ایران امروز و چالشهای آنومی در نظم هنجاری بینالمللی
تحولات پردامنه و شگرف در عرصه سیاست جهانی در یک دهه اخیر و بهطور خاص در سالهای اخیر، نشانگر وخامت در وضعیت ثبات ترمودینامیکی نظم جهانی است؛ نظمی که با ورود پرتعداد ورودیهای آشوبساز در حال صورتبندی جدید و نظمی در حال تکامل است که گرایش به نوعی آنومی در ساخت هنجاری نظم مستقر خصیصه آن است.
تحولات پردامنه و شگرف در عرصه سیاست جهانی در یک دهه اخیر و بهطور خاص در سالهای اخیر، نشانگر وخامت در وضعیت ثبات ترمودینامیکی نظم جهانی است؛ نظمی که با ورود پرتعداد ورودیهای آشوبساز در حال صورتبندی جدید و نظمی در حال تکامل است که گرایش به نوعی آنومی در ساخت هنجاری نظم مستقر خصیصه آن است. مواردی چون آغاز و تداوم جنگ روسیه علیه اوکراین؛ رشد جریانهای راست در اروپا و گاه خیزش احزاب راست افراطی در برخی جوامع اروپایی مانند نتایج اخیر در انتخابات پارلمانی آلمان؛ مواضع غافلگیرانه و گاه خارج از عرف هنجاری و نرمال سیاست خارجی دونالد ترامپ اعم از حمایت از دعاوی سرزمینی روسیه نسبت به نواحی اشغالی از خاک اوکراین یا آنچه درباره گرینلند، کانال پاناما، خلیج مکزیک، کانادا، بهحاشیهراندن زلنسکی در مذاکرات سیاسی، طرح مهاجرت دستهجمعی (اخراج) فلسطینیان از غزه و... مطرح شده، همگی دلالت بر ظهور آنومی در پایههای هنجاری نظم جهانی پساجنگ دارد.
بااینهمه نگارنده در این فرصت بهدنبال طرح مسئله ایران، تهدیدهای بالقوه و نحوه مواجهه با آن درون این وضعیت آنومیک و گاه آنارشیک هنجاری موجود است. چنانچه تهدیدهای مکرر نخستوزیر رژیم اشغالگر و جنایتکار صهیونیستی دال بر تمامکردن کار ایران و همنوایی ترامپ با آن، ضروری مینماید تا نسبت به اینگونه تهدیدها با دقت بیشتر اندیشه شود، چراکه تحلیل روندهای سیاست جهانی در یک سطح کلان چنانچه برخی از نشانههای آن پیشتر ذکر شد، همگی دلالت بر تضعیف محسوس کارکردی مؤلفههای نظم هنجاری نهادگرایی لیبرال و در مقابل، ظهور فرهنگهای سیاسی چون ناسیونالیسم و بسط پایههای نظری واقعگرایی در خوانشی متفاوت و شکلی عریان دارد. در این میان، اوکراین نمونه قابلتوجهی است، چنانچه آمریکای جمهوریخواهان در حال ارائه راهبردی کاملا متفاوت نسبت به آمریکای دموکراتهاست و پیروزی احزاب محافظهکار مسیحی دستراستی در آلمان رهبر گلوبالیسم اروپایی، نشانههایی جدی از ظهور روندی جدید درون بحرانهای پرشمار نظم مستقر محسوب میشود.
در چنین هنگامهای ضروری مینماید تا نسبت به هرگونه محرک بیرونی و ورودی آشوبساز حساسیت بالاتری نشان داد و راهبردهای مواجههجویانه برای همه احتمالات تدبیر شود. آنچه از خط رسانهای نسبت به قدرت ایران طی ماههای اخیر بهصورت پرتکرار قابل فهم است، اراده قوی برای ارائه تصویر از یک ایران ضعیفشده است که بهمراتب از خوانش و خط خبری پیشین مبتنی بر ارائه یک چهره امنیتیشده از ایران در عرصه افکار عمومی جهانی خطرناکتر است. پروژه «ایران ضعیف» در چنین هنگامهای میتواند تکمیلکننده پازل پروژه ایران امنیتیشده باشد، چنانچه بتواند با تأثیرگذاردن بر عنصر ادراکی و نیز فضای تصمیمگیری دیگر بازیگران جهانی، زمینه ذهنی و در سطحی بالاتر، توافق و اجماع بینالمللی برای هرگونه ماجراجویی نسبت به ایران را تسهیل کند. نگارنده بر این باور است هرگونه اهمال و غفلت از پویاییهای بهشدت سیال در سطح تحلیل ژئوپلیتیکی میتواند خسارتهای جدی نسبت به امنیت و منافع ملی ایرانیان بههمراه داشته باشد و باید مراکز تدبیرپردازی، سیاستگذاری و اجرای سیاست خارجی، امنیتی و دفاعی کشور در یک دینامیک کاملا هوشمند و سیال قرار گیرد و سناریوهای مختلف در تمام احتمالات اندیشیده شود.
از همین رو، عقلا میباید برای همه ورودیهای احتمالی آشوبساز همچون بازگشت سیاست فشار حداکثری ترامپ علیه ایران، تلاش او برای اعمال فشار به اروپا با هدف فعالسازی مکانیسم ماشه، حمله احتمالی اسرائیل به زیرساختهای راهبردی کشور، قطع صادرات نفت یا اخلال جدی در جریان فروش نفت، توافقات سیاسی و امنیتی احتمالی بین آمریکا و روسیه در قبال پایاندادن به جنگ جاری و... تدبیر و سناریوپردازی کرد. قویا بر این باورم این مهم مقدور نخواهد بود جز از طریق وحدت و وفاق حداکثری همه نیروها در داخل یا به تعبیر دیگر، وفاق ملی درخصوص اهداف و اولویتهای منافع ملی و نیز چگونگی دستیابی به آن. در این مسیر کارآمدترین شیوه در بعد اقتصادی مستلزم اراده قوی برای فسادزدایی از ساختار بوروکراتیک کشور، انسداد مؤثر تمام روزنههای فساد، تقویت تولید ملی، اصلاح سیاست واردات، بهرهبرداری مؤثر از ظرفیت اقتصاد دیجیتال، بسط همکاریهای منطقهای در زمینه صادرات کالا و خدمات، تقویت بخش درآمدهای غیرنفتی همچون درآمدهای ترانزیتی از طریق تکمیل زنجیره ریلی کریدور شمال جنوب، در بعد سیاسی نیازمند کنشگری فعال و هوشمند در عرصه منطقهای و بینالمللی، خنثیسازی اهداف پروژههای امنیتیسازی یا ضعیف جلوهدادن ایران از طریق دیپلماسی فعال در مجامع بینالمللی، موازنهسازی و هوشمندسازی کنش سیاست خارجی، تسهیل و تسریع در دستیابی به اهداف دیپلماسی اقتصادی با چین و روسیه، در بعد نظامی و امنیتی، تقویت سطح آمادگی نیروهای مسلح در مواجهه با تهدیدات مختلف از برگزاری مانورهای نظامی مبتنی بر شبیهسازی تهدیدات احتمالی و نیز تقویت سطح دیپلماسی دفاعی و ارائه هشدارهای مستقیم و غیرمستقیم از عواقب هرگونه ماجراجویی نسبت به منافع و امنیت ملی کشور و نهایتا در بعد اجتماعی همراهی و همدلی با مردم، ترمیم شکاف دولت - ملت، بازسازی اعتماد سیاسی و ارتقای سطح سرمایه اجتماعی نظام سیاسی، تقویت سازوکارهای حمایتی از اقشار محروم، تحقق اهداف عدالت اجتماعی و مهربانی و مهرورزی با مردم هستیم که به فرموده امیرمؤمنان، علی (علیهالسلام)، مردم ستونهای دین هستند؛ بنابراین مادامی که نظام اسلامی مستظهر به قدرت مردمان خویش است از هر آسیب و گزندی در امان خواهد بود. در پایان ذکر این نکته خالی از وجه نیست که قابل انتظار است سیاست تحریم و فشار در این دوره پرآشوب به ابزاری در منازعات سیاسی و بینالمللی تبدیل شود، چنانچه طی سالیان اخیر شاهد اعمال فشارهای بینالمللی گستردهای علیه روسیه بودهایم، ولی اثرات آن بر اقتصاد ملی روسیه چندان مخرب و دردآور نبوده تا جایی که از رفتار و گفتار سیاستمداران روس چنین برمیآید که خود را برای یک دوره طولانی از استمرار تحریمها آماده کردهاند.
این مواجهه در عمل با فشارهای بینالمللی با دیگر جوانب سیاستگذاری روسیه همنوایی داشته و به نحوی در یک رابطه متعامل و مقوم با هم قرار دارد. امری که میتواند درسی برای ایران امروز باشد هرچند قیاس جایگاه، نفوذ و قدرت روسیه در هندسه نظم جهانی با وضعیت ایران، قیاس منطقی نیست و باید این مهم را نیز در نظر داشت که درجه کنشگری و آزادی در انتخاب در عرصه جهانی، با سطح منزلت بازیگر ارتباط مستقیم دارد. در مجموع به نظر میرسد از رهگذر خرد جمعی و مبتنیبر اراده استوار و با استظهار به جامعهای همدل میتوان بر انبوه چالشهای این دوران پرآشوب نظم جهانی غلبه یافت. انشاءالله
* استادیار گروه اندیشه سیاسی در اسلام پژوهشکده امام خمینی و انقلاب اسلامی