|

چالش‌های اقتصادی پیش‌روی کشور و رفع تحریم‌ها

پس از سال‌ها تجارب سخت، بیش از هر زمان دیگری ایران ما نیاز به آرامش دارد. آنچه در سال‌ها و دهه‌های گذشته بر ایران و ایرانیان گذشته، نشان می‌دهد ‌ملت ایران شرایط دشواری را از نظر اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی پشت سر گذاشته است. بیش از 40 سال تورم دو‌رقمی موجب شده تا فشار‌های وارد‌شده بر شهروندان ایرانی، ابعاد تازه‌ای به خود بگیرد.

پس از سال‌ها تجارب سخت، بیش از هر زمان دیگری ایران ما نیاز به آرامش دارد. آنچه در سال‌ها و دهه‌های گذشته بر ایران و ایرانیان گذشته، نشان می‌دهد ‌ملت ایران شرایط دشواری را از نظر اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی پشت سر گذاشته است. بیش از 40 سال تورم دو‌رقمی موجب شده تا فشار‌های وارد‌شده بر شهروندان ایرانی، ابعاد تازه‌ای به خود بگیرد. تشدید فشار‌های تورمی بر زندگی شهروندان ایرانی در سال‌های اخیر، پیامدهای اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و حتی امنیتی پیچیده‌ای بر جای گذاشته است. در‌حالی‌که تورم دو‌رقمی همچنان استمرار دارد، سال گذشته صندوق بین‌المللی پول، ایران را در بین ۲۰ کشور تورم‌خیز جهان دسته‌بندی کرد. البته هیچ‌یک از دیگر کشورهای این فهرست، یعنی 19 کشور دیگر مانند زیمبابوه، ونزوئلا، سودان، ترکیه، آرژانتین، سریلانکا، لیتوانی، استونی، اوکراین، مولداوی، سورینام، غنا، هائیتی، سیرالئون، آنگولا و نیجریه به صورت مستمر در دوره‌ای نزدیک به 50 سال تورم دو‌رقمی را پشت سر نگذاشته‌اند و این تنها اقتصاد ایران ما‌ست که در دوره‌ای طولانی با تورم دو‌رقمی روبه‌رو بوده است.  تورم مستمر دو‌رقمی موجب شده تا زندگی ایرانیان از نظر تأمین مواد غذایی، مسکن، کالاهای بهداشتی، نیازهای درمانی، رفاه و ورزش و دیگر نیازهای فرهنگی‌ و اجتماعی و حتی دید و بازدیدها و پیوندهای خویشاوندی با موانع، محدودیت‌ها و چالش‌های زیادی روبه‌رو باشد. اثرات تورم تنها محدود به یک شهر، روستا، مرکز کشور‌ یا استان‌های مرزی و مانند آن نیست؛ میلیون‌ها ایرانی به درجاتی، اثرات کمرشکن تورم مستمر و چند‌دهه‌ای را در زندگی خود حس کرده و با پیامدهای آن دست‌به‌گریبان بوده‌اند. تورم لجام‌گسیخته اقتصاد ایران موجب شده تا قیمت خرید مسکن ‌یا کرایه خانه به شکل تصاعدی رشد کند و فشارهای روانی ناشی از این شرایط بر شهروندان را دوچندان کند. وقتی‌ قدت خرید شهروندان به شکل روزافزونی سقوط می‌کند، این وضعیت تنها به فقر مزمن غذایی و فقر در بخش مسکن و مانند آن منجر نمی‌شود، بلکه افزون بر محرومیت‌های ناشی از تورم، پیامدهای سیاسی را نیز در پی دارد. بخش درخور توجهی از نارضایتی‌های جاری در میان شهروندان ایرانی نیز تحت تأثیر تورم مستمر است.

 از نظر بخش بزرگی از شهروندان، استمرار تورم نشانه‌ای از نارکارآمدی دولت‌هایی است که کشور را اداره کرده و می‌کنند. پس با استمرار تورم، تنها قدرت خرید و توان اقتصادی خانوار ایرانی سقوط نمی‌کند، بلکه از نظر افکار عمومی کارآمدی دولت نیز زیر سؤال می‌رود. اینکه چرا تورم در دوره‌ای چند‌دهه‌ای به یکی از ویژگی‌های اقتصاد ایران مبدل شده، نیازمند ورود اقتصادانان به بحث است، اما از نظر بسیاری از شهروندان و حتی نیروهای سیاسی و تحلیلگران اقتصادی، تدوام چند‌دهه‌ای تحریم‌های اقتصادی آمریکا و اروپا بر سقوط ارزش پول ملی و تورم اثرات مشهودی بر جای گذاشته است.

