|

از چشم‌انداز سبز و مبهم بگو

سخن‌گفتن از چشم‌انداز برای دولتی که قصد دارد به تصحیح مسیر توسعه کشور بپردازد، اگر از انتخاب مجریان سیاست‌ها مهم‌تر نباشد، مطمئنا کم‌اهمیت‌تر نیست. چشم‌انداز دولت از‌جمله ابزارها و امکانات راهبردی مجریان ارشد توسعه است. چشم‌انداز درست چارچوبی مفید و معیارهایی اساسی برای انتخاب مجریان در اختیار دولتمردان قرار می‌دهد.

محمدتقی رمضان‌زاده*

 

سخن‌گفتن از چشم‌انداز برای دولتی که قصد دارد به تصحیح مسیر توسعه کشور بپردازد، اگر از انتخاب مجریان سیاست‌ها مهم‌تر نباشد، مطمئنا کم‌اهمیت‌تر نیست. چشم‌انداز دولت از‌جمله ابزارها و امکانات راهبردی مجریان ارشد توسعه است. چشم‌انداز درست چارچوبی مفید و معیارهایی اساسی برای انتخاب مجریان در اختیار دولتمردان قرار می‌دهد. چشم‌انداز درست در شرایط متلاطم به اتخاذ جهت‌گیری مناسب کمک می‌کند و در شرایط رکود منبع الهام و انگیزه برای جامعه و مجریان سیاست‌های توسعه آن می‌شود. تصویر آینده‌ تا حدی ذهنیت راهبران و اعضای دولت را درباره موقعیت کنونی و نقش خود در وضعیت مطلوب پیش‌رو نشان می‌دهد. اینها از‌جمله دلایلی است که اولویت تبیین چشم‌انداز درست را در این ایام برای راهبران دولت روشن‌تر می‌کند. در ادامه توضیح می‌دهم که «بیان» چشم‌انداز چگونه باید باشد و ارتباط آن با محتوای چشم‌انداز و تسهیل مشارکت بیشتر همه بخش‌ها در آینده چیست. قوه مجریه در سال‌های اخیر اساسا درگیر تغییر جهت‌گیری‌های کوتاه‌مدت بوده تا مسائل جاری کشور را بسامان کند. بی‌پایه نیست اگر ادعا کنیم که در مواردی که هدفی درست برای توسعه اتخاذ و بیان شده، دستگاه‌ها و بخش خصوصی انگیزه بیشتری برای پیشبرد آن داشته‌اند و در حل مسائل روزمره و کوتاه‌مدت هم موفق‌تر بوده‌اند. با ارائه چشم‌اندازهای درست در حقیقت مجریان، بخش‌ خصوصی و جامعه تصویری از آینده همگانی در اختیار داشته‌اند که تبدیل به بخشی از اهداف ذهنی ایشان نیز شده بود. نکته اینجاست که این چشم‌انداز‌ها همواره حدی از انتزاعی‌بودن، جاه‌طلبانه‌ بودن و حتی دور از دسترس بودن داشته‌اند. اما بیان و انتقال درست آنها در شرایطی که مخاطبان کلیدی آن با هم اختلافات جدی دارند، ویژگی دیگری نیز دارد: ابهام. اختلافات سیاسی طبیعی‌اند ولی در شرایط کشور ما حادتر هستند و نقش ابهام در بیان چشم‌انداز را برجسته‌تر می‌کنند.

