در ستایش نقدپذیری و نکوهش جزماندیشی
در خبرها آمده بود که با دستور مقام قضائی فعالیت سایت اینترنتی و کانال تلگرامی دکتر محسن رنانی، پژوهشگر و استاد برجسته دانشگاه اصفهان متوقف و برای ایشان پرونده قضائی تشکیل شده است، اگرچه بعدا گفته شد نامبرده خودش تا پایان رسیدگی اقدام به توقف سایتش کرده است.
در خبرها آمده بود که با دستور مقام قضائی فعالیت سایت اینترنتی و کانال تلگرامی دکتر محسن رنانی، پژوهشگر و استاد برجسته دانشگاه اصفهان متوقف و برای ایشان پرونده قضائی تشکیل شده است، اگرچه بعدا گفته شد نامبرده خودش تا پایان رسیدگی اقدام به توقف سایتش کرده است. به همین دلیل و اقدامات مشابه بر آن شدم تا با بازخوانی آنچه در فرهنگ ملی و ادبی ایران و آموزههای دینی و مذهبی و عرصههای علم و معرفت در جهان امروز در ستایش از نقد عالمانه و منصفانه و نکوهش جزماندیشی و محدودنگری آمده است، این رخداد را مورد بررسی و تحلیل قرار دهم.
در متون ادبی و رسمی فرهنگ وزین فارسی، نقد به معنای ارزیابی، بررسی یا تحلیل یک موضوع یا مسئله یا یک اثر است که میتواند دربرگیرنده ترکیباتی مانند نقد اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، فکری و فرهنگی باشد و فینفسه امری پسندیده و مورد تقدیر است که به آگاهسازی و جامعنگری مردم و جامعه و افزایش قدرت تمییز و تشخیص معایب و محاسن یک رویداد یا برنامه و... کمک شایانی میکند. از سوی دیگر یکی از جدیترین مسائل فلسفه سیاسی، نقش و نظارت مردم در نوع و روش و هدایت حکمرانی است. از جلوههای حضور مردم در تعیین سرنوشت خود، رفتار و گفتار نقادانه و جستوجوگرانه آنها در نوع منش و تصمیمات و برنامهریزیهای حاکمان است. انتقاد سازنده، عالمانه و مسئولانه همراه با ادب حرکت و اقدامی است اصلاحگرایانه که قصد آن پالایش و زنگارزدایی و نجات حقیقت از ناخالصیهاست. در آموزههای دینی از امیر پارسایان، حضرت علی (ع) نقل است که «مطمئنترین، سالمترین و مؤثرترین عامل برای کنترل قدرت و اصلاح امور جامعه، حضور پویا، آگاهانه و همراه با احساس مسئولیت و دلسوزانه مشاوران و مردم و مراقبت دائمی آنان از جریان مدیریت و حاکمیت جامعه و نقد و ارزیابی همیشگی و پیگیرانه آنان از اعمال و رفتار مدیران و مسئولان عرصه حکمرانی است.
یکی از دوستان خاطرهای از حضورش در سمیناری که به مناسبت معرفی کتابی در یکی از دانشگاههای معتبر خارجی در سال گذشته میلادی برگزار شده بود، نقل میکرد که در ابتدای نشست نویسنده کتاب به حاضران گفت امیدوارم به من احترام بگذارید و پس از ارائه مطالب نقد و ارزیابی خود را صریحا بیان کنید و به رشد و تعالی و رفع نواقص آن کمک کنید. در واقع نقدکردن را یک نعمت، موهبت و احترام به خود میدانست و نقدنکردن را نشانه بیتوجهی به مطالب ارائهشده و بیاحترامی به خودش ارزیابی میکرد.
اما در نکوهش جزماندیشی و محدود و تکبعدنگری بهویژه در اموری که به منافع مردم و عموم جامعه بازمیگردد، سخن بسیار گفتهاند. در تعاریف رسمی، جزماندیشی عبارت است از روش اندیشهگری غیرانتقادی و غیرعلمی که بر بنیاد باورهای جزمی روایت شده که همیشه و همه جا باورها را ثابت و بهمثابه حق و حقیقت میانگارد و آن را به بوته آزمون و خطا نمیسپارد. در تجربه جهانی آن، باورهای کلیسای کاتولیک در قرون وسطی مصداق بارز جزماندیشی و خشکسری معرفی میشود که اعتقاد تعصبآمیز به یک باور به عنوان اصل قطعی و غیرقابل تغییر را ترویج میکرد. در چنین نگرشی عقل و خرد و علم در نازلترین شاخصها برای راستیآزمایی یک پدیده یا ایده یا اندیشه قرار میگیرد. سرنوشت دانشمندانی مانند گالیله، اخترشناس مشهور ایتالیایی که در دادگاه تفتیش عقاید کلیسا مجبور به توبه شد تا از مرگ نجات یابد، نمادی از جزماندیشی است که دستاوردهای علم را برنمیتابد و آن را به محکمه میکشاند. بدون تردید تحولات شگفتآور جهان در دو دهه گذشته در عرصه تولد نوآوریها و فناوریهای جدید دنیای ارتباطات بیش از پیش فرصت را بر جزماندیشی تنگ کرده است. ایران عزیز ما نیز از این قاعده و بهرهمندی از این پیشرفتها مستثنا نیست، بنابراین باید پذیرفت و باور کرد که عصر و دوران مسدودسازی اندیشه و پیشگیری از انتشار آن به سر آمده است. نقدستیزی به فرجام نمیرسد. ایران با پیشینه تمدنی و فرهنگی برخاسته از خردمندی و فرزانگی قابل ستایش خود باید مهد باز تربیت بزرگان و اندیشهوران جدیدی باشد که دلسوزانه و خیرخواهانه و برگرفته از علم و دانش و منطق چراغ راه و روشنگر مسیر حکمرانان میشوند.
فرهیخته ارجمند و دانشمند گرانمایه دکتر محسن رنانی را از زمانی که در مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی در دوره ششم همکاری میکرد و مشاوره میداد، بهخوبی میشناسم. ایشان در شمار اندیشمندان ایراندوست و مردمباوری است که در کسوت معلمی چون شمع فروزان روشنیبخش محافل علمی و دانشگاهی است. هرگاه قلم به دست میگیرد و لب به سخن میگشاید و پند و اندرز و نقدی را مطرح میکند، با ذره ذره وجودش به ایران و سربلندی آن عشق میورزد. عالمانه، مؤدبانه و محترمانه نقد میکند، منصفانه داوری میکند، دلسوزانه راه نشان میدهد، از تعارفات میگذرد تا بیان او صریح و آشکار و بدون لکنت و عاری از حقیقت نباشد، او به همان میزان که نقدکننده است، نقدپذیر است. نظام باید قدر این دست از سرمایههای علمی و فداکار خود را بیش از پیش بداند و به جای محدودسازی و مسدودکردن اندیشهورزی آنان، به گوش جان سخنان خیرخواهانه آنها را بشنود. یکی از روشهای کنترل مهاجرت نخبگان ارجنهادن و پذیرفتن و گشودن آغوش همراه با مهر و عطوفت به روی چنین انسانیهای شریف، آزاده و بزرگی است که پشتوانههای فکری و معرفتی ایراناند و زمینهساز پویایی و شکوفایی علم و اندیشه و تربیت انسانهای مستقل و متعهد و دوستدار میهن و سرفرازی کشور هستند.