اهمیت معماری چیست و در کجاست؟
شرمندهام که هر هفته اینجا بیشتر از شهر و مسائل شهروندان میگویم و کمتر از معماری سخنی به میان میآید، درحالیکه اصل شهر و شهرسازی و پرداختن به فضایی که ما را در خود دربر میگیرد و جهان ما را میسازد و فرا میگیرد، همانا از معماری آغاز میشود و معماری مادر شکلدادن به فضاست. بدون معماری فرهنگ و تمدن بیمعناست و ما اگر به اهمیت تمدنی معماری پی نبریم، خود را نمیشناسیم و جای خود را در عالم هستی گم میکنیم.
شرمندهام که هر هفته اینجا بیشتر از شهر و مسائل شهروندان میگویم و کمتر از معماری سخنی به میان میآید، درحالیکه اصل شهر و شهرسازی و پرداختن به فضایی که ما را در خود دربر میگیرد و جهان ما را میسازد و فرا میگیرد، همانا از معماری آغاز میشود و معماری مادر شکلدادن به فضاست. بدون معماری فرهنگ و تمدن بیمعناست و ما اگر به اهمیت تمدنی معماری پی نبریم، خود را نمیشناسیم و جای خود را در عالم هستی گم میکنیم. در اینجا بهعنوان مرجع معتبر برای سخنگفتن از معماری به روایت یکی از معماران به نام کشورمان از معماری تکیه میکنم که چهارشنبه گذشته 24 مرداد در خانه اندیشمندان علوم انسانی سخنرانی زیبایی در این زمینه داشت. مهندس حسین شیخزینالدین همیشه در نیمقرن اخیر در زمره بهترینهای حرفه معماری بوده و برای نیل به این درجات، مطالعات و تفکر عمیق فلسفی همیشه همراهش بوده است. شیخزینالدین معتقد است معماری منعکسکننده درجه تمدن هر جامعه است و تمدنها با معماریشان شناخته میشوند. البته میگوید ارتباط معماری و تمدن بسیار پیچیده است و آثار اجتماعی فراوانی دارد که بررسی آن در تخصص و صلاحیت همه نیست. در جلسه گرم و صمیمانه چهارشنبه گذشته که بهنوعی تاریخچه کار حرفهای مهندس زینالدین و همکارانش نیز بود، او گفت به وجوهی از این رشتههای ارتباطی بین معماری و تمدن میپردازد که بیشتر با آنها سروکار داشته است؛ وجه اول، ترانساندانس transcendence یا تعالی، استعلا، فرا رفتن از نیاز به سوی فضیلت. آری، نیاز به مکان، به فضایی برای سرپناه و انجام کار و گذران زندگی، امری بدیهی است. ولی گذر از سرپناه به اقامتگاه درخور و صاحب شأن، مصداق این تعالی و فرازآمدن است. انسان از نیازهای مادیاش آغاز میکند اما به زیبایی، خیر و فضیلت میرسد. ابتدا از چند تنه خشک درخت برای عبور از نهری یا جویباری استفاده میکنیم، اما در طول زمان به ابداع زیباترین پلهای جهان میرسیم. حسین زینالدین از «پل قدیمی» فلورانس Ponte Vecchio نام برد که شبی سالها پیش از این از ایوان رستورانی در کرانه چپ رودخانه آرنو خیره به آن نگریستیم و از هنر رنسانس گفتیم. تمام روز معروفترین تابلوهای تاریخ را از نزدیک لمس و مرور کرده بودیم و تا چند ساعت مست از آنهمه زیبایی، نتوانسته بودیم سخن بگوییم، اما شب و شام کمک میکرد بتوانیم از آن زیباییها نیز بگوییم و یاد هنر ناب ایران خودمان هم بیفتیم... از سیوسه پل و پل خواجو در اصفهان هم یاد کنیم که در دنیا نظیر ندارند! اما در صحبت از پلهای عجیب دنیای پیشرفته امروز، شیخزینالدین از کار فاستر یعنی همان پل درهگذر یا ویاداکت میلو در دره باریک و بلند رودخانه تارن در فرانسه یاد کرد که دو و نیم کیلومتر طول دارد و ارتفاع آن به 235 متر میرسد. شیخ میگوید: «این سیر دیگر تنها از یک نیاز سرچشمه نمیگیرد، این کار محصول یک ذهن متعالی است که در جامعهای که مفاهیم اعتلایافته در آن جاری است، یافت میشود». معماری جامعه را اعتلا میبخشد و آن را متحول میکند. بزرگترین اثر معماری در جامعه است. معماریای که از زبان گفتوگو استفاده کند، با ما سخن میگوید. آثار فاخر معماری نیاز به تعریف ندارند؛ همین که آفریده شدند، تأثیرگذاریشان بر عالم و آدم آغاز میشود. اما یک اثر معماری چگونه به وجود میآید؟ حسین زینالدین میگوید احداث بنا کاری است پیچیده و نیازمند تخصصهای علمی، هنری،اجتماعی و اقتصادی. حتی بناهای کوچک هم اگر بخواهند شایسته نام معماری باشند، باید از همین اصول پیروی کنند. لازم نیست وارد بحث قدیم اصناف و استادکاران و شاگردانشان یا سرمایهگذاران و دهها تیم فنی شویم که اگر هماهنگیشان در قالب هزاران قاعده فنی و رفتاری و روش مشارکتی نمیبود، کار به درجه کمال نمیرسید. جهان امروز با جهان سنتی متفاوت است. با شروع دوره مدرن، شیوه کارها و مقیاس کار دگرگون شد و به موازات آن، نهادها، مؤسسات و مقررات لازم برای توسعه و معماری شکلی دیگر به خود گرفت. مهم است بدانیم که با پاگذاشتن به دوره مدرنیسم در ایران، طراحی بناها دیگر از تعداد معینی قواعد همه شمول معماری سنتی پیروی نمیکرد و وقتی قواعد مشخصی در کار نباشند، انتقال فکر طراح به عوامل اجرائی ساخت بنا باید از طریق تهیه مدارک کامل بهطور مشخص و روشن صورت پذیرد تا اجرا با نظم و نسق لازم و خاص پیش رود. زینالدین میگوید: «دریغ که این امر بدیهی در بیشتر موارد نه فهمیده میشود و نه به آن بها داده میشود. در جامعه ما ارزش این عنصر حیاتی را کمتر میشناسند. تهیه اسناد در یک ماه انجام میگیرد و کار احداث 10 سال به درازا میکشد، درحالیکه اگر یک سال فکر و طراحی میشد، کار احداث فقط یک سال طول میکشید و نتیجه هم به جای یک ساختمانسازی پیشپاافتاده، به اثری معمارانه و متعالی ختم میشد. آری، برنامهریزی در دنیای امروز ما یک ضرورت است. مقیاسها و کمیتها تغییر کردهاند و اگر بخواهیم کیفیت را مانند قدیم در سطحی متعالی و معمارانه نگهداریم، لازم است سازماندهی کنیم. سعی خواهم کرد در آینده این موضوع برنامهریزی برای معماری و مشکلات آن را در سطح نهادهایی مانند سازمان برنامه و بودجه، نهاد مهندسین مشاور، نهادهای معماری درست و درمان -که فعلا فاقد آن هستیم- را پی بگیرم و اثر آن را بر جامعهمان همینجا در یادداشتهایم معرفی کنم.