بهانههایی از جنس «دادگاه کرسنت» و «حضور رئیس قوه قضائیه در بنیاد مستضعفان»
عدالتخواهی به سبک دلواپسان
اوضاع عادی بود. انتقاد و مطالبهگری از قوه قضائیه مانند هر زمان دیگری بود. قوه قضائیه در بهترین حالت ۵۰ درصد ناراضی دارد؛ تازه جمعی از آن جمعیت هم که رأی قضائی موافق دارند، باز هم معتقدند حقشان بیش از این بوده و کم گرفتهاند.
شرق: اوضاع عادی بود. انتقاد و مطالبهگری از قوه قضائیه مانند هر زمان دیگری بود. قوه قضائیه در بهترین حالت ۵۰ درصد ناراضی دارد؛ تازه جمعی از آن جمعیت هم که رأی قضائی موافق دارند، باز هم معتقدند حقشان بیش از این بوده و کم گرفتهاند. تا پیش از حضور رئیس قوه قضائیه در ساختمان برِ اتوبان شهید سلیمانی اوضاع مثل همیشه بود، اما یک اتفاق مهم داشت در گوشه دیگری از شهر تهران رقم میخورد. در محدوده بازار بزرگ تهران دادگاهی در حال برگزاری بود که اوضاع را برای عدهای خاص، خاصتر کرده بود. از عوامل و نزدیکان بسیار ردهبالای این طیف سیاسی خاص در این دادگاه در حال محاکمهشدن بودند. قاضی پسندیده بیستوچند جلسه از دادگاه چای دبش را برگزار کرده بود. افراد را یک به یک پشت تریبون آورده بود، تفهیم اتهام کرده بود و داشت کمکم برای گرفتن دفاع آخر متهمان آماده میشد تا حکم دادگاه را صادر کند. قاعدتا عوامل ردهبالای پایداری که سه نفر از متهمان دادگاه دبش هستند، در جلسات خصوصی با همفکران خود گفتهاند که موعد صدور رأی نزدیک شده است.
وقت حمله فرا رسید
دادگاه روزهای پایانی را سپری میکند که رئیس قوه قضائیه به بنیاد مستضعفان میرود؛ همانجایی که از نهادهای زیرمجموعه زیر نظر رهبر انقلاب است. یکباره بنیاد مستضعفان کلیدواژه حملات میشود، اما چرا؟!
حمله به بنیاد مستضعفان با چاشنی «هتلهاتون رو به کی میفروشید؟»
اندکی قبل از حضور رئیس قوه قضائیه در سالن جلسات بنیاد مستضعفان، نمایندههای وابسته به پایداری با نطق در صحن علنی و عوامل رسانهایشان با تولید محتوا در فضای مجازی، برخی سایتها و... هجمههایی را علیه بنیاد مستضعفان و شخص حسین دهقان آغاز کردهاند. بنیاد سیبل شده است. پشت هم هجمه میکنند، نطق میکنند، تولید محتوا میکنند و در فضای مجازی بهاصطلاح وایرال میکنند.
چرا بنیاد سیبل شده؟
ارگان رسانهای دولت یک گزارش نوشته و جعبه سیاه حمله به قاضیالقضات را بررسی کرده و مدعی شده یکی از نقاط آغاز حمله به رئیس قوه قضائیه و شخص حجتالاسلام محسنیاژهای همین حضورش در بنیاد است که رانت برخی را قطع کرده، شرکتهای وابسته به هلدینگهایش را از حضور برخی عوامل پایداری پالایش کرده و از همه مهمتر وابستگان دو نماینده مجلس را از صحنه کنار گذاشته و خلاصه حیاطخلوتهای مالی بنیاد مستضعفان را خانهتکانی کرده است.
گزارش روزنامه ایران حتی یک کد عجیب داده که وقتی یکی از وابستگان یک نماینده از شرکت کنار گذاشته شده است، اسناد شرکت سر از صفحه مجازی یک عامل معاند و خارجنشین درآورده است.
اوضاع برای پایداری و پایداریچی سخت شده، پس باید موضوع دستوپا کند، هجمه کند و چه چیزی بهتر از موضوع فروش هتلها؛ همان هتلهایی که دهقان میگوید میفروشیم تا رقیب مردم نباشیم و بخش خصوصی را بازی بدهیم.
بنابراین پایداری از نظر فسادستیزی و مبارزه با فساد احتمالی وارد نشده، بلکه منافع عدهای از این طیف به خطر افتاده، دسترسیشان به منابع مالی قطع شده و حالا وقت حمله و هجمه است.
