سخنی با بانوی محیط زیست کشورمان
مقدمتان به پردیسان برای صیانت از بقایای بستر حیات این سرزمین گرامی باد، بستری که در دهههای اخیر آماج تندبادهای مخربی از غفلت قرار گرفته تا نسل حاضر با دستانی خالی و سیمایی شرمسار به پیشباز آیندگان برود.
مقدمتان به پردیسان برای صیانت از بقایای بستر حیات این سرزمین گرامی باد، بستری که در دهههای اخیر آماج تندبادهای مخربی از غفلت قرار گرفته تا نسل حاضر با دستانی خالی و سیمایی شرمسار به پیشباز آیندگان برود. اکنون که نشانهها از آمدن موجی از تغییر به سمت مشارکت بیشتر مردم در مدیریت کشور حکایت دارد، بیتردید قدمهای شما نیز در طلیعه این رویکرد، خبر از آمدن طراوت بر این گستره تفآلود میدهد. آنچه تاکنون در بستر زندگانی سرزمین ما رخ داده است، نیاز به بازخوانی نداشته و خود بهتر میدانید که بر چه عرصه پرچالشی گام نهادهاید. عرصهای که بسیاری از صاحبان میز و امضا برای اثبات شایستگی مدیریت خود تیغ ذبح بر گلوی نازک آن کشیده و هنوز هم میکشند. اگر که تا دو دهه قبل خشکیدن رودها و تالابها فریاد این طبیعت مظلوم در برابر ستمی بود که به بهانه توسعه و سازندگی بر آن میرفت اما اکنون فرونشستهای پیدرپی از تمامی کشور رخ نموده و از مرگ تدریجی سرزمین خبرمان میدهد. سرزمینی که طی هزاران سال و با خون سلحشورانش به امانت به نسل حاضر داده شد.
سرکار خانم انصاری! باور دارم که آمدهاید تا بر تخریب محیط زیست کشورمان خط پایانی بکشید. تخریبی که اوج آن را در سه استان شمالی کشور شاهد هستیم. تردیدی هم ندارم که برای چنین عزمی نیاز به همراهی تمامی مردم کشورمان دارید. مردمی که آگاهانش در روند این دهههای تخریب تنها شاهدانی دست و پا بسته بودند. شاهدانی که نالههای نحیف هشدارشان در غرش بولدوزرها هرگز به گوش نمیرسید. بایستی یقین داشته باشیم مردم اصلیترین سرمایه انسانی بیکران و نیز رایگان برای حفاظت از محیط زیست خود خواهند بود. نکته دیگر تأکید بر ضرورت تغییر نگاه از انسانمحوری به راهبرد اکوسیستممحوری برای صیانت از عرصه زایای حیات است. متأسفانه در چند دهه گذشته بسیاری از پروژههای خرد و کلان که تحت عنوان توسعه و به بهانه اشتغالزایی و... تصویب و اجرا شده، در تضاد با پایداری بستر حیات و با توجیه دستیابی به بهبود زندگی جامعه حال حاضر بوده است، در حالی که جایگاه انسان، تنها با همزیستی عادلانه در اکوسیستم و در تعادل با دیگر صاحبان حیات تعریف شده و هرگز حق مالکیت، تصرف و تغییر کاربری منحصربهفرد در آن را ندارد. کلام آخر آنکه اگر سازمان محیط زیست بخواهد برنامه جامع حفاظت در تمامی سطح کشور را داشته باشد، باید از چندگانگی مدیریت منابع طبیعی و محیط زیست اجتناب شده و هر دوی آنها در قالب واحدی یکپارچه اداره شوند. وجود همپوشانیهای این دو حوزه موجب اختلال در مدیریتی منسجم خواهد بود. امید آنکه با ادغام عرصه منابع طبیعی با سازمان حفظ محیط زیست از خلأهای مدیریت آنها کاسته شود.