|

بررسی آثار اخوان‌ثالث در گفت‌وگو با وحید عیدگاه

اشعار اخوان انسانی‌ است

بی‌تردید اخوان یکی از برجسته‌ترین شاعران معاصر است. پس نقد و بررسی آثار اخوان خالی از لطف نیست و می‌تواند ما را به درک بیشتر و در نتیجه التذاذ بیشتر از اشعار وی سوق دهد و اسباب همدلی با این شاعر پر‌آوازه و توانا را فراهم کند.

اشعار اخوان انسانی‌ است

پدرام رفیع: بی‌تردید اخوان یکی از برجسته‌ترین شاعران معاصر است. پس نقد و بررسی آثار اخوان خالی از لطف نیست و می‌تواند ما را به درک بیشتر و در نتیجه التذاذ بیشتر از اشعار وی سوق دهد و اسباب همدلی با این شاعر پر‌آوازه و توانا را فراهم کند. به این منظور به گفت‌وگو با استاد وحید عیدگاه نشستم. استاد وحید عیدگاه شاعر، مدرس زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه تهران، پژوهشگر فرهنگستان زبان و ادب فارسی و ویراستار ادبی فرهنگ جامع زبان فارسی است. آنچه در ادامه می‌آید بخشی از این گفت‌وگو است.

اخوان با شعرهای کلاسیک شروع کرد. شما در جایی گفته بودید‌ «اینکه می‌گویند اخوان خیلی در شعر کلاسیک عالی بوده به نظر نمی‌آید ‌چنین بوده باشد». این گفته شما بر مبنای چه متر و معیاری است؟

متر و معیار دقیق وجود ندارد، ولی اگر مقایسه‌اش کنیم با کسی مثل بهار با آن توانایی در قصیده، آن‌وقت قصیده‌های اخوان خیلی دیگر جلوه نمی‌کند، به‌جز معدود قصیده‌هایی که یا طرح خاصی دارند مثل منشور فروردین چو زمان رد کند همی‌... (ادامه دارد)، این شعر طرحی دارد که نشان می‌دهد توانایی شاعر زیاد است یا حالات انسانی را وارد شعر کرده مثل آن شعر که برای مصدق گفته دیدی دلا که یار نیامد یا آن قصیده تو را ای کهن بوم و بر دوست دارم که یک حالت ملی دارد. اما عموم شعرهایش در قصیده و... آن‌قدر درخشان نیست که بگوییم چهره برجسته‌ای در این زمینه بوده. درست است که نسبت به مابقی نوپردازان قوی‌تر بوده - نوپردازان زیاد سابقه درخشانی در حوزه شعرهای سنتی ندارند - اخوان سابقه قابل قبولی داشته ولی حرف من این است که نباید در این افراط کرد که فکر کنیم اگر در همان قصیده را ادامه می‌داد نامدار می‌شد یا مثلا در غزل جایگاه ویژه‌ای پیدا می‌کرد. با اینکه غزل‌های نسبتا زیادی هم سروده اما غزل‌هایش آن‌چنان موفق نشده و نباید هم می‌شده چون حالت‌های عاشقانه را دیگران از او بهتر پرداختند مثل شهریار و... خلاصه قوه تعبیر خاصی در آن آثار دیده نمی‌شود.

پاره‌ای معتقدند حرکت به سوی نوآوری بدون شناخت سنت دشوار است. سؤالم را با بهره‌ای آزادانه از همین جمله مطرح می‌کنم آیا نوآوری لزوما گره می‌خورد به سنت یعنی اخوان به این علت اخوان شد، چون بر ادبیات خراسان مسلط بود یا نه این‌طور نیست اصلا؟

خیر! به نظرم تسلط اخوان بیشتر باعث خراب‌کردن اشعارش شده، شعر خوب مستقل از این‌طور تسلط‌هاست، فکر کنم نمونه خوبش فروغ باشد، فروغ بدون این تسلط توانسته حال‌و‌هوای خوبی را در شعرش عرضه کند، عواطف انسانی امروزی توانسته در شعرش مجال بروز داشته باشد و قوه تعبیر خوبی هم داشته. درواقع افراط در نشان‌دادن سواد ادبی در شعر یکی از ایرادات شعر اخوان است، خلاصه وقتی تعبیرات گذشتگان، لغات گذشتگان، ترکیبات گذشتگان را وارد شعر می‌کنی خواننده را پس می‌زند. البته تسلط مزیت‌هایی هم دارد، چون به هر حال یک امکان بیانی فراهم می‌کند، می‌توان در بعضی از مضایق سخن با استفاده از این مهارت از این تنگنا‌ها بیرون آمد، ولی اگر افراط بشود در این امر تبدیل به مانع می‌شود مانع از تأثیرگذاری بر خواننده یا شنونده. پس اخوان باید راه اعتدال را می‌رفت تا مانع ایجاد نشود در شعر.