حسین دهقان هم در حال رصد فضا بوده و با شناسایی خط و ربط افراد، دسترسی به منابع مالی طیف خاص را قطع کرده است.
حالا پایداری از تریبون عمومی مجلس و فضای رسانهای که در اختیار دارد، وارد شده و حمله و هجمه میکند.
رئیس عدلیه چرا به بنیاد مستضعفان رفت؟
به چند پاراگراف بالاتر برگردیم. رئیس دستگاه قضا در جریان برگزاری دادگاه دبش که عواملی از پایداری در آن هم محاکمه میشوند، به جایی رفته که ظاهرا با حکم جدید رهبر معظم انقلاب و تغییر ریاست آن دسترسی به منابع مالی پایداری مسدود شده است.
پایداری یک تنفس میگیرد و با یک تیر، دو نشان میزند و در یک روز پنج نطق علیه رئیس عدلیه در صحن علنی میکند. با این کار هم رئیس دستگاه قضا را زده و هم حمله به دهقان را مجددا کلید زده است.
تعیین تکلیف برای رئیس قوه
چرا به بنیاد رفتی؟ چرا به جای مبارزه با فساد واگذاری هتلها به کارشان رسمیت دادهای؟ این جان کلام پایداریچیها در حملات آن روز است. اما محسنیاژهای در آن روز چه گفته بود که پایداری فکر کرد رئیس قوه قضائیه رفته هتلفروشی بنیاد مستضعفان را تطهیر کند؟!
بررسی سخنان رئیس قوه قضائیه در خبرگزاری میزان نشان میدهد رئیس قوه اتفاقا در آن روز هیچ اشاره مستقیمی به فروش هتلها نکرده و حتی به صورت غیرمستقیم گفته کاری کارشناسی کنید که بعدها قدرت دفاع از آن را داشته باشید.
دلواپسی دلواپسان!
دلواپسهای پایداریچی در نطقهای آن روز علاوه بر موضوع بنیاد مستضعفان به دادگاه کرسنت هم اشاره میکنند؛ رفتاری که نشان میدهد یک الگوی رفتاری ثابت دارند؛ «دلواپسیم، اما دلواپس چیزی که خودمان میخواهیم، گزینش میکنیم».
دادگاهی که سابقه آن به سالهای ۸۴ و ۸۵ برمیگردد
نگران دادگاه کرسنت شدهاند، اما نمیگویند چرا تا پیش از آن نگران نبودهاند؟ نمیگویند چرا در زمان ریاست شهید رئیسی بر قوه قضائیه نگران رأی دادگاه نبودهاند و سرنوشت پرونده در آن زمان تا این حد مهم نبوده است و چرا درست در زمان نزدیکشدن به صدور رأی عواملشان در دادگاه دبش، نگران شدهاند؟!
دلواپسان از چه میترسند؟
دلواپسان پایداریچی از این میترسند که با ادعای فسادستیزی رأی دادگاه دبش اعلام شود و سه نفر از عوامل بلندپایهشان با حکم دادگاه محکوم به فساد شوند. عواملی که ارزهای بیحساب دادهاند و دنبال رفع تعهدش هم نبودهاند. نگران اینکه اصلا چرا این حد از ارز را به یک گروه واردکننده دادهاند و چرا بقیه را از چرخه ارزدهی حذف کردهاند.
پایداری در بدترین دوران حیات سیاسی خود
با توضیحات بالا نتیجه میگیریم که عوامل پایداری از یک سو دستشان به منابع مالی قبلی در بنیاد مستضعفان قطع شده و از طرف دیگر عوامل بلندپایه و سرشناسشان در قوه قضائیه در آستانه محکومشدن هستند؛ پس هم پول را باختهاند و هم ژست و شعار فسادستیزی را. پایداری بدترین دوران حیات سیاسی خود را تجربه میکند؛ پس بهترین راه حمله و هجمه هدفمند به دو نهادی است که آنها را گوشه رینگ گذاشته و این یعنی باید بنیاد مستضعفان و قوه قضائیه را زد و رؤسای آنها را هدف قرار داد.
کلام آخر
با همه حواشی ایجادشده، انتظار میرود بنیاد مستضعفان بدون ملاحظه اسامی رانتخواران را اعلام و پشت پرده اهداف نمایندگان را برملا کند و قوه قضائیه هم بدون ملاحظه به مفسده بهوجودآمده رسیدگی کند.