دوگانه مسئولیت و امتیاز
پربیراه نیست اگر گفته شود که سیاستورزی دچار آفتی بسیار مخرب شده و این آفت، سیاستورزی را تهی از معنی کرده است، چراکه، به بیانی کاربردی، «معانی برایند و تابع کارکرد پدیدهها برای انسانها هستند».
پربیراه نیست اگر گفته شود که سیاستورزی دچار آفتی بسیار مخرب شده و این آفت، سیاستورزی را تهی از معنی کرده است، چراکه، به بیانی کاربردی، «معانی برایند و تابع کارکرد پدیدهها برای انسانها هستند». بنابراین، در شرایطی که پدیدهها «کارکرد تعریفشده» خود را از دست میدهند، لاجرم تهی از معنا میشوند. بنا بر شواهد بسیار، سیاستورزی یکی از پدیدههایی است که تهی از معنا شده است. شاید بتوان تهیشدن سیاستورزی را به شکلی قابل درک و شفافتر با طرح یک پرسش نشان داد. چرا انبوه تشکلها، احزاب (حزبچهها)، انجمنها و... توانایی تأثیرگذاری بر عملکرد ناکارآمد و نامطلوب ساختارها و نهادهای تصمیمگیر و تصمیمساز را ندارند؟ مختصر، شفاف و کاربردیترین پاسخ میتواند اینگونه بیان شود؛ فعالان سیاسی در انواع تشکلها، احزاب و... «سیاستورزی را یک امتیاز و نه یک مسئولیت تلقی میکنند». به منظور درک «آفت سیاستورزی (تلقی سیاستورزی به مثابه امتیاز و نه مسئولیت و وظیفه)، تبیین بسیار مختصر، کلی و کاربردی از مفاهیم سیاست، مسئولیت، امتیاز و آفت ارائه میشود. سیاست (سیاستورزی)؟
به کاربردیترین بیان، معطوف به «تدبیر راهکارهایی برای تحقق انواع نیازها، اهداف و... (فردی و جمعی) مبتنی بر درک عینی شرایط، امور و محیط زیست است». در قرون پیشین در برخی کشورهای عقبمانده و دارای حکومتهای وابسته در جهان معاصر، سیاستورزی، تدبیر راهکار برای تحقق منافع و اهداف فردی تلقی میشد. یقینا در این موجز سیاست (سیاستورزی) معطوف به منافع و امور جمعی مد نظر است.
مسئولیت؟ به بیانی کاربردی، مسئولیت معطوف به رفتار و پیامدهای احتمالی رفتار انسانهاست. به طور کلی مفهوم مسئولیت ممکن است به دو شکل «اختیاری و تحمیلی» ظهور و بروز پیدا کند.
به عنوان مثال، در شرایط گوناگون یا انواع بحرانها (زلزله، تضعیف شدید اخلاق سیاسی، جنگ، گسترش فقر و...) شهروندان بنابر دلایل و احساسات انسانی، احساس مسئولیت و وظیفه میکنند برای حلوفصل بحران یا شرایط نامطلوب هرآنچه در توان دارند، انجام دهند. اینگونه مسئولیت، اختیاری و مبتنیبر درک فردی است. اما به عنوان مثال، در شرایطی که فردی در یک واحد اداری، تجاری، صنعتی و... استخدام میشود، ملزم به انجام یکسری وظایف است. یا قوانین اجتماعی، شهروندان را ملزم به انجام یا پرهیز از انجام یکسری رفتار در شرایط گوناگون میکند. بنابراین، مسئولیت (وظیفه) کارمند در محیط کار و مسئولیت (وظیفه) شهروندان در قبال قوانین، مسئولیت تحمیلی و غیراختیاری تلقی میشود.
امتیاز؟ به کلی و کاربردیترین بیان، امتیاز معطوف به مزیت (سود، منفعت) انحصاری برای یک فرد یا یک اقلیت است. به عنوان مثال، در شرایطی که یک کارمند ارشد شهرداری برای خرید گوشت به قصابی مراجعه میکند، جناب قصاب گوشت بسیار باکیفیت و حتی ارزان به کارمند مذکور میدهد. یا در شرایطی که یکی از وکلای خانه ملت برای دریافت وام به بانک مراجعه میکند، مدیریت بانک با سهولت و سرعت غیرمرسوم، وام را به وکیل خانه ملت میدهد. یا زمانی که یک شرکت درخواست ارز برای واردات چای میدهد، مسئولان مدیریت ارز دولتی با سخاوت غیررایج به شرکت مذکور ارز میدهند و... .
آفت؟ به بیان کلی و کاربردی، آفت معطوف به عاملی است که موجب تخریب، تضعیف و ناکارآمدی یک پدیده، ساختار یا وضعیت میشود. به عنوان مثال، میوه یا غذای فاسد موجب بیماری انسان میشود یا بیاخلاقی و ریا، منشأ بیاعتباری سیاسی است. پیگیری اهداف جناحی در نهادهای همگانی سرچشمه نارضایتی عمومی است و... . بنابراین، میوه فاسد، بیاخلاقی، پیگیری اهداف فردی یا گروهی در نهادهای عمومی و... مصداق آفت هستند.
اگر تبیین کلی و مختصر مفاهیم فوق را بپذیریم، آنگاه باید گفته شود که سیاستورزی در راستای تحقق اهداف فردی و گروهی مصداق بارز آفت و ضداجتماعی است؛ بهویژه در شرایطی که شهروندان گرفتار در مخمصه بدون چشمانداز روشن انواع و انبوه چالشها هستند.
در سالهای گذشته بعد از وقوع برخی توفانهای شدید در برخی مناطق آمریکا، خبرهایی مبنیبر اینکه برخی شهروندان اقدام به غارت برخی منازل یا اماکن عمومی آسیبدیده از توفان کردهاند، منتشر شد. یقینا برخی موافق این تشابهسازی نخواهند بود، اما به باور نگارنده، رفتار «سیاستورزان امتیازمحور (حزبچهها و تشکلها)» مشابه رفتار اندک شهروندان آمریکایی است که اقدام به غارت اموال منازل آسیبدیده از توفان کردهاند.
تناقض آشکار و غیراخلاقی «سیاستورزی امتیازمحور» این است که برخی تشکلها، حزبچهها، جمعیتها و... که نقد عملکرد مدیریتی، چاشنی صبحانه، ناهار و شامشان است، به هر شکل ممکن تلاش میکنند وارد نهادهای حاکمیتی (شورای شهرها، انواع وزارتخانهها، خانه ملت استانداریها و...) شوند. به باور نگارنده و بنابر شواهد بسیار، «سیاستورزان امتیازمحور» درک، دانش و تحلیل بسیار ابتدایی از مبانی شرایط پرچالش اجتماعی دارند. ویژگی برجسته «سیاستورزان امتیازمحور» این است که اهداف فردی و گروهی خود را پشت نقد ناکارآمدی مدیریت کلان، پنهان میکنند و در توهمات، خود را کارشناس و متخصص امور اجتماعی و سیاسی تلقی میکنند.
قابل توجه دغدغهمندان صادق امنیت، سلامت و توسعه ملی، اینکه عملکرد ناکارآمد مدیریتی، نه با نقد، بلکه با «انسجام اراده جمعی» که نخبگان بهویژه نخبگان سیاسی، اصلیترین عنصر آن هستند، تغییر میکند. اینکه انسجام اراده جمعی، منهای نخبگان (سیاسی) ناممکن و تأثیرگذاری بر تغییر عملکرد ناکارآمد، بدون «انسجام اراده جمعی حول منافع ملی» رؤیایی بیش نیست.
در کشورهای توسعهیافته (منهای آمریکا)، «سیاستورزی مسئولیتمحور» و نه «امتیازمحور» ویژگی بارز فعالان سیاسی است. به این دلیل بدیهی که در این گونه کشورها، سیاست و سیاستورزی پدیدهای جمعی (ملی) و نه فردی و گروهی تلقی میشود. اگر مفهوم سیاستورزی مسئولیتمحور به مثابه کاربردی و کمهزینهترین راهکار برای برونرفت از انواع و انبوه چالشهای اجتماعی پذیرفته شود، آنگاه ترویج و تبیین «سیاستورزی مسئولیتمحور»، نهتنها وظیفه اخلاقی و ملی یکایک نخبگان (دانشگاهی، فعالان عرصه سیاسی و اجتماعی و... ) مهیندوست است، بلکه کمهزینهترین و کوتاهترین مسیر ایجاد تحولات مدیریتی و حلوفصل انواع چالشهای اجتماعی و ملی است.