در جایی گفته بودید که اخوان در بعضی از اشعار خود از شعریت شعر می‌کاهد و شعر را به طرف منظومه داستانی می‌برد قطعا منظور از شعریت شعر صرف حضور آرایه‌ها در شعر نیست، چون در منظومه‌های داستانی هم می‌توان آرایه‌هایی نظیر مناظره را تشخیص داد. پس منظور از شعریت شعر چیست؟ و چگونه می‌توان آن را از منظومه داستانی متمایز کرد؟ آیا متر و معیاری هست؟

خیر در اینجا هم متر و معیار و مرز مشخصی وجود ندارد، چون اگر دسته‌بندی‌ها بر اساس نظم و نثر باشد، اگر نوشته‌ای وزن داشت، می‌گوییم نظم و اگر وزن نداشت می‌گوییم نثر اگر به دنبال مفهوم شعریت باشیم به بن‌بست می‌رسیم چون مفهوم شعریت مبهم است، اما می‌توان این‌طور صورت‌بندی کرد که هرجا اخوان در اشعار خود می‌خواهد داستان را به جلو ببرد بی‌آنکه چیزی جز جلوبردن داستان وجود داشته باشد، ما با منظومه طرف هستیم.

یعنی ما در اینجا فقط با گزاره‌های اخباری روبه‌رو هستیم که در قالب نظم درآمده و وزن دارند؟

بله! در اینجا فقط با منظومه داستانی طرف هستیم اما آنجا که باعث می‌شود احساسات خواننده برانگیخته شود و خواننده با شعر همدلی داشته باشد یا به‌اصطلاح خواننده بتواند آن را با خود زمزمه کند از منظومه داستانی فاصله می‌گیرد، اما در شعر می‌شود لحظات روایی هم وجود داشته باشد، اگر در آن افراط نشود؛ مثلا شعر زمستان خود اخوان آیا یک روایت نیست از کسی که دیروقت به یک دکه می‌فروشی پناه برده... (ادامه دارد). اما مثلا در مرد و مرکب روایت است که پیشی می‌گیرد، برخلاف زمستان.

یکی از برجستگی‌های اخوان ترکیب‌سازی است نسبت ترکیب‌سازی با زیبایی ادبی- هنری چیست؟ آیا مستقل هست یا وابسته (زیبایی‌آفرین است)؟

ترکیب‌سازی خاصیتش این است که توجه مخاطب را معطوف می‌کند به طرف شاعر، ترکیب‌سازی شعر را متمایز می‌کند، برجسته می‌کند، اما هر برجسته‌بودنی الزاما زیبایی نیست، ولی باعث می‌شود اثر ادبی شود و از زبان روزمره فاصله بگیرد، کار دیگر ترکیب‌سازی علاوه بر برانگیختن توجه این است که ترکیب‌سازی می‌تواند یکی از عناصر مقوم سبک باشد.

اشعار اخوان پیکرمندترین-شکل‌مندترین اشعار نیمایی است شاید بارزترین ویژگی شکل‌مندی اشعار اخوان حضور پررنگ وزن نیمایی در شعرهایش باشد، به تعبیر شاملو اخوان خشک (دقیق) وزن را رعایت می‌کند و الان هم شما این ترکیب‌سازی را ضمیمه این شکل‌مندی کردید. آیا عناصر مقوم دیگری برای این شکل‌مندی می‌شود لحاظ کرد؟

بله! اخوان بند به بند شعرهای خودش را جلو می‌برد مثل مثنوی که بیت بیت می‌رود جلو شعر اخوان پاراگراف پاراگراف می‌رود جلو. به لحاظ تصویری همه‌جایش یکسان نیست، یعنی در هر پاراگراف تصاویر و تعابیر فرق دارد.

قافیه‌ها چطور؟ قافیه‌ها در هر پاراگراف تغییر می‌کند؟

بله! نسبت به پاراگراف بعدی قافیه‌ها فرق می‌کند، البته عناصر مقوم دیگری هم برای شکل‌مداری اشعار اخوان هست.

با برشمردن برخی از این عناصر مقوم فهمیدیم که چرا اشعار اخوان شکل‌مند است، حالا تأثیر این شکل‌مندی در اشعار اخوان چیست؟

این شکل‌مندی باعث می‌شود‌ در ذهن خواننده فضای منسجمی شکل بگیرد، ولی شاعری که فرم‌گرا نیست، در ذهن خواننده یک فضای از‌هم‌گسیخته‌‌ را ایجاد می‌کند. این شکل‌مندی باعث شده درخشان‌ترین پایان‌بندی‌ها را هم در آثار اخوان شاهد باشیم.

 به‌عنوان سؤال آخر، مهم‌ترین و بارز‌ترین ویژگی اخوان را چه می‌دانید؟

زبان‌آوری و زبان‌ورزی‌ از ویژگی‌های بارز اخوان است. اما این همه گفتیم و آن که باید، شعر جدای از ویژگی‌های زبانی و ادبی اگر انسانی نباشد به دل نمی‌نشیند. شعر اخوان انسانی است؛ این مهم است؛ آن لحظاتی است که انسان‌ها را جذب می‌کند و باعث دوام این شعر‌ها می‌شود.

 

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها