخاص و حقوقی که قانون اساسی برای ملت شناخته» تا پای جان حمایت کند؟ پاسخ واقعبینانه و در عین حال حقمحورانه به این پرسش میتواند تعیینکننده باشد. کلمات پرسشی یا استفهامی برای روشنگری به کار گرفته میشوند؛ طلب فهم از چیزی که نزد سؤالکننده، مجهول یا مشکوک است. سؤال اینکه چگونه و چطور میخواهند از حقوق اساسی و آزادیهای بنیادین مردم ایران دفاع جانانه کنند؟ خود را از هماکنون مسندنشین خیابان شهید رئیسی {پاستور} فرض کنند و بگویند به عنوان نهمین رئیسجمهوری ایران قرار است چه کنند که شاخصهای ارتقای حقوق و آزادیهای مردم وضع بهتری را نشان دهد؟! بارها از رؤسای محترم جمهور پیشین شنیده شده نتوانستیم و نگذاشتند. این حق ما شهروندان است که پرسشگر باشیم و مطالبه کنیم مسندنشینان نسبت خود را با خیر عمومی و منافع همگانی ایرانیان تبیین کنند. پیامد و دلالت این پرسش تعیینکننده است. رئیسجمهور قرار است نماینده تکتک ایرانیان باشد. او «در برابر ملت ایران» قسم میخورد. یعنی مخاطب سوگند او یکان یکان از مردم هستند. از اقلیتها تا قومیتها تا مخالف و موافقها یعنی او به همه وامدار است. متعهد است. همه یعنی نه فقط حامیان یا وفاداران به قرائت رسمی حکمروایی بلکه هر کس که از او «ملت ایران» یاد میشود و پاسپورت ایرانی دارد. نسیان کلیدواژه «ملت ایران» ممکن است در بزنگاههای تصمیم، کار دست رئیس دولت دهد و او را از التزام به سوگند منحرف کند. رئیسجمهور قرار است طبق مفاد این سوگند خود را «وقف مردم» کند. قرار است «با پرهیز از خودکامگی همه استعداد و صلاحیت خویش را به کار گیرد» تا بهروزی و رشد کشور در دوره مسئولیت او محقق شود. در سخنرانی اغلب نامزدها به مسائل اقتصادی و معیشتی اشاره شده و الحق نیز باید توجه ویژه شود اما حقوق و آزادیهای مردم نباید مورد بیاعتنایی قرار گیرد. نسبت مستقیم توجه به حقوق شهروندی با رفاه اقتصادی حائز اهمیت است. باید گفته شود از چه ابزاری برای رفع تبعیض در حقوق رفاهی و برابری همه شهروندان در خدمات اجتماعی و رفاهی بهره گرفته میشود. ساماندهی اقتصادی و خرج بودجه و امکانات در راه رفاه عمومی و رفع فقر چگونه مورد استفاده قرار میگیرد. نهادهای موازی اقتصادی و آشفتگیهای ساختاری را چگونه متمرکز و مرتب میکند تا رفاه عمومی و شاخصهای بهرهمندی جمعی افزونتر باشد. انضباط در ساختار بودجه و حذف ردیفهای بیوجه به زیست شایسته مردم را چگونه رقم میزند. چگونه محیط زیست برای او و کابینهاش اولویت خواهد بود و جلوی تخریب محیط زیست و تالابها و جنگلها و کوهخواری را میگیرد. برای دسترسی مردم به بیمه و خدمات درمانی چه میکند؟ برای رفع فیلتر و دسترسی آزاد شهروندان به اینترنت و سایر حقوق توسعهای چه تدارکی دیده است. برای سن بازنشستگی و حقوق این قشر خدوم، برای رفاه کارگران و برای تعمیم آموزش و پرورش رایگان، برای حق مسکن و تسهیل تأمین نیازهای اولیه مردم دقیقا نقشه راه او چیست؟ ارزش پول ملی و کنترل تورم و عبور از رکود در برنامه اقدام او از چه الگویی تبعیت میکند؟ برای آزادی بیان و تحزب که کشور از آن رنج میبرد، چه ترتیباتی پیشبینی کرده است؟ حق تجمع مردم سالهاست مورد بیمهری قرار گرفته و مردمنهادها با چالشهایی در ثبت و تمدید خود مواجه هستند. زندانی سیاسی و وجدانی در کشور زیبنده نیست و باید دید چه برنامهای برای حل این چالشها دارد؟ کودک کار و کودکهمسری بحران است و باید در برنامه او حلاجی و مسئلهبینی شود. کودکان بازمانده از تحصیل تا بودجه آموزش و پرورش تا حقوق معلمان همه یک مسئله است. دیدن و چیدمان صحیح اولویتها یک مسئله است. تحریمها مثل خوره باعث خسارت مردم میشود. از وضعیت بازبینی هواپیماها تا سایر عواقب سوء تحریم ستمگران علیه ایران یک چالش است.
