انتظارات برای یک زندگی معمولی
در کشورهای توسعهیافته دارای نظام حزبی، معمولا تعدادی از کابینه کاندیدای حزبی از قبل معرفی میشوند. در آمریکا به طور مشخص نام معاون اول به اطلاع عموم رسیده میرسد.
در کشورهای توسعهیافته دارای نظام حزبی، معمولا تعدادی از کابینه کاندیدای حزبی از قبل معرفی میشوند. در آمریکا به طور مشخص نام معاون اول به اطلاع عموم رسیده میرسد. اما در ایران به دلیل فقدان نظام حزبی قوی، چنین وضعیتی رخ نمیدهد. در ایران، معمولا گروهی مورد اعتماد و آشنا با کاندیداها آنان را در ایام انتخابات از نزدیک همراهی میکنند. آنان حلقه مورد اعتماد او هستند. البته ممکن است که کاندیدای مدنظر یا افراد همراه، همکارانی را در ذهن خویش داشته باشند. پس از موفقیت در انتخابات، حلقه مورد اعتماد به فکر تشکیل کمیتههایی برای ارائه شاخصهای انتخاب وزرا و معاونان رئیسجمهور و دیگر اعضای همکار میافتند و تعدادی را نیز معرفی میکنند. تجارب گذشته دورههای ریاستجمهوری نشان میدهد که به دلیل فقدان سازوکار حزبی و نفوذ حلقههای نزدیک به رئیسجمهور، همزمان با سازوکار یادشده، افرادی خارج از چارچوب معرفی میشوند که صلاحیت لازم را ندارند. دراینمیان افراد همراه که هزینه مالی یا حیثیتی کردهاند، انتظاراتی دارند و سهمیههایی برای خود یا نزدیکانشان در نظر میگیرند و سعی در جاانداختن آنها میکنند. گروهی نیز در این بازار مکاره بدون هیچ هزینهای و با برخی سفارشها، اسب خود را برای گرفتن یک پست زین میکنند. آنان با بهرهگیری از فضای رسانهای خود را همراه نشان میدهند درحالیکه ورود آنان پس از اطمینان نسبی از موفقیت کاندیدای مدنظر بوده است. برای هرکدام از این موارد میتوان با اتکا به تجارب گذشته مثال زد که البته این امر اقتضای ساختاری است که تمایل به داشتن احزاب قوی و مستقل ندارد.
انتخابات ریاستجمهوری چهاردهم، در شرایط خاصی برگزار شد. دولت دوم روحانی بهدلیل فشارهای شبکههای داخلی و خارجی و ضعفهای درونی خود با وجود شعارهای پرطمطراق، در ذهنیت عمومی موفق نبوده و ناامیدی شهروندان را نتیجه داد. انتخابات مدیریتشده سال 1400، ناامیدیها را بیشتر کرد و درنتیجه نرخ مشارکت از 73 درصد سال 1396 به 48 درصد کاهش یافت. خالصسازان بهدلیل اعتقادنداشتن به جایگاه مردم همین روش را در انتخابات مجلس سال 1402 ادامه دادند و نرخ مشارکت به 40 درصد کاهش یافت. نرخ مشارکت در تهران به حدود هشت درصد رسید و البته وزیر کشور بیاعتنا به این سقوط اعتبار، آن را یک حماسه نامید. نتیجه عملکرد دولت سیزدهم با همه تبلیغات گسترده، کارنامهسازیها و قدسیسازیها با اتکا به دادههای متقن آماری بدتر از گذشته است. نرخ تورم، نرخ ارز، وضعیت بورس، نرخ اشتغالزایی، گستره فساد، ناشایستهسالاری، گستره نارضایتیها و پوچبودن همه وعدههای انتخاباتی نشان داد که خالصسازی خسارتآمیز بوده است. در این شرایط، هرچند مردم سرخورده در ابتدا تمایلی به حضور در انتخابات 1403 نداشتند؛ اما باز برای ایران و جلوگیری از تداوم این روند خسارتبار، به میدان آمدند و در دور دوم انتخابات، نرخ مشارکت به 50 درصد رسید و روند کاهشی آن متوقف شد و این امر مسئولیت رئیسجمهور را بیش از گذشته سنگین میکند. حال ما با مردمی مواجهیم که با وجود همه ناراحتیها به سر صندوق آمدند تا تغییر روند را شاهد باشند. آنان دربرابر نگاه ایدئولوژیکی که عمق راهبردی خود و موفقیت را در خارج از مرزها دنبال میکند، خواهان یک زندگی معمولی هستند. شغلی برای کار و کسب درآمد، فرصتی برای آرامش و شادی در کنار خانواده، امکانی برای انتخاب سبک زندگی و در آخر انتظار عمل به وعدههای انتخاباتی رئیسجمهور منتخب که قول داد اگر سرش برود، از وعدههایش نخواهد گذشت. اما از سوی دیگر ترس از سیاستزدگیها، سهمخواهیها، سفارشهای این و آن وجود دارد؛ چیزی که از همان ابتدای معرفی کابینه، موجب یأس یا امید خواهد شد. به جناب دکتر پزشکیان، رئیسجمهور منتخب، پیشنهاد میشود که در انتخاب وزیران به چند نکته توجه شود.
اول: چارچوبهای فرابخشی را براساس خواستههای انتخاباتی مردمی که به شما رأی دادند و وعدههای انتخاباتی خود قرار دهید.
دوم: برای رسیدن به یک زندگی معمولی، بهبود رشد اقتصادی بدون نفت هدفگذاری شده؛ لوازم آن تبیین و دنبال شود.
سوم: سلامتی وزیران پیشنهادی محرز باشد. هرکس ذرهای شائبه در زندگی اخلاقی و مالیاش وجود دارد، کنار گذاشته شود.
چهارم: افرادی که در دولتهای قبلی وزیر بودهاند، حتیالمقدور انتخاب نشوند.
پنجم: نگاه جناحی در انتخاب همکاران کنار گذاشته شود. افراد کاردان مجرب و سالم که متعهد به چارچوبهای تعیینشده دولت هستند، در سبد انتخاب قرار گیرند.