مدیریت ابهام در چشم‌انداز از ظرایف راهبری است. ابهام دربرگیرنده برداشت‌های متفاوت و گاهی متضاد است. هیچ‌کدام از این برداشت‌ها «درست‌ترین» یا «دقیق‌ترین» برداشت نیستند و نمی‌توانند باشند. صاحبان این برداشت‌های غیرموافق اغلب آن‌قدر نفوذ دارند که می‌توانند قانونا یا عرفا برداشت خود را هرچند محدود پی بگیرند. اما مزیت مبهم‌بودن تصویر آینده با انتزاعی‌بودن آن تقویت می‌شود. راهبران با استفاده از ابهام مناقشات را حل‌وفصل می‌کنند و برای اکثریت بخش‌ها امکان همکاری و هم‌افزایی فراهم می‌آورند. این مزیت مشروط به این است که چشم‌انداز به اندازه‌ای انتزاعی باشد که همه دست‌اندرکاران با حفظ اختلاف‌ها بتوانند آن را بپذیرند، حتی با برداشت مخصوص به خود. مدیریت این ابهام نیازمند تشخیص ابهام مضر و ابهام مفید در حالات مختلف است. مدیریت ابهام به نحوه بیان چشم‌انداز در هر حالت مربوط می‌شود.

۱- حالت اول:‌ بیان برداشت بخشی‌نگر محدود؛ در این حالت یک بخش دیگران را با برداشت بخشی‌نگر خود از چشم‌انداز ‌همدل می‌کند. با این حال امکان همکاری دسته‌جمعی عملا محدود است، زیرا هر گروه مابقی را متقاعد کرده که باید پی برداشت بخشی‌نگر خود از چشم‌انداز باشد. تمام برداشت‌ها مشروع‌اند، زیرا به نحوی با ابهام موجود در چشم‌انداز هماهنگ هستند. در این حالت هر بخش بدون همراهی و بدون درگیری با منافع دیگر بخش‌ها به دنبال منافع خود است و در نتیجه هیچ اقدامی جمعی حول هدف مشترک شکل نمی‌گیرد.

۲- حالت دوم: بیان برداشت بخشی‌نگر فراگیر؛  این حالت متضمن تعمیم برداشت یک بخش خاص به تمام جامعه و در مخالفت با برداشت‌های دیگران است. این نوع بیانِ بخشی‌نگر نماینده منافع یک بخش خاص در قبال تضییع منافع دیگران است. به عبارت دیگر در این حالت بخش‌ها برابر اقدام جمعی مقاومت می‌کنند، زیرا آن را مخالف منافع بخشی خود می‌یابند.

۳- حالت سوم:‌ بیان برداشت جمعی‌نگر محدود؛‌ در این حالت معانی مشخص و برداشت‌هایی خاص از چشم‌اندار مبهم ارائه می‌شود که حتی موقتی، در راستای منافع بخش‌ها باشد. این نوع از بیان چشم‌انداز اقدام جمعی را تسهیل می‌کند. در حقیقت این بیان با ارائه برداشت موسع و انتزاعی از چشم‌انداز بخش‌هایی را که منافع متضادی دارند، قانع می‌کند که حتی برای دوره‌ای کوتاه، برای دستیابی به خیر جمعی چشم‌انداز، از برداشت‌های بخشی‌نگر خود چشم‌پوشی کنند و دست به اقدام مشترک برای خیر جمعی بزنند.

۴- حالت چهارم: بیان برداشت جمعی‌نگر فراگیر: در این حالت برداشتی (احتمالا بیشتر انتزاعی)‌ از چشم‌انداز بیان می‌شود که دربرگیرنده هدف راهبردی جمعی و در راستای منافع بلندمدت اکثر بخش‌هاست. هر بخش اطمینان می‌یابد که هدفش مورد تأیید دیگران است و فعالیت‌هایش درون این هدف راهبردی جمعی تضمین می‌شود. این برداشت موسع بر خیر جمعی (که با جمع جبری خیر بخش‌ها متفاوت است) تمرکز دارد و راه‌حل عملی خاصی برای اقدام ارائه نمی‌دهد. عملکرد آقای دکتر پزشکیان در دوره انتخابات با توجه به استفاده از شعار «برای ایران»، عدم تأکید بر برنامه‌ عملی تفصیلی، اعلام صادقانه پایبندی به تعهدات و به‌ویژه سادگی ادبیات و پیام برای مخاطبان در حالت چهارم قرار می‌گیرد. انتخاب این حالت با توجه به الزامات دوره انتخابات منطقی بود. بیان چشم‌اندازی مبهم و مطلوب و فارغ از بخشی‌نگری که متضمن خیر جمعی‌ است، عملا نقش خود را در نتایج انتخابات نشان داد. هرچند در دوره پیش‌‌رو اولویت منطقا از «انتخاب‌شدن» به «همکاری برای اجرا» تغییر می‌کند؛ بنابر‌این به نظر می‌رسد شورای راهبری دولت و رئیس دولت باید بیان خود را از چشم‌اندازشان برای ایران از حالت چهارم به حالت سوم تغییر دهند (حالت اول و حالت دوم از اساس برای این دولت مضرند). در اولین موقعیت مهم بعدی وزرا باید از مجلس رأی اعتماد بگیرند. در این مرحله بیان چشم‌انداز در حالت سوم منطقی به نظر می‌رسد. مخاطب جدید باید چشم‌انداز آینده را مطلوب، ممکن، مهم، پیچیده و در راستای ایدئال‌های خود بیابد. در حقیقت راهبران دولت باید آینده‌ای خوشایند از «ما»ی ممکن برای مخاطبان جدید به تصویر بکشند. برای ساختن چهره درستی از این «ما»ی ممکن نزد مخاطبان موارد ذیل قابل ملاحظه‌اند:

-ایجاد تصویر یک «ما»ی ممکنِ خوشایند نیازمند تأکید بر مطلوبیت، اثبات قابلیت اجرا، اهمیت، و آرمانی‌بودن آن است.

ایجاد تصویر یک «ما»ی ممکنِ خوشایند نیازمند پیچیدگی و درهم‌تنیدگی تصویر آینده دولت و تصویر آینده مخاطب جدید است. تأکید بیشتر بر ارزش‌های جمعی مرتبط با مخاطب، باعث تقویت پیچیدگی و در‌هم‌تنیدگی تصاویر آینده مخاطب جدید و دولت می‌شود. تأکید بیشتر بر اهداف جمعی میان‌مدت باعث برجستگی اهداف جمعی مرتبط با خود در مخاطب جدید است. نمایش همخوانی‌های اهداف میان‌مدت فعلی و اهداف میان‌مدت مطلوب در چشم‌انداز جدید باعث برجسته‌شدن قابلیت اجرای چشم‌انداز می‌شود. البته شناخت مناسب مخاطب همواره در موفقیت ارتباط با آنها عاملی کلیدی‌ است. خلاصه مطلب اینکه بیان چشم‌انداز برای دولتی که قصد دارد مسیر توسعه کشور را تصحیح کند، اهمیت بالایی دارد، زیرا چنین تصویری ابزارهای راهبردی مفیدی را برای انتخاب مجریان و جهت‌گیری در شرایط مختلف فراهم می‌کند. در سال‌های اخیر، قوه مجریه عمدتا درگیر تغییرات کوتاه‌مدت بوده، اما زمانی که چشم‌انداز درستی ارائه شده، انگیزه و موفقیت بیشتری در پیشبرد اهداف توسعه مشاهده شده است. این چشم‌اندازها، اگرچه انتزاعی و جاه‌طلبانه بوده‌اند، با مدیریت صحیح ابهام، توانستند همکاری و هم‌افزایی بین بخش‌های مختلف را تسهیل کنند. در دوره انتخابات، دکتر پزشکیان با استفاده از شعار «برای ایران» و تأکید بر بیان ساده و صادقانه، موفق به ایجاد یک تصویر خوشایند از آینده جمعی شد. با این حال، در دوره جدید، دولت باید بیان چشم‌انداز خود را به گونه‌ای تغییر دهد که برای مخاطبان جدید (به‌عنوان مثال نمایندگان مجلس)، مطلوب، اجراشدنی، مبهم، پیچیده و آرمانی باشد. این امر نیازمند تأکید بر ارزش‌ها و اهداف جمعی، همخوانی با اهداف میان‌مدت و شناخت مناسب مخاطبان است تا همکاری و اقدام جمعی برای تحقق تصویر آینده ممکن شود.

* عضو هیئت علمی دانشگاه آمستردام و متخصص مدیریت و تحول راهبردی