تحولی فراتر از سندهای تحولی
ادامه روند فعلی آموزش و پرورش که برایند خود را در میانگین کشوری نمره سال دوازدهم که 11 است نشان میدهد، چیزی جز زوال نسل آتی و هلاکت فرهنگی را دربر نخواهد داشت. با توجه به فاصلهگیری نظام آموزش و پرورش کشور از مأموریتها و چارچوبهای تکلیفی در قانون اساسی و قربانیشدن کیفیت و عدالت آموزشی به پای خصوصیسازی و سرمایهسالارشدن مدارس و گروگان گرفتهشدن آن توسط مافیای کنکور از یک سو و از سوی دیگر انقطاع فرهنگی دوران کرونا و تجربه تلخ اجتماعی ۱۴۰۱، زخمی کاری بر بدنه جوان دانشآموزی و خانواده عظیم و نجیب فرهنگیان وارد آمده که از سوی متولیان امر به رسمیت شناخته نمیشود.
حمیدرضا محروقی - مدیر پژوهشکده ثامن
ادامه روند فعلی آموزش و پرورش که برایند خود را در میانگین کشوری نمره سال دوازدهم که 11 است نشان میدهد، چیزی جز زوال نسل آتی و هلاکت فرهنگی را دربر نخواهد داشت. با توجه به فاصلهگیری نظام آموزش و پرورش کشور از مأموریتها و چارچوبهای تکلیفی در قانون اساسی و قربانیشدن کیفیت و عدالت آموزشی به پای خصوصیسازی و سرمایهسالارشدن مدارس و گروگان گرفتهشدن آن توسط مافیای کنکور از یک سو و از سوی دیگر انقطاع فرهنگی دوران کرونا و تجربه تلخ اجتماعی ۱۴۰۱، زخمی کاری بر بدنه جوان دانشآموزی و خانواده عظیم و نجیب فرهنگیان وارد آمده که از سوی متولیان امر به رسمیت شناخته نمیشود.
مجموعه آموزش و پرورش با وجود اینکه در اغلب دولتهای اسبق و حتی قبل از انقلاب، سکاندارش از شاخصترین و برجستهترین اعضای کابینه بوده است، در ادوار اخیر، علاوه بر انحرافهای مأموریتی و رویکردی، گرفتار کلانبحرانهای ضعف مدیریت و عدم مقبولیت هم شده و اکنون ضعیفترین جایگاه و مقبولیت در چند دهه اخیر این وزارت را شاهدیم.
مجموع این ابرمسئلهها، در کنار بدنه فربه آموزش و پرورش که هر وزیر متعارفی را دچار روزمرگیهای سازمانی و تأمین حقوق و ادای تکالیف مصوب میکند، به توانی فراتر از تراز عرفی وزارت نیازمند است که شاید بارزترین وجه آن، انتخاب خود شخصیت وزیر خواهد بود.
فراموش نکنیم که سندهای تحولی کلماتی اسیر بر روی کاغذهای بایگانیشدهاند که تفاوتی بسیار خواهد داشت که با کدام زبان خوانده شوند و در کدام ذهن به تصویر درآیند و با کدام دست افراشته شوند. در وزارتخانهای با حدود 60 درصد بدنه دولت، وزیر نه مبصر کلاس بلکه باید دهقان فداکار آن باشد. باید بتواند در شب سرد ناامیدی، در همان لحظه انتخابشدن و با نطق اول، مشعلی را که از سابقه خود فروزان کرده، بر فراز دست بگیرد و بیتعارف با همگان، انسداد مسیر فعلی را اعلام کند و از شماتتهای پس از آن نترسد و نگران هزینههای سیاسیاش برای خود نباشد.
اگر هر خانواده ایرانی یا هر دانشآموز ایرانی، درون خود برای نخبگان علمی و دانشگاهی احترامی عمیق قائل است و آنان را نقطه آرزومندی خود تصور میکند، انتخاب وزیری نخبه که خود نماد موفقیت علمی باشد، تصویر امر مطلوب موفقیت را نزدیکتر میآورد و خود نیمی از راه ایجاد اعتماد را میپیماید که کیمیای گمگشته این روزهای رابطه دولت و ملت است.
اکنون به نظر میرسد با هدفگذاری آموزش و پرورش دانشبنیان، جناب آقای دکتر سورنا ستاری یک گزینه مطلوب مبتنی بر همین دغدغههای جدی و سابقه درخشان کار با جوانان و برای جوانان، نخبهپروری و ساخت اکوسیستم شرکتهای دانشبنیان از بنیاد تا بالندگی آن است و انتخاب و معرفی ایشان برای وزارت آموزش و پرورش، بهعنوان یکی از مهمترین ویژگیهای ممتاز جناب دکتر پزشکیان (حفظهالله) در انتخاب کابینه و تیم دولت ظهور و نمود خواهد کرد و با استقبال مشتاقانه جامعه و بهویژه خانواده نجیب و فرهیخته این وزارتخانه استراتژیک همراه خواهد شد. تحول نظام آموزش و پرورش با رویکرد عدالتمحوری، غیرطبقاتی، همگانی و با سرلوحه قراردادن «هر مدرسه، یک سازمان دانشبنیان» میتواند این وزارتخانه را به مایه فخر و مباهات دولت و ملت بدل کند. کلانمسئله امروز آموزش و پرورش، درگیرشدن ساختار و عملکرد آموزش و پرورش در یک حلقه بسته و سنتی برای تعلیم و تربیت است که بیش از مدیر اجرائی و سختافزاری که تنها به دنبال افزایش مساحت مدارس یا تعداد مدارس تکنوبته باشد، به دنبال تحول خلاقانه در نظامات آموزشی و پرورشی و اقتصادی آموزش و پرورش باشد و بتواند بخشی از اهداف رویزمینمانده برنامه تحول آموزش و پرورش را محقق کند. آموزش و پرورش امروز بیش از هر چیز به امید نیاز دارد؛ بگذاریم امیدوار شود.