تحریم‌ها نه‌تنها موجب شده تا فروش نفت‌ به‌عنوان اصلی‌ترین ظرفیت درآمد ارزی کشور با موانع جدی روبه‌رو شود و ایران ناچار شود ‌نفت را به قیمت بسیار ارزان‌تر به چین و دیگر مشتریان به فروش برساند و به این ترتیب ضرر هنگفتی به کشور وارد شود، بلکه همچنین ‌موجب شده صنعت نفت کشور از نظر فناوری و بهره‌وری از نیازهای فنی به‌روز، با محدودیت‌های شایان توجهی روبه‌رو شود. همچنین تحریم موجب شده ‌ارز ناشی از فروش نفت نیز به صورت مستقیم به اقتصاد کشور تزریق نشود و به این ترتیب کشور با محدودیت‌های ارزی بیشتری مواجه شود. البته تحریم‌ها صرفا موجب نشده‌ صنایع نفت و گاز کشور با مشکلات زیادی روبه‌رو شوند، بلکه تحریم دیگر حوزه‌های اقتصادی و صادراتی کشور را نیز با محدودیت‌ها و چالش‌های زیادی مواجه کرده ‌و به این ترتیب امکان معاملات صادرکنندگان کشور را با سد بزرگی روبه‌رو کرده است. در شرایطی که کشور برای نوسازی صنایع برق و نفت و دیگر صنایع خود نیازمند ارز بیشتری بوده و تولیدات داخلی نیز با موانع تحریمی روبه‌رو است، روز به روز قیمت تمام‌شده کالاها و خدمات گوناگون مورد نیاز شهروندان با افزایش درخور توجهی روبه‌رو می‌شود؛ بنابراین تحریم و تورم بیش از پیش زندگی روزمره ایرانیان را تحت تأثیر خود قرار می‌دهند. این وضعیت به صورت مستقیم اثرات خود را بر رونق کسب‌وکار و نیز اشتغال بر جای می‌گذارد و رکود ناشی از این شرایط تورمی، دیگر جوانب زندگی شهروندان ایرانی را با مسئله و چالش روبه‌رو می‌کند. موج گسترده مهاجرت و تقاضای چشمگیر برای مهاجرت به خارج از کشور را هم در این بستر باید ارزیابی و تحلیل کرد.

در چنین شرایطی، وقوع هر نوع شوک ناشی از بحرانی سیاسی یا جنگ و مانند آن، می‌تواند اثرات مخرب‌تری در حوزه‌های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی بر جای بگذارد. در کنار مطالبات فراوان شهروندان ایرانی از دولتمردان و نیز نارضایتی‌های متنوعی که امروز زندگی ایرانیان را تحت تأثیر خود قرار داده، برخی از نیروهای سیاسی گویی چشم خود را بر چالش‌ها و مشکلات کشور بسته‌اند. روز گذشته یکی از نمایندگان مجلس که در غیاب مشارکت گسترده شهروندان به نمایندگی مجلس رسیده، در توییتی از «مرگ بر آن مرز و معیاری که در آن به خاطر به دنیا آمدن در سرزمینی که در آن... به دنیا آمده‌اند با آشنا می‌داند، اما شیرمردان فاطمیون را چون چند کیلومتر آن‌طرف‌تر به دنیا آمده‌اند غریبه با من حساب می‌کند» سخن گفته است. مشخص است که در چنین رویکردی، مسئله اصلی و اساسی کشور، نه نان و معیشت و زندگی و سرنوشت میلیون‌ها ایرانی و اقتصاد پر‌چالش کشور و حتی مسئله اصلی نه امنیت ملی و آینده کشور، بلکه ایدئولوژی و آرزوهایی است که در جایی دیگر سیر می‌کند. امروز در آستانه شروع به کار دولت جدید، بیش از هر زمان دیگری باید توجه مسئولان کشور به مسائل اقتصادی و از‌جمله مدیریت تورم در کشور باشد که زندگی و سرنوشت ده‌ها میلیون نفر از ایرانیان را با انواع مصائب و رنج‌ها دست‌به‌گریبان کرده است. بی‌تردید رفع تمام تحریم‌ها و پرهیز از ماجراجویی و جنگ، فرصت‌های بیشتری برای مدیریت تورم در اختیار کارشناسان قرار می‌دهد تا برای دردهای مزمن کشور چاره‌ای بیندیشند. امروز ایران ما بیش از هر زمان دیگری به صلح، وفاق و آرامش نیاز دارد.