چرخ خیلی از کارخانهها به خاطر تحریم مختل شده و اقتصاد و اشتغال آسیب دیده و با شعارهای داغ و بیاثر برای خیر عمومی کار پیش نمیرود. موضع استقلالطلبی ایران مایه مباهات است اما در این دنیای نابرابر باید از همه ظرفیتهای دیپلماسی جانبدار منافع ایران بهره گرفته و حق بر دیپلماسی توسعهگرای گشایشساز مد نظر باشد. سزاوار است بفرمایند که در مواجهه با فساد چقدر عازم عامل هستند و حاضرند ایستادگی در برابر رانتخواران کنند. به تعبیر مواد 19 و 24 منشور حقوق شهروندی «این حق شهروندان است که از دولتی برخوردار باشند که متعهد به رعایت اخلاق حسنه، راستگویی، درستکاری، امانتداری، مشورت، حفظ بیتالمال، رعایت حقالناس، توجه به وجدان و افکار عمومی، اعتدال و تدبیر و پرهیز از تندروی، شتابزدگی، خودسری، فریبکاری، مخفیکاری و دستکاری در اطلاعات و پذیرفتن مسئولیت تصمیمات و اقدامات خود، عذرخواهی از مردم در قبال خطاها، استقبال از نظرات مخالفان و منتقدان و نصب و عزل بر مبنای شایستگی و توانایی افراد باشد». شهروندان ایران عزیز فهرستی از حقها دارند و نامزد این پست حساس که حالا قرار است جای یک شهید فقید، امانتدار مردم ایران باشد و به تعبیر معنادار قانون اساسی خود را وقف کند، باید بفرماید که چه میکند که تجاوز از حدود قدرت شکل نگیرد و حق تعیین سرنوشت حتی در موضوعاتی مانند حجاب یا فیلترینگ یا برجام پاس داشته شود یا نهاد رفراندوم در منظومه فکری او چه اعتبار و موقعیتی دارد. همه دلواپسان ایران برای بهترشدن وطن در تکاپو هستند و نامزد ریاستجمهور باید بفرماید که چقدر حق نقد و مخالفت را تاب میآورد و در تکثرپذیری و فضای آزادی حزب و اندیشه و قلم چقدر انعطاف دارد و چقدر دستگاههای نظارتی را از شنود غیرقانونی یا پروندهسازی ناروا و اعمال محدودیت علیه شهروندان بر حذر میدارد و چقدر در برابر بازداشت خودسرانه یا صدمه به حق حیات مردم مقاومت میکند. باید بفرماید در برابر تصادفات جادهای و خودروهای غیراستاندارد چقدر تدبیر به کار میگیرد تا به نفع حق سلامت و حیات مردم ساماندهی صورت پذیرد. صنایع کهنه و تأسیسات زیربنایی چگونه بهروزرسانی میشوند و چقدر شاخصهای توسعه افزونتر و رو به رشدتر خواهد بود. ما به یک دولت شهروندمدار و حقوقبشرباور نیاز مبرم داریم. دولتی که احترام به حقوق اساسی را اولویت خود بداند و برای این مهم با مردم صادق باشد. راه دشوار است و منزل بس دراز اما ایرانیان قدر خادمان صادق خود را همواره دانستهاند که به قول شیخ بهایی: «رنج راحت دان، چو شد مطلب بزرگ؛ گرد گله، توتیای چشم گرگ؛ کی بود در راه عشق آسودگی؟ سربهسر درد است و خونآلودگی؛ تا نسازی بر خود آسایش حرام؛ کی توانی زد به راه عشق، گام؟ غیر ناکامی، در این ره، کام نیست؛ راه عشق است این، ره حمام